الهام بهروزی
این روزها درگیر کرونا هستیم؛ ویروسی که شیرازه آدمی را (چه
جسمی و چه روانی) به هم ریخته است. هرچند کوچک است اما ماهیتش دهشتناک است و باید
راهی یافت تا نه از نظر روانی و نه از نظر جسمی مقهمور این بیماری شد؛ چه راهی
بهتر از پناه بردن به دنیای هنر! دنیای پر از ناگفتههای رمز آلود به زبان نقش و
نگار...
امروز به دنیای دختری آمدهایم از جنس نقش و نگارهای مدرن،
دنیای دختری که زن را در تابلوهایش بر اساس جهان ذهنی این جنس شکننده متصور میشود
تا پرترهای از نازکخیالی، عشق، نگرانی، اندیشه، آرمان و عصیان زن را به نمایش
بگذارد. شاید بسیاری از نویسندگان و نقاشان مرد تاکنون توانستهاند بهخوبی انحنای
و کش و قوسهای اندام یک زن را در حد یک شاهکار آفریده باشند اما هیچ مردی نمیتواند
انحنای اندیشه، عشق، زیبایی دوست داشتن یک زن را آنگونه که باید خلق کند و تنها کسی میتواند این دنیا را ترسیم
کند که خود از این جنس باشد و در کالبد آن، زنانگیها، رنجها، انتظارها، آزردگیها،
بیقراریها و عاشق شدنها را لمس کرده باشد، بیشک این خالق میتواند به زبان رئال
یا سمبلیک ناکجایافتههای زنانه را ترسیم کند. این زن میشود خالقی برای بیان
جهانبینی و زیباییهای زنان جهان از هر طیف و نژاد و قوم و ملتی! او با نگاهی
انسانی تنهاییهای عاشقانه یک زن را در پستوی ظالمانه مردسالارانه به تصویر میکشد.
او به دنیا یادآوری میکند که زن اسوه عشق و زیبایی است؛ خواه ایرانی باشد، خواه
افغانی یا اروپایی!
مریم خلیفه نقاش بوشهری است که با گام نهادن در دنیای زنانه
در تلاش است که با خلق آثاری نوآورانه دریچهای تازه به روی آنها بگشاید. او دانشآموخته
رشته تصویرسازی در مقطع کارشناسی است. خلیفه هنر نقاشی را بهصورت آکادمیک
فراگرفته و در یک دوره کوتاه آموزشی استاد علیرضا چمک شرکت کرده و از وی مشاورههایی
را در زمینه نقاشی گرفته است. او اکنون حدود شش سال است که بهصورت جدی نقاشی میکند
و خلیفه در حال حاضر بهعنوان مربی نقاشی و معلم هنر در بوشهر مشغول به فعالیت
است. وی نخستین نمایشگاه انفرادی خود را با عنوان «آنسوی رویای زنانه» با اتکا به
دنیای زنان افغان در دانشکده هنر و معماری خلیج فارس
به نمایش گذاشت. در ادامه با این هنرمند در خصوص هنر نقاشی، دنیای زنانه آثارش و
روزهای کرونایی به گفتوگو نشستیم که در ادامه میآید.
خانم خلیفه برای ما بگویید که چطور شد که خودت را در دنیای نقاشی دیدی؟
خب، من با علاقهای که به هنر داشتم وارد هنرستان شدم و در ادامه در
دانشگاه هم رشته تصویرسازی راو انتخاب کردم. بعد از پایان دانشگاه مدتی به کار
تصویرسازی و عکاسی مشغول شدم ولی علاقه درونی من میل به نقاشی داشت. دوست داشتم در
این زمینه کار کنم و برایش وقت بگذارم. یادم میآید وقتی نقاشی را شروع کردم تنها
کاری بود که از انجام دادنش واقعا لذت میبردم و اصلا متوجه گذر زمان هم نمیشدم.
غور در دنیای نقش و نگار چه رهاوردهایی برای
شما به همراه داشته است؟
ببینید نقاشی به من احساس وجود داده و این مهمترین چیزی است که به
من بخشیده است. اکنون مطمئن هستم که وجود دارم، کار میکنم، یک اثر را میآفرینم و
از آن لذت میبرم و گاهی این احساس لذت را در دیگران نیز ایجاد میکنم.
بیشتر چه موضاعاتی را برای نقشهایت انتخاب میکنی؟
من بهشدت به واکاوی و کشف و شناسایی دنیای زنانه که بسیار جسورانه و
رمزگونه است، علاقهمند هستم، چون صحبت راجع به واقعیت است؛ واقعیتی از جنس خودم!
خب بنا به گفته خودتان زنان موضوع اصلی کارهایتان
است؛ این در حالی است که آنها دنیای پیچیدهای دارند و فرقی ندارد از کدام قوم،
نژاد و کشور باشند! مهم این است که آنها زبان هم را خوب میفهمند، از دید خودتان
آثار شما آیا زبان گویایی برای نمایش درونیات و ناگفتههای آنها هست؟
من در آثارم با استفاده از المانهایی که در کنار کاراکترهایم قرار
دادم، میخواستم آن حس و زبان درونی شخصیت را بیان کنم؛ چون کاراکترها و پرترهها یا
پوشیده هستند یا چهرههایی خالی از اجزا صورت دارند. البته این را هم باید بگویم
که بهتر است، این سوال را از افراد صاحبنظری که کارهای من را دیدهاند، پرسیده
شود.
در نمایشگاهی دنیای زنان افغان را بهتصویر کشیدید،
چگونه توانستید به دنیای آنها نزدیک شوید و قلممو و رنگ را برای جهانبینی و آلام
این زنان به خدمت بگیرید؟
من هنوز افغانستان را از نزدیک ندیدهام؛ البته اسفندماه سال گذشته
من عازم افغانستان بودم. برای برگزاری نمایشگاه که متاسفانه بهدلیل ویروس کرونا
سفرم به بعد موکول شده است؛ اما بااینحال، حس زنانگی مشترکی باعث شد من شروع کنم
به آنچه در مورد آنجا مطالعه کردهام، در ذهنم ترسیم کنم و اتد بزنم و من زنانی را
به تصویر کشیدهام که با وجود محدویتهایی که دارند اما ناامید نیستند؛ بلکه بسیار
قوی و هدفمند نشان دادهام.
برای نمایشگاه آتی خود چه موضوعی را انتخاب کردید؟
با توجه به اینکه فعلا در بند ویروس کرونا هستیم آیا احتمال دارد در اینباره هم
اثر یا آثاری را خلق کنید؟
من باز هم از دنیای زنان حرف برای گفتن دارم و مجموعه جدیدی را که
شروع کردم باز هم به همین موضوع اختصاص دادم، در مورد ویروس کرونا که در حال حاضر
جزئی از زندگی ما شده و روی تمام روزمرگیهای ما تاثیر گذاشته است، بهطور قطع در
کارهای من نیز بهزودی تاثیرش را خواهید دید.
شیوع کرونا چقدر به کار شما لطمه زد؟
شیوع ویروس کرونا باعث لغو سفرم به افغانستان شد و در ادامه مدارس
تعطیل شد و بعد هم آموزشگاه هنری، من وقتم تقریبا آزاد شد. الان درست است که وقت بیشتری
برای اجرای ایدههایم دارم؛ اما امیدوارم هر چه زودتر شرایط مثل قبل شود و بتوانم
خارج از منزل هم فعالیت کنیم.
مشوق شما در هنر نقاشی چه کسی بود؟
در دورهای از زندگیام دوستی داشتم که همیشه من را به نقاشی کشیدن
تشویق میکرد و تواناییام را در این زمینه یادآوری میکرد. آن موقع واقعا از کشیدن
نقاشی بزرگتر از سایز یه صفحه A4 میترسیدم ولی
الان که فکر میکنم او اولین و تنها مشوقی بود که من را در این مسیر درست قرار داد
و الان حس خوبی دارم.
بیشتر کدام تکنیک را در نقاشی دنبال میکنید و
مزیت این تکنیک در مقایسه با دیگر تکنیکها در چیست؟
من بیشتر کارهایم در نقاشی با تکنیک اکریلیک است، البته هر تکنیک مزیتهای
خاص خودش را دارد ولی من بهدلیل مشکل تنفسی که دارم نمیتوانم از رنگهایی که
حلال آب نیستند، استفاده کنم از این رو انتخاب تکنیک اکریلیک برای من بهترین گزینه
بوده است.
شما تلاش دارید در هنرتان با استفاده از تکنیک
اکریلیک کارهای متفاوتی را خلق کنید که حاصل جزئینگری و متفاوت دیدن شماست! به
نظرتان این متفاوت دیدن سوژه چقدر میتواند کار شما را خاص و مخاطبپسند کند؟
من در نقاشی بهدنبال واقعیتها هستم؛ واقعیتهایی که بسیار باید
محتاطانه به تصویر کشید. زنان جامعهای که آنقدر درگیر مشکلات و چالشها هستند که
شاید هنر نقاشی آخرین موضوعی باشد که ذهن آنها را به خود درگیر کند و هنگامی که
مخاطب با دیدن کارها این واقعیتها را درک میکند مسلما آن را میپسندد.
کارهای مدرن معمولا کارهای دشوارفهمی است و همین
ویژگی موجب حض هنری میشود، از دید شما برای خلق یک اثر مدرن که به مخاطب لذت هنری
بدهد نقاش باید چه شرایطی را رعایت کند؟ چرا هنرمند تاکید دارد که در این سبک اثر
را دشوارفهم ترسیم کند؟
برای آفرینش یک اثر مدرن هنرمند باید شناخت کافی از جامعه و مخاطب
خود داشته باشد. من گمان میکنم هر چه محتوای کار به واقعیت کنونی نزدیکتر باشد،
جذابتر خواهد بود. هنرمند همیشه با آثار خود باید ذهن مخاطب را درگیر چالش کند؛
در جایی از دکتر امین میرفندرسکی خواندم که میگوید: «چه مبتذل میشود هنری که
همگان آن را بفهمند!»
برخی از هنرمندان امروزی از نمادهایی برای کارهای مدرن
استفاده میکنند که ذهن را به پیام اثر هدایت میکند، چقدر با این کار موافق هستید
و در کارهایتان از این روش استفاده میکنید؟
استفاده از نمادهایی که باعث برقراری ارتباط میان مخاطب و اثر میشود،
اتفاق خوبی است و کاملا با این امر موافق هستم، البته برای من اصلا مهم نیست که
مخاطب دقیقا همان پیامی که مد نظر من است، دریابد یا اینکه نمادی را در کارم
استفاده کنم الزاما برای القای پیام به مخاطب؛ زیرا او میتواند برداشتی کاملا
متفاوت از اثر داشته باشد. در اینجا مهم برقراری ارتباط است.
سخن پایانی؟
امیدوارم روزی جنگ، فقر و محدویت اجتماعی برای همیشه بمیرد و جهانی
آکنده از صلح و آرامش و برابری را شاهد باشیم.