داود علیزاده
کرونا همه ابعاد زندگی بشر را تحت تاثیر خود قرار داده است.
این ویروس افزون بر اینکه سلامت روان و جسم انسان را به خطر انداخته است، با فلج
کردن اقتصاد زمینه را برای بروز هر بزه و جرمی در جامعه فراهم آورده است؛ چراکه در
پی تعطیلی بعضی از مشاغل در دوران کرونا بسیاری از افراد از کار بیکار شده و در
تامین معاش خود بازماندهاند. همچنین طولانی شدن قرنطینه خانگی نیز مزید بر علت
شده و افراد را مستعد ابتلا به اختلالات روانی عدیدهای کرده است؛ در نتیجه زمینه
بروز جرایم و جنایت را در جامعه فراهم آورده است بهگونهای که در دو سه ماه اخیر
در پی شیوع کرونا میزان قتل با انگیزههای مختلف در جامعه افزایش یافته است که
بسیاری از آنها ریشه در مسائل مالی یا ناموسی دارد.
اما در این میان، تبعات روانی کرونا هم موجب تشدید این
جرایم و خشونتها در جامعه شده است. متاسفانه در استان بوشهر در این بازه زمانی
شاهد چندین فقره قتل با انگیزههای مالی و... بودهایم؛ قتلهایی که برخی از آنها
خانوادگی بوده است. بنابراین نباید راحت از کنار آنها گذشت و با واکاوی ریشههای این
قتلها باید به تامین امنیت جامعه و خانوادهها افزود.
یک متخصص روانشناسی بالینی در خصوص قتلهای خانوادگی به
بامداد جنوب گفت: بسیار شنیدهایم و خواندهایم كه پدری فرزندش را خفه كرد یا مردی
همسرش را به قتل رساند، قصههای تلخ پدركشی، همسركشی، برادر یا خواهركشی، همه تلخ
و دردناك است. گاه جزئیات برخی از قتلهای خانوادگی آنچنان دردآور و غیرقابل تصور
است كه آن حادثه ذهن را درگیر خود میكند. در خیلی از این موارد تلخ فرد قاتل میگوید
اصلا نفهمیدم دارم چیکار میکنم و یا اینکه اصلا نمیخواستم بکشمش! بنابراین در
وقوع قتلهای خانوادگی تنها یك عامل تاثیرگذار نیست؛ بلكه چندین عامل اعم از
اختلال شخصیتی، افكار خودكشی یا دیگركشی، مشكلات مالی و اقتصادی، عواملی كه ریشه
در خشونت یا خیانت دارد، وجود شخصیت بدبینانه و شكاك نقش دارد ولی آنچه مهم است اینکه
قطعا افرادی كه دست به قتل یا خشونت میزنند یا دارای اختلال شخصیتی هستند یا تنشهای
حل نشده، دارند.
مسعود صیادی در ادامه با تاکید بر اینکه اگر افراد نتوانند
تنشهای خود را رفع کنند، تنشها با گذر زمان افزایش یافته و آنان تنشهای شدیدتری
را تجربه میکنند، افزود: تا جایی که احساس میکنند که این تنش از گفتوگو خارج
است و خشم و کینه عمیق منجر به انجام خشونتهای فیزیکی میشود و شاید هم در مرحله
آخر یک قتل خانوادگی رخ دهد! همانطور که در بالا هم اشاره شد بسیاری از این افراد
اصلا طرح و نقشه قبلی برای قتل نداشته و در یک لحظه بهواسطه شدت هیجان و خشم
متاسفانه دست به این کار تلخ میزنند. اصولا ریشه مشترک خیلی از رفتارهای افراد در
ناکامی است.
وی در خصوص نقش خشم در وقوع قتل توضیح داد: خشکم معمولا
احساسی است که از ناکامی نشات میگیرد؛ یعنی وقتی فرد یک خواستهای دارد و آن
خواسته برآورده نمیشود، ناکامی را تجربه میکند و این موضوع باعث خشم و عصبانیت میشود.
زمانی که که فرد به درجهای از خشم و کینه و ناتوانی در کنترل خود میرسد که مرتکب
قتل میشود گاه این خشم در نتیجه کدورتها و حل نشدن مشکلاتی هر چند به ظاهر کوچک
چنان انباشته میشود که همچون آتشی زیر خاکستر با تلنگری زبانه میکشد.
صیادی در ادامه با تاکید بر اینکه قتلهای خانوادگی را باید
جدی گرفت، تصریح کرد: در راستای پیشگیری از آن آموزش مهارتهای زندگی اهمیت زیادی
دارد. در این راستا باید بهجای آموزش صرف دانش در مدارس، مهارتهای زندگی را به
فرزندان بیاموزیم؛ مثلا بهجای آموزش تستزنی و محفوظات كه البته لازم است، باید
در گام نخست به مهارتآموزی دانشآموزان برای زندگی توجه شود؛ چون این دانشآموزان
و کودکان آیندهسازان خانوادهها و جامعه ایرانی هستند. یک عامل مهم همانطور که
گفته شد ناکامی و ناامیدی است. این موضوع ناکامی در سطح وسیع اجتماعی نیز مصداق
دارد، هر چه میزان نا امیدی در جامعه افزایش یابد و ناکامیهای اجتماعی در سطح رسیدن
به هدف بیشتر شود، موضوع پرخاشگری و خشونت افزایش مییابد. بنابراین اگر نظام مدیریت
اقتصادی و اجتماعی نتواند بین اهدافی که در جامعه است و وسایل و شیوههای رسیدن به
هدف یک رابطه منطقی برقرار کند و ابزارها و امکانات لازم را برای رسیدن به اهداف
در جامعه فراهم کند، جامعه با یک احساس ناکامی روبهرو میشود و این ناکامی در
عرصه جمعی منجر به بروز خشونت میشود که نتیجه آن افزایش خشونتهای خانگی و یا
نزاعهای جمعی است.
این استاد دانشگاه و متخصص روانشناسی بالینی با بیان اینکه
متاسفانه در جامعه جا افتاده که تنها زمانی باید به یک موضوع پرداخت که تبدیل به یک
بحران شود و تا قبل از آن راهکار پنهان را پیش میگیریم، گفت: صدا و سیما هم باید
به این موضوع بپردازد. نباید از پرداختن به چنین موضوعاتی ترسید و با این تصور که
پرداختن به یک موضوع موجب ترویج آن میشود به سراغش نرفت، تصور من این است که اگر
درباره آسیبهای اجتماعی ریشهیابی انجام دهیم، ترویج نمیشود و در عوض راهحلی
برای کاهش آن پیدا میکنیم.
صیادی با اشاره به اینکه یکی از مهارتهایی که انسان باید
داشته باشد مهارت خویشتنداری و کنترل خشم است، تصریح کرد: باید در این حوزه کار کنیم؛
بهطور مثال، خشونتهای عاطفی روانی و خشونتهای کلامی مثل فحاشی پس از وقوع
تصادفات رانندگی، نشان میدهد در حوزه فرهنگسازی ضعیف عمل کردهایم. تصادف یک جرم
غیرعمد است که اتفاق میافتد؛ اما مردم متاسفانه زود به خشم میآیند و از آن بدتر
اینکه نمیتوانند خشم خود را کنترل کنند. همچنین ما در زمینه آموزش در خانواده بسیار
ضعیف عمل کردهایم که گام نخست است متاسفانه بهدلیل ضعف آموزشی امروز با نوجوان و
جوانی روبهرو هستیم که از خانه بیرون میآید و با خودش سلاح سرد حمل میکند.
به گفته وی، بیکاری، فقر، نداشتن امنیت شغلی، نداشتن امید
به زندگی و ... این بحرانها بهتدریج در افراد رشد میکند و بهصورت ناخودآگاه بهتدریج
طاقت و مدارا و صبر شخص را از بین میبرد کهاین از بین رفتن مدارا و طاقت اولیه،
به وقوع حوادث فجیع منجر میشود. همه این قتلها معلول مشکلاتی است که در برخورد
با جامعه بهوجود میآید. بهخصوص مشکلاتی که فرد نمیتواند از طریق عاقلانه و به
شیوه عادی حل کند و رو به مسیرهای انحرافی میآورد و ناگزیر میشود برای خلاصشدن
از مشکلاتی که با آن در طی شبانهروز روبهروست، به این شکل به نگرانیهای خودش پایان
دهد.
این استاد دانشگاه در ادامه با تاکید بر اینکه در شرایط
بحرانی همچون وضعیت اپیدمیک (بحران کرونا) شهروندان تنها به مراقبتهای بهداشتی
احتیاج ندارند، افزود: بلکه تجربه شیوع بیماریهای اپیدمیک که بشر تا پیش از این
داشته، نشان میدهد که سلامت روان شهروندان نیز در شرایط اضطراری و پر استرس، باید
جدی گرفته شود. ایزوله بودن افراد در طولانمدت، نداشتن تماس با دیگر افراد جامعه،
از دست دادن عزیزان، جان سالم به در بردن از خود بیماری و یا حتی تحمل طولانی مدت
اخبار پ استرس، میتواند منجر به مخاطراتی برای سلامت روان جامعه شود، قرنطینهخانگی
به شکل طولانیمدت، روال عادی سبک زندگی خانوادهها را تغییر میدهد. تصور کنید
خانوادهای که فرزند یا فرزندانش مدرسه میرفتند، شوهر خانواده شغلی مثل معلمی
داشته و شاید زن هم شغلی داشته که به یکباره و ناگهانی باید همگی یا بیشتر آنها
در این شب و روزها خانهنشین شوند. خانهنشینی که حتی نتوان به گردش، مهمانی و ...
رفت. بهطور کلی، همیشه ذهن انسان به یک روال عادی روزانه عادت میکند و خودش را
با آن شرایط تطابق میدهد. یکی از این مشکلات و آسیبهای اجتماعی احتمالی اختلال
در روند و سبک زندگی معمول و احیانا افزایش مشاجرات و اختلافات، تنش و جر و بحث در
محیط خانواده است.
صیادی با تاکید بر اینکه استرس و اضطرابی که اکنون مردم در
این روزهای کرونایی دارند، خیلی بیشتر از آسیبی است که خود کرونا دارد، تصریح کرد:
اضطراب، اضطراب میآورد، ترس، ترس میآورد و مبتلایان به بیماریهای زمینهای و
کودکان و نوجوانان گروههای در معرض خطر هستند و این استرس باعث میشود آسیبهای
جدی ببینند. علاوه بر بیماری کرونا خود سبک زندگی جدید نیز میتواند عاملی برای
افزایش استرس و اضطراب باشد در سبک زندگی جدیدی که تبیین میشود نباید توقع داشته
باشیم با سبک زندگی قبلی همخوانی داشته باشد، ممکن است ساعات خواب و بیداری کن یا
افراد مثل همیشه پرانرژی نباشند و نتوانند مثل سابق رفتار کنند.
وی در خصوص پیامدهای خانهنشینی طولانیمدت توضیح داد: خانهنشینی
طولانیمدت و قرنطینه ممکن است استرس اعضا خانواده را بالا ببرد و این استرس آنان
را کلافه کرده و اگر مهارت و آمادگی لازم را نداشته باشند ممکن است در اثر گیردادن
و تشدید جر و بحث بر سر موضوعات مرتبط با مسائل روزمره و همیشگی و حتی مسائلی که
تا قبل از شرایط کرونا کانون توجه نبوده؛ ولی الان مساله شده مانند توافق بر سر
برنامهها و سرگرمی برنامههای مشترک مانند تماشای تلویزیون، تغییر ساعت وعدههای
غذایی و خواب و بیداری و ... قبل از قرنطینه ما چند کار را نمیتوانستیم در
خانواده اجرا کنیم؛ مثلا مسافرت، کارهای دستهجمعی و گروهی؛ اما میتوانیم بنشینیم
و برنامه مطالعاتی تنظیم کنیم. خانوادهها باید با پذیرش شرایط سخت کنونی سلامت
خود و خانواده را در اولویت قرار دهند و فعلا دست از اختلافات بکشند و با گوش دادن
و همدلی با یکدیگر ذهن خود را بر فعالیتهای مشترک و سرگرم کننده که کمتر چالشبرانگیز
است، متمرکز کنند.
صیادی در پایان یادآور شد: البته در خصوص آمار وقوع جرم در
خانواده دادههای آماری حاکی از آن است که شیوع بیماری کووید-۱۹ و دغدغههای مردم
دنیا در مواجهه با آن موجب شده که افراد از خانه خارج نشوند و همین امر منجر به
کاهش میزان جرائم در جهان شده است. با وجود این، بررسیها حاکی از آن است که آمار
نزاعها و درگیریهای درون خانواده روبهفزونی است بهویژه اینکه اگر خانهنشینی
و فرنطینه خانگی طولانی شده و از قبل خیلی پیشبینیها برای بهداشت روان مردم نشده
باشد.