bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۴۴۴۱
تاریخ انتشار: ۵۲ : ۱۶ - ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹
۲۵ اردیبهشت‌ماه روز بزرگداشت فردوسی، حماسه‌سرای بزرگ ایران است؛
داود علیزاده: روزها مثل برق و باد می‌گذرد و شاید از کنار خیلی از این روزها عادی بگذریم اما برخی از روزها در تقویم هستند که نمی‌توان عادی از کنارشان گذشت؛ مثل ۲۵ اردیبهشت‌ماه! روزی که به نام یکی از بزرگ‌ترین شاعران پارسی ثبت شده است؛ حکیم ابوالقاسم فردوسی. شاعری که بیش از سی سال از زندگی خود را وقف آفریدن بزرگ‌ترین اثر حماسی جهان کرد که معرف و شناسامه هویت و تمدن بزرگ ایران‌زمین و سندی برای حفظ موجودیت زبان پارسی از گزند تحریف‌ها و سیطره زبان‌های بیگانه است.

داود علیزاده

روزها مثل برق و باد می‌گذرد و شاید از کنار خیلی از این روزها عادی بگذریم اما برخی از روزها در تقویم هستند که نمی‌توان عادی از کنارشان گذشت؛ مثل ۲۵ اردیبهشت‌ماه! روزی که به نام یکی از بزرگ‌ترین شاعران پارسی ثبت شده است؛ حکیم ابوالقاسم فردوسی. شاعری که بیش از سی سال از زندگی خود را وقف آفریدن بزرگ‌ترین اثر حماسی جهان کرد که معرف و شناسامه هویت و تمدن بزرگ ایران‌زمین و سندی برای حفظ موجودیت زبان پارسی از گزند تحریف‌ها و سیطره زبان‌های بیگانه است.

فردوسی که در از طبق دهقانان خراسان و از خانواده‌‌های محتشم روزگار خویش بود، با انتخاب پیشه شاعری سال‌ها مشقت و رنج به جان خرید تا زبان فارسی و هویت ایرانی را در قالب اثر سترگ و ارزشمند خویش؛ یعنی شاهنامه حفظ و به آیندگاه این سرزمین منتقل کند؛ و به زعم خود با کار نژاد ایرانی و زبان فارسی را از انحنای زمان و انحراف زبان حفظ کرد: «بسی رنج بردم در این سال سی/ عجم زنده کردم بدین پارسی».

در این میان، بسیار بر این عقیده هستند اگر فردوسی در تاریخ سربرنمی‌آورد و شاهنامه را نمی‌سرود، چه بسا ایرانیان امروز با زبان شورانگیز و شیرین فارسی سخن نمی‌گفتند. البته تاریخ هم گواهی می‌دهد که ایرانیان، فارسی را به همت بزرگان و اندیشمندانش حفظ کرده و گسترش داده‌اند. حرکتی که با یعقوب لیث صفاری سر سلسله‌دار صفاریان و با جمله «سخنی که من اندر نیابم چرا باید گفت؟»، خطاب به شاعران و نویسندگان دربارش آغاز شد و با رودکی و دقیقی و عنصری سنگ بنای آن گذاشته شد و با فردوسی و شاهکار جاودانه‌اش شاهنامه به اعتلا و سترگی رسید.

از این‌رو، فردوسی را باید از جمله قهرمانان ملی ایران به‌شمار آورد، شاعری گرانقدر که جانی تازه به کالبد زبان فارسی دمید و به باور دکتر ابوالفضل خطیبی «به مدد تجربه‌مندی‌های گذشته و کار عظیم خود زبان فارسی را به مرحله تثبیت رسانید و با سرودن شاهنامه توانست زبان فارسی را از نفوذ واژه‌های بیگانه حفظ کند و ساختار و هنجارهای نحوی زبان فارسی را از گزند بی‌هنجاری‌ها نگاه دارد. زبان فارسی بالندگی خود را مدیون شاهنامه فردوسی است و به همین دلیل است که نام فردوسی با ماندگاری زبان فارسی گره خورده است.»

بدیهی است شاهنامه فردوسی یکی از پرمایه‌ترین و شگرف‌ترین گنجینه‌های زبان پارسی از نظر در برداشتن لغات و اصطلاحات ادبی است و بی‌شک از این نظر بزرگ‌ترین و نخستین کتابی است که پاسدار کلمات درست و زیبای زبان فارسی شده و با پذیرش انبوه این کلمات در سینه فراخ خود، آنها را با صحت و امانت به نسل‌های بعدی سپرده است. زبان فارسی وسیله استحکام، اتحاد و ارتباط طوایف گوناگون ایرانی است.

شاهنامه کتاب اسطوره‌های ایرانی است و افزون بر اینکه بسیاری از اسطوره‌ها کهن را در خود جای داده است، حافظ و راوی بسیاری از داستان‌های قدیمی و اصیل ایرانی است. همچنین شاهنامه گنجینه‌ای ارزشمند از آداب و رسوم و آ‌یین‌های نیاکان ماست. در حقیقت شاهنامه تقویم مصور حماسه و تاریخ و فرهنگ ایران‌زمین است.

بدیهی است نژاد و هویت ایرانی در شاهنامه بسیار برجسته است تا جایی که امروز برخی بر این باور هستند که فردوسی نژادپرست بوده است. در این میان ابوالفضل خطیبی، شاهنامه‌پژوه مطرح و نام‌آشنای معاصر با این ادعا موافق نیست و در این باره گفته است: «مساله نژادپرستی چنان‌که در قرن بیستم و در جنگ جهانی دوم بسیاری از انسان‌های بی‌گناه را به خاک و خون کشید در شاهنامه نیست، شاهنامه ورای نژادها و قوم‌ها و حتی زبان‌های مختلف روایتگر انسانیت انسان است و بس. اگر احیانا ما دیدگاه‌هایی را می‌بینیم که تصور نژادپرستی را القا می‌کنند یا الحاقی‌ هستند مثل دو بیت معروفِ «ز شیر شتر خوردن و سوسمار» یا سخن و نظر برخی از قهرمانان داستان و شخصیت‌های داستانی است که ممکن است حتی ایرانی هم نباشند یا ممکن است ایرانی هم باشند، این‌ها از زبان شخصیت‌هاست و چه ربطی به وجود اندیشه‌های نژادپرستانه در شاهنامه دارد؟! یا اصلا چه ارتباطی با نژادپرستی در فکر و اندیشه فردوسی دارد؟ فردوسی خداینامه را به نظم درآورده است که شخصیت‌های مختلف با نظرگاه‌های مختلفی دارد، از جمله این بیت که می‌گوید: «هنر نیز زایرانیان است و بس/ ندارند کرگ ژیان را به کس»، چنانکه گفتم این سخن بهرام گور در نامه او به خاقان چین است، خاقان چنین نمی‌خواهد نوه‌اش که دختر پادشاه هند است با بهرام ازدواج کند و نامه‌ای به بهرام می‌نویسد تا او را از این ازدواج منصرف کند.

در آن نامه می‌نویسد ما شنیدیم که شما آمدید در هند و یک کرگدن خطرناک را کشتید و از این حرف‌ها، بهرام هم به خاقان پاسخ می‌دهد و بیت موردنظر بخشی از همان پاسخ است. هنر در بسیاری از جاهای شاهنامه به معنای امروزی فرهنگ نیست یا کمتر به کار رفته است، هنر یعنی جنگجویی، یعنی هنر جنگ، در اینجا هم بهرام گور اشاره به همین دارد، می‌گوید که بله در هنر جنگ هم، ایرانیان سرآمد هستند و بلافاصله با گفتن این‌که کرگدن خشمناک را به هیچ می‌گیرند، نشان می‌دهد که منظورش از هنر چیست. کسانی که این ادعاها را دارند، نه شاهنامه را خوانده‌اند و نه فهمیده‌اند، وقتی که شاهنامه را نخوانده باشند و براساس یک‌سری نظرات غرض‌ورزانه هم داوری کنند، به همین جا منجر می‌شود. سال‌هاست که این بیت را می‌خوانند و بدون مراجعه به شاهنامه و خواندن بیت‌های پس و پیشِ آن، می‌گویند فردوسی نژادپرست بوده است. در شاهنامه ابیات ضد ایرانی هم هست از زبان قهرمانان دیگر و از جمله عرب‌ها. حتی برخی از همین بیت‌های ملی- میهنی هم الحاقی است، از جمله بیتِ «عجم زنده کردم بدین پارسی». حتی بیت پرآوازه «چو ایران نباشد تن من مباد...»؛ به این صورت در شاهنامه نیست. مقاله‌‌ای در همین مورد نوشته‌ام باعنوان «سرگذشت یک شعر» که در بخارا چاپ شده است، ولی این‌گونه هم نیست که بیت‌های عرب‌ستیزانه در شاهنامه نداشته باشیم، با این توضیح که در آنجا از زبان قهرمان‌ها و شخصیت‌هایی مثل رستم فرخزاد در مقابل سعد وقاص گفته شده است، نه آنکه نظر خود فردوسی باشد.

از جمله نکات بارز در شاهنامه می‌‌توان به جایگاه رفیع و ارزشمند زنان اشاره کرد تا جایی که در این اثر زنان قدرت انتخا داشتند و در حقیقت این آنها بودند که مردان خود را انتخاب می‌کردند. خسرو احتشامی در این باره به ایبنا گفت: زن به‌عنوان هویت اصلی مردم ایران در شاهنامه حضور دارد و از حضور مهم‌تر این است که نقش‌آفرینی می‌کند. با این حال، باید توجه داشته باشیم که این حضور به معنی در دسترس بودن نیست و واقعیت این است که رسیدن به زنان در شاهنامه کار بسیار دشواری است.

این پژوهشگر و شاهنامه‌پژوه با بیان اینکه ما در شاهنامه هرگز نمی‌بینیم که مردی زنی را انتخاب کند و این زن‌ها هستند که مردها را انتخاب می‌کنند، افزود: این رودابه است که زال را انتخاب می‌کند. این تهمینه است که رستم را انتخاب می‌کند. گردآفرید است که سهراب را انتخاب می‌کند. زن‌های شاهنامه بزرگانی هستند که دسترسی به آستان‌ آنها به این آسانی‌ها نیست. این زن‌ها در کنار و والا بودند، خیلی هم پاک هستند.

وی در توضیح تغییر شیوه انتخاب همسر در ایران تصریح کرد:‌ اگر شیوه انتخاب همسر در ایران عکس شده است، دلایل مختلف دارد و این به‌دلیل تاثیر فرهنگ‌های دیگر است. من فکر می‌کنم که نوعی تفکر اروپایی باعث می‌شود که جایگاه زن کمی تغییر کند. این تغییر و تحول هیچ ربطی به فرهنگ اسلامی ندارد؛ چراکه اسلام احترام زیادی برای زن قائل است. بنابراین اینکه برخی در جامعه زن را به‌عنوان یک کالا در نظر می‌گیرند، نگاهی از فرهنگ کاملا غربی است. به‌طور کلی در شاهنامه زن‌ها خیلی والا و نماد پاکی و عصمت و نجابت هستند.

احتشامی با اشاره به تاثیر شاهنامه بر اشعارش گفت:‌ من در اکثر اشعارم از زن استفاده می‌کنم و همان نگاه والایی را دارم که در شاهنامه نسبت به زن می‌بینیم. زنی که دسترسی به آن مشکل باشد؛ زنی که در اوج است و در زندگی عصمت، پاکی و عفت دارد. اگر به دنبال جغرافیای این زن‌ها می‌گردیم تا دنیای آنها را بیان کنیم، چنین زن‌هایی در ایل و روستا بیشتر دیده می‌شوند و این هم به‌دلیل بکر بودن فرهنگ آن مناطق است.

حسن انوری، چهره ماندگار ادبیات فارسی و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی نیز در خصوص اهمیت و ارزش شاهنامه می‌گوید: یکی از حماسه‌شناسان معروف غربی، درباره شاهنامه می‌گوید که یکی از شکوه‌مندترین آثار ادبی جهان است. او شاهنامه را در کنار سه اثر مهم جهانی یعنی ایلیاد هومر، کمدی الهی دانته و آثار شکسپیر قرار می‌دهد و می‌گوید: این چهار اثر یادگار شکوه‌مند نبوغ بشری هستند. از این جهت برای ما ایرانیان باعث افتخار است که شاهنامه ما، در کنار بزرگ‌ترین آثار ادبی جهان قرار می‌گیرد. از این گذشته چون شاهنامه به زبان فارسی است، پس زبان فارسی هم در کنار زبان‌های مهم جهان همانند زبان یونانی، ایتالیایی، انگلیسی قرار می‌گیرد و یکی از مهم‌ترین زبان‌های مهم جهان است. این مرهون عظمت و کار شکوه‌مند فردوسی است. فردوسی برخلاف آنچه بعضی می‌پندارند، فقط داستان جنگ‌ها و پیروزی‌های رستم نیست، بلکه سرگذشت ملتی است در طول قرون و نمودار فرهنگ، اندیشه و آرمان این ملت کهن‌سال است.

از همه این‌ها مهم‌تر اینکه کتابی است درخور حیثیت انسانی، یعنی مردمی را نشان می‌دهد که در راه آزادگی و شرافت و فضلیت، در طول قرن‌های متمادی تلاش و مبارزه کرده‌اند و مردانگی‌ها از خود به منصه ظهور رسانده‌اند. از این نظر شاهنامه برای ما ایرانیان باعث افتخار و در واقع یکی از مهم‌ترین عناصر فرهنگی ایران است. ایران چیست؟ ایران تنها آن سرزمینی در داخل مرزهای قدیمی یا مرزهای رسمی امروز نیست، بلکه ایران عبارت است از اعلامیه کورش هخامنشی، عبارت است از فردوسی، عبارت است از شاهکارهایی که این ملت در طول قرون به وجود آورده است.


نام:
ایمیل:
* نظر: