بامداد جنوب:
بیستوهشت اردیبهشتماه مصادف با سالروز تولد حکیم غیاثالدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم
خیام نیشابوری فيلسوف رياضيدان ستارهشناس و شاعر ايراني دوره سلجوقي است. گرچه خيام
جايگاه علمي بسيار بالاتري نسبت به جايگاه ادبي خود داشته؛ اما در بين عامه مردم بيشتر
به خاطر رباعيات خود مشهور است.
از دستاوردهاي
علمي خيام ميتوان به اصلاح تقويم ايراني در زمان سلطنت ملك شاه سلجوقي و همچنين نقش
و نظريات او در حل معادلات درجه سوم و مطالعاتش درباره اصل پنجم اقليدس و ابداع نظریهای
درباره نسبتهای همارز با نظریه اقلیدس اشاره كرد.
در جهان خیام بهعنوان
یک شاعر، ریاضیدان و اخترشناس شناختهشده و همچنین رباعیات او شهرت جهانی دارد و
البته این شهرت مرهون ترجمه ادوارد فیتزجِرالد، نویسنده انگلیسی است که نخستین و معروفترین
ترجمه رباعیات خیام به زبان انگلیسی را انجام داد.
پس از قرنها
از حیات خیام و هزاران کیلومتر دورتر از محل زندگیاش. شعر خیام در سواحل خیلج
فارس در کوچه پس کوچههای بوشهر مبدل به سبک خاصی از موسیقی محلی شده است که نه
تنها در بوشهر که در جهان طرفداران خاص خود را دارد.
در بوشهر به خیامخوانی
«خیامی» میگویند. نکته جالب این نامگذاری این است که در اصل به خیام، خیامی میگفتهاند
و بعدها به خیام شهرت یافته است. این نامخوانی ذهن ما را به گمانهزنی در مورد ریشهدار
بودن خیامخوانی در بوشهر هدایت میکند.
ساز اصلی خیامی
در بوشهر فلوت است که به همراهی دایره و ضرب نواخته میشود. در این میان آمیزگی خیام
با یزلهخوانی که از فرمهای کهن موسیقی بوشهر است صبغهی بومی به آن داده و بهنوعی
آن را با موسیقی بوشهر سازگار کرده است.
خیامخوانی یا
رباعیخوانی، سبک خاص و متمایز آواز خواندن رباعی بهخصوص رباعیات خیام است که ممکن
است با اشعاری دیگر و همنوایی بعضی سازها همراه باشد. خیامخوانها پس از اجرای یک
یا چند رباعی به یزلهخوانی میپردازند و دوباره رباعیات خیام را از سر میگیرند.
خیام خوانی، برجستهترین
و پرطرفدارترین موسیقی بومی در استان بوشهر است که محبوبیت آن نهتنها در این استان
بلکه در تمام کشور و حتی خارج از مرزهای ایران مشهود است. یکجور موسیقی که بر پایه
خواندن و اجرای رباعیات خیام شکل میگیرد. رباعی را کاملترین قالب شعر در دنیای ادبیات
جهان میدانند زیرا دارای فلسفهای است که بر مبنای آن حکمی صادر میشود و در پس آن
اندیشهای ژرف نهفته و به لحاظ ساختار، چهار مصراع است. در خیامخوانی هم همانگونه
که از نامش پیداست، تمرکز اصلی روی مرور رباعیات حکیم عمر خیام است که با زبان شعر
از جور و جفای زمانه صحبت میکند و دنیا را بهنقد میکشد و دستآخر به این نتیجه میرسد
که نباید در غم گذشته و ترس آینده بود و باید همین لحظه از زندگی را غنیمت شمرد و دلخوش
بود. در خیامی بوشهر هم از زحمت و سختی و دشواریهای زندگی و کار و تلاش آدمها برای
رقم زدن خوشبختی سخن گفته میشود؛ از ماهی گیرانی که دل به دریا میسپارند به امید
بازگشت با دستپر و این در حالی است که از بازگشت خود و دستهای پر، اطمینانی ندارند.
یکجور روایت درد که درمان هم درونش نهفته است. پذیرفتن و لبخند زدن به رنجها، بهعنوان
بخشی از زندگی و حتی شادی و آواز و رقص و پایکوبی با یاد غمهایی که میگذرد و چون
میگذرد، غمی نیست. در خیام خوانی گاهی ابیاتی از حافظ، سعدی و باباطاهر نیز به گوش
میرسد که دلیل آن، وجود مضامین مشابه در این ابیات با رباعیات خیام است.
با گوش سپردن به آثار صوتی به جای مانده از این هنر
کهن و ارزشمند، میتوان از بزرگانی چون باقر آرامی، جهانبخش کردی زاده و محمد شریفیان
نام برد که متاسفانه همگی دار فانی را وداع گفته اند. خوشبختانه ناخدا «خِدِر عزیززاده»
یکی از پیشکسوتان موسیقی و حرکات آیینی بوشهر، اکنون همچنان سالم و سرحال به فعالیت
در هنر خیامی مشغول است. ساز تخصصی ناخدا خدر فلوت است و در مراسم خیامخوانی علاوه
بر اجرای آواز، فلوت نیز مینوازد. او معتقد است که «همه چیز این جهان فلسفه دارد
حتی نوشتههای کف دست انسانها هم فلسفهای دارد، خوابهای انسانها و ستارههای
آسمان هم برای خود فلسفهای دارند. من کتابهای زیادی خواندهام، اما خیام چیز دیگری
است؛ کسی است که در شعرهایش دروغ نمیگوید. خیام به ما درست زندگی میدهد. خیام
واقعا حرفهایش را شسته میگفت، شعرهایش بدون سانسور بود. به همین دلیل ملت بوشهر
خیام را دوست دارند. اهل حاشیه خلیجفارس همه لنج داشتند، خیام هم از ستارهها و
آسمان میگفت. جای ستارهها را میدانست و همه اینها را به بوشهریها آموخت. خیلیها
در بوشهر خیامپرست بودند و با شعرهای خیام همذاتپنداری داشته و دارند.»
در رویارویی با
این هنر، نباید از نقش مهم محسن شریفیان موسیقیدان و پژوهشگر مطرح موسیقی نواحی
کشور در حفظ و معرفی موسیقی «خیامی» به ایرانیان و جهانیان غافل شد. او با ثبت و
ضبط آثار مکتوب و غیرمکتوب نقش موثری در حفظ میراث موسیقایی بوشهر ایفا میکند.
این پژوهشگر
موسیقی در خصوص وجه تسمیه خیامی میگوید: وجه تسمیه این کارگان به خاطر استفاده
از رباعیاتی است که لااقل تعدادی از آنها منتسب به خیام است. خیام خوانی
گونه ای ویژه، نادر و انتزاعی از موسیقی
بوشهر است که توأما مشتمل بر پریودهای سازی و آوازی بوده، ساز و آواز گاه به صورت
مستقل و مبتنی بر مبادله و سوال و جواب و گاه در بخش هایی،
در همراهی با هم تبلور می یابند.
وی با اشاره
به اینکه خیامخوانی از گونههای رایج و مطرح موسیقی محفلی است، میافزاید: در این
گونه موسیقی شاهد تکخوانی اشعار حکیم عمر خیام هستیم که با آهنگی خاص و با همراهی یک
ساز ضربی (تمبک یا دایره) و نواختن فلوت اجرا و در نهایت به «دم گرفتن» جمع منتهی
میشود. این آیین لنگ لنگان به حیات خود در موسیقی بوشهری ادامه میدهد.
او این فرم
(خیامی) از موسیقی را که تنها در بندر بوشهر قابل ملاحظه است، چه از نظر ساختار موسیقایی
و چه به لحاظ مفاهیم درونی و کارکردهای آن، در میان انواع موسیقی نواحی ایران، موردی
منحصر به فرد میداند.
بدیهی است «نی
جفتی» و «فلوت» بهعنوان اصلیترین سازهای خیامخوانی است. این دو ساز، در کنار سازهای
کوبهای و حضور چند خواننده، خیامخوانی را شکل میدهد و آن را برای شنوندگان و بینندگان
لذت بخش میکند.
«خیامخوانی شامل
دو بخش است: معمولا در ابتدا یکی از رباعیات خیام خوانده میشود، پس از آن زله میگویند
و همان «هلل یوس» َشکل دیگری از موسیقی بوشهری که به آن «ی پ زدن»(دست زدن) َاست و
ریتمی تندتر دارد، اجرا میشود و بعد نوبت به «شعر میرسد و پس از آن مجدد دو یا چند
بیت رباعی خوانده میشود و آن چه گفته شد، توسط حاضران تکرار میشود. در خور ذکر است
که در یک محفل خیامی، عموما چند خواننده در کنار هم به خیام خوانی میپردازند و کمتر
پیش میآید که خواننده مجلس، تنها یک نفر باشد.»
«بداههخوانی»
یکی از حاشیههای جذاب هنر خیامخوانی است. بدین صورت که خواننده، با توجه به محفلی
که خیام خوانی در آن در حال اجراست، ممکن است به واسطه نبوغ و استعداد و تجربه، ابیاتی
را به صورت فیالبداهه و در لحظه خلق کند و بسراید و بخواند و این موضوع بر جذابیت
این هنر میافزاید. تغییر خوانندهها نیز از دیگر اتفاقاتی است که وقتی مشغول تماشا
و گوش کردن به خیامی هستیم، با آن مواجه میشویم و این تنوع در صدا، قطعاً دلپذیر و
دوست داشتنی است.
هر هنرمند بوشهری
«خیامی»ِ نخستین و البته مهمترین تجربههای نوازندگی است که امروزه غالباً در محافل
عمومی صورت میگیرد تا جایی که این روزها در بندر بوشهر، خانههای قدیمی تبدیل به فضاهایی
عمومی برای برگزاری محفل «خیام خوانی» شده و شبهای داغ این بندر را با حضور مردم بومی
و گردشگران، در کنار هم گرمتر و زیباتر کرده است.
این در حالی است که در گذشته «خیامی» یکی از ارکان
اصلی محافل خصوصی و خانوادگی مانند مهمانیها و دورهمی ها بوده است. امروزه این هنر
از چنان جایگاه رفیعی در میان مردم استانهای جنوبی، به ویژه بوشهر برخوردار است که
نه تنها در محافل خصوصی، بلکه در مجامع عمومی با استقبال فراوان روبهرو میشود و جوانان
زیادی به یادگیری و اجرای این نوع موسیقی محلی روی آوردهاند و شاهد آلبومهای موسیقی
با این مضمون و تکنیک و همچنین برگزاری کنسرتهای «خیام خوانی» در اقصی نقاط کشور و
حتی دیگر کشورهای جهان هستیم.
مرور ابیاتی از
رایجترین رباعیات خیام خوانی از رباعیات رایج و متداولی که در خیام خوانی خوانده میشود
اما تمام آنها متعلق به حکیم عمر خیام نیست، میتوان به ابیات زیر اشاره کرد: ای دوست
بیا تا غم فردا نخوریم/ وین یکدم عمر را غنیمت شمریم فردا که ازین دیر فنا درگذریم/
با هفت هزار سالگان سر بسریم تن نتوانمِ ناب زیستن نتوانم/ بی باده کشید بارِمن بی
می من بنده آن دمم که ساقی گوید/ یک جام دگر بگیر و من نتوانم آن قصر که جمشید در او
جام گرفت/ آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت بهرام که گور میگرفتی همه عمر/ دیدی که چگونه
گور بهرام گرفت»
در خیامی بوشهر
هم از زحمت و سختی و دشواریهای زندگی و کار و تلاش آدمها برای رقم زدن خوشبختی سخن
گفته میشود: از ماهی گیرانی که دل به دریا میسپارند به امید بازگشت با دستپر و این
در حالی است که از بازگشت خود و دستهای پر، اطمینانی ندارند.