صادق راستگو

بهائیت، وهابیت، صهیونیسم و اخوانیت همه فرقه‌هایی بودند که در یک توالی و توسط یک دستگاه اطلاعاتی تاسیس شده و هنوز هم مدیریت می‌شوند. شکل‌گیری هر چهار فرقه، آن هم در آسیای غربی و تداوم فعالیت آنها نشان می‌دهد که آنها به یک قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی مهم وصل هستند. بدون شک انگلیسی‌ها پشت این قضیه قرار داشته و هنوز هم وظیفه هماهنگی میان همه این طرف‌ها را بر عهده دارند. در مورد این موضوع می‌توانم ساعت‌ها حرف بزنم و هزاران کلمه بنویسم، اما چند نکته را مطرح می‌کنم شاید مساله کمی برای شما حل شود:

1) رژیم سعودی از همان ابتدای تاسیس رژیم صهیونیستی هیچ مشکلی با آن نداشت و هیچ وقت وارد جنگ مستقیم با آن نشد؛ این مساله شاید کمی عجیب باشد، اما این یک واقعیت است که در همه چند دهه گذشته سران رژیم سعودی روابط تنگاتنگی با صهیونیست‌ها داشته و صرفا آن را علنی نمی‌کردند.

در ادامه این مبحث، باید گفت طرح صلح عربی که در آن اشغالگری صهیونیست‌ها بر سه چهارم سرزمین فلسطین به رسمیت شناخته می‌شد و طی آن قرار بود همه کشورهای عربی و حتی اسلامی! این رژیم را به رسمیت بشناسند هم توسط عبدالله بن عبدالعزیز شاه وقت سعودی پیشنهاد شد! وقتی این مساله توسط عبدالله سعودی مطرح شد، سران این رژیم فهمیدند که اگر کرانه باختری را هم شهرک بسازند و به اشغال خود در بیاورند، کسی حرفی نخواهد زد.

2) فلسطین اشغالی در سال‌هایی که در اشغال انگلیس بود، محل امنی برای بهائی‌ها شد و سپس صهیونیست‌ها به آنجا رفتند و شریکی چپاول کردند؛ حالا هم پس از گذشت ده‌ها سال، شهر حیفا و برخی از شهرهای فلسطین محل حضور گروه‌های مختلف فرقه بهائیت است. زیارتگاه و اماکن مهم بهائی‌ها در فلسطین اشغالی قرار دارد و گفته می‌شود ده‌ها هزار بهائی در فلسطین زندگی می‌کنند و شهروند رژیم صهیونیستی هستند.

در این مورد یک نکته قابل توجه و عجیب است، در حالی که رژیم صهیونیستی در تلاش است تا مسلمانان را از همه جا براند، این مساله در مورد دروزی‌ها و بهائی‌ها صدق نمی‌کند. صهیونیست‌ها حتی با مسیحیان در فلسطین هم مخالف هستند! امروزه بهائی‌ها به بازوی جاسوسی برای رژیم صهیونیستی تبدیل شده و هنوز هم بزرگ‌ترین حامی رسانه‌ای آنها، رسانه‌های مقیم در لندن هستند!

3) اخوانی‌ها هیچ وقت با رژیم صهیونیستی مشکل نداشته‌اند، اگر یادتان باشد در سال 2012 محمد مرسی اخوانی، هنگام معرفی سفیر مصر در تل‌آویو چگونه قربان صدقه شیمون پرز رئیس این رژیم رفت و از او به‌عنوان «دوست عزیز و بزرگوارم!» یاد کرد! این نامه در آن زمان باعث تعجب بسیار زیاد بسیاری از مردم مصر شد، شاید یکی از مهمترین عوامل سرنگونی مرسی، همین نامه فدایت شوم به شیمون پرز بود که صهیونیست‌ها آن را منتشر کردند.

4) ترکیه اخوانی هم این روزها هیچ مشکلی با رژیم صهیونیستی ندارد، کاری به هارت و پورت‌های اردوغان نداشته باشید، تراز تجاری ترکیه با رژیم صهیونیستی از تراز تجاری این رژیم با هر کشور اروپایی بیشتر است. تقریبا به شکل عجیبی ترکیه‌ی اردوغان همکاری دفاعی، نظامی، امنیتی، سیاسی و اقتصادی با رژیم صهیونیستی دارد. حتی این روابط از روابطی که از دوره تانسو چیللر نخست‌وزیر وقت ترکیه شکل گرفت و او تا مدت‌ها با افتخار از برقراری روابط با تل‌آویو صحبت می‌کرد، بیشتر شده است!!!

5) قطرِ اخوانی هم از زمان پدرِ امیر فعلی، روابط گسترده و عمیقی با رژیم صهیونیستی داشت و هنوز هم این روابط را دارد. قطر امروز هم این روابط را حفظ کرده و مقامات رژیم صهیونیستی نه تنها سفرهای مختلفی به این کشور کوچک دارند، بلکه حضوری پررنگ در رسانه‌های قطری داشته و دیدگاه‌های خود را از شبکه الجزیره همواره منتشر می‌کنند. همین نزدیکی قطری‌ها به رژیم صهیونیستی باعث شد تا طرف اماراتی نیز تلاش کند به این رژیم نزدیک شود، چرا که به باور اماراتی‌ها، قطری‌ها با کمک لابی صهیونیست‌ها در امریکا موفقیت‌های بسیاری داشته‌اند، چرا آنها نداشته باشند!

در پایان باید گفت که برخی از دوستان می‌گویند پس اختلافات میان قطر و ترکیه اخوانی با رژیم سعودی وهابی را چگونه می‌شود ارزیابی کرد! باید خدمت شما بگویم که این طرف‌ها تا همین چند سال پیش با هم برادر و بسیار نزدیک بودند، اما قدرت‌طلبی و جاه‌طلبی سران ترکیه و رژیم سعودی باعث شده طرفین به اختلاف بر بخورند. هر دو داعیه رهبری اهل سنت را بر عهده دارند و هر دو نیز دنبال مقابله با ایران (بر اساس پیشنهاد طرف انگلیسی) هستند. در همه این سال‌ها انگلیسی‌ها تلاش بسیاری کردند تا آنها را با هم آشتی دهند – که جای گفتنش اینجا نیست – اما نشد!