هندیها با اطلاع ایران در خلیج
فارس آمدند
نوذر شفیعی
یک مقام نظامی هند چند روز پیش اعلام کرد این کشور نیروی
دریایی خود را برای ملحق شدن به ائتلاف دریایی اروپا برای ارزیابی تردد دریایی در
تنگه هرمز به ابوظبی اعزام میکند. ائتلاف دریایی اروپا با هدف تامین امنیت انرژی
تنگه هرمز و خلیج فارس با حضور نیروهای بلژیک، دانمارک، هلند و فرانسه شکل گرفته
است.
یکی از روشهای تحلیل درباره مسائل سیاسی و بینالمللی
این است که ببینیم علت یک رفتار کدام متغیر بنیادین است؛ یعنی در جایی که هند برای
اسکورت کشتیها و حفظ امنیت انرژی، نیرو به خلیج فارس اعزام کرده، این سوال مطرح
است که کدام یک از متغیرهای مختلف علت رفتار اصلی هند میتواند باشد.
در اینجا مجموع علل مختلفی وجود دارند، علت اصلی
اقدام هند را این است که این کشور میخواهد خودش را در قلمرو بازیگران بزرگ قرار
دهد، بازیگرانی که نقش محوری را در عرصه بینالمللی دارند، بنابراین هند با اعزام
نیرو به خلیج فارس در حقیقت در حال ارتقا صلاحیت بینالمللی خود است. هند تلاش
دارد خودش را بهعنوان یک بازیگر بزرگ در تصمیمگیریهای بینالمللی قرار دهد.
در استراتژی و سیاستهای کلان هند، هدف اصلی ارتقا جایگاه
این کشور به یک قدرت بزرگ است، به همین اعتبار، هند اقتصاد خودش را رشد داده و میانگین
رشد متوسط هفت درصدی را تجربه میکند، به تسلیحات اتمی دسترسی پیدا کرده است و در
صحن سازمانهای بینالمللی بهدنبال عضویت در شورای امنیت سازمان ملل متحد است،
بنابراین این رفتارهایی که از هند میبینیم با هدف ارتقا جایگاهش در سطح بینالمللی
و تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ است.
این خط کلی فکر هندوستان است منتها در راستای این
هدف، اهداف جزئی دیگری وجود دارد، بهطور مثال همراهی با اتحادیه اروپا بهعنوان
مجموعهای از کشورها که در عرصه بینالمللی نقش آفرینی دارند، ایفای نقش بهعنوان یکی
از کشورهایی که در تضمین امنیت انرژی هم برای خودش و هم برای جهان اهمیت دارد و
همچنین انجام رفتار تقابلی با چین، چراکه چین هم دارد نفوذ خودش را در دریا گسترش
میدهد، از اهداف دیگر میتواند باشد.
آنچه مشخص و کاملا هویدا است، این است که هند از طریق
سیاست همراهی یا دنبالهروی از امریکا و اروپا درصدد است که قدرت مانور چین را
کاهش دهد، مهمتر از همه، ملاحضات مختلفی است که هند در رفتار خودش دارد، این
ملاحظات آنقدر روی هند فشار وارد میکند که این کشور ناگزیر استراتژی «تعادل گریزان»
را در پیش گیرد، این استراتژی اینگونه است که هند باید به گونهای رفتار کند که نه
دوستانش را ناراحت کند و نه دشمنانش را آنقدر خشمگین که آنها به واکنش علیه هند
مبادرت ورزند.
استراتژی تعادل گریزان در اقدام اخیر هند خیلی معنا و
مفهوم دارد، یعنی اگر امریکاییها چنین نقشی را از هند میخواستند
شاید هند از انجام این امر خودداری میکرد چون میدانست ناراحتی چین و هند را در پی
داشته و واکنش آنها را بر میانگیزد. حتی وقتی خود امریکا با کمک اسرائیل میخواست
در خلیج فارس حضور یابد، منصرف شد و مسوولیتش را به اروپاییها احاله کرد.
هند در این چارچوب ملاحظات این کار را میکند و قطعا
پیشتر موضوع اعزام نیرو به تنگه هرمز را با مقامات ایران در میان گذاشته و ایران نیز
این رفتار را بهعنوان یک رفتار ضدایرانی تلقی نمیکند و در عین حال هند چون بخشی
از مجموعه کشورهای منطقه است و آن طرف دریای عمان و اقانوس هند قرار دارد، در این
قلمروهای دریایی قدرت مانور دارد و بهتر از این است که امریکاییها از هزاران کیلومتر
آن طرفتر میآیند، چراکه حداقل هند قرابت منطقهای دارد.
این سوال اینجا پیش میآید که این اقدام هند میتواند
بهانهای برای ارتباط نزدیکتر ایران و هند شود، که البته دو مقوله جداگانه هستند،
ایران و هند مشارکت دریایی دارند و نیروی دریایی دو کشور در بنادر یکدیگر پهلو میگیرند
و همکاریهای مختلفی را نیز در سطوح مختلفی انجام میدهند؛ اما اکنون هند ماموریتش
کمک به امنیت انرژی در کنار اروپاییهاست، مثل اینکه هند در تنگه بابالمندب برای
مقابله با دزدان دریایی با عربستان همکاری کند، هر کدام از اینها همکاریهای مختلفی
است.
همکاری هند و اروپاییها منافی همکاری ایران و هند نیست،
پروژه چابهار هم نه به دلایل استراتژیک و به این معنی که امریکاییها مانع این
کار شدهاند، بلکه به دلایل فنی متوقف شد. این پروژه [حضور هند در چابهار] هم برای
امریکاییها و هم برای هندیها بسیار سودمند بود، چراکه حضور هندیها در چابهار
بخشی از استراتژی گستردهای به اسم «ایندیا پاسیتیک» یعنی استراتژی هند و پاسیتیک
است. این استراتژی یک ابتکار امریکایی در برابر «جاده ابریشم دریایی» چین است.
بنابراین اگر هندیها در چابهار نفوذ کنند عملا دایره
مانور چین را محدود میکنند و پای امریکا را در پشت سر هند در خلیج فارس،
افغانستان و آسیای مرکزی باز میکنند، بنابراین هندیها بیمیل نبودند؛ اما مشکلات
فنی مانع ادامه آن شد، درست برعکس خط لوله صلح که از پاکستان به هند قرار دارد و
در نتیجه فشار امریکاییها اجرائی نشد.