bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۴۶۳۴
تاریخ انتشار: ۵۵ : ۲۲ - ۲۳ مرداد ۱۳۹۹
کریم جعفری:این روزها شرق سوریه آبستن حوادث گوناگونی است، حوادثی که هر چه به جلو می‌رود تغییر ماهیت داده و در حال افتادن بر ریلی است که تهران و دمشق ماه‌ها برای آن برنامه‌ریزی کرده بودند، اما هیچ وقت فکر نمی‌کردند که موضوع این همه سریع روی دهد و چیزی که انتظارش را برای چند ماه آینده داشتند خیلی زودتر روی دهد

در شرق سوریه چه خبر است؟ / بخش نخست

کریم جعفری

این روزها شرق سوریه آبستن حوادث گوناگونی است، حوادثی که هر چه به جلو می‌رود تغییر ماهیت داده و در حال افتادن بر ریلی است که تهران و دمشق ماه‌ها برای آن برنامه‌ریزی کرده بودند، اما هیچ وقت فکر نمی‌کردند که موضوع این همه سریع روی دهد و چیزی که انتظارش را برای چند ماه آینده داشتند خیلی زودتر روی دهد. این اتفاق‌ها همچنین برخلاف باور و رفتار امریکایی‌ها و مزدوران کرد و عربشان در این منطقه است. آنها هم فکر می‌کردند ایران و سوریه چنان درگیر مسائل و مشکلات داخلی و اقتصادی هستند که نگاه جدی و دقیقی روی این منطقه نداشته و آنها هر کاری دوست دارند می‌توانند انجام دهند.

استان‌های دیرالزور، الحسکه، رقه و بخش‌های شرقی استان‌ حمص در طول نه سال گذشته عرصه جولان تروریست‌های ارتش آزاد، جبهه النصره، داعش و در نهایت نیز بازمانده‌های تروریست‌های مزدور جدایی‌طلب مورد حمایت امریکا بود. هر آنچه در طول این سال‌ها بر سر این منطقه و ساکنان آن رفته را نمی‌توان توصیف و تبیین کرد چراکه اوضاع چنان سخت، طاقت‌فرسا و پیچیده بوده که همه مردم این مناطق اگر فرار نکردند، بالاخره چند نفری از اعضای خانواده خود را از دست داده و رسما بیچاره شدند. حکومت سیاه داعش از یک‌سو و حکومت سیاه‌تر کردهای مزدور امریکا که در حال غارت رسمی منابع و ثروت مردم این منطقه هستند، اوضاع را از کنترل خارج کرده است.

در منطقه شرقی سوریه، در همان سال‌هایی هم که دولت مرکزی در اوج اقتدار و قدرت بود، این عشایر و قبایل منطقه بودند که علاوه بر تامین امنیت، مرزداری کرده و هویت فرهنگی این مناطق را حفظ می‌کردند. با این حال پس از حضور تروریست‌های ارتش آزاد و سپس جبهه النصره که خیلی زود این مناطق را اشغال کردند (به‌دلیل حضور کم‌رنگ ارتش به‌دلیل دوری از پایتخت و نبود تهدیدی مانند رژیم صهیونیستی در طول دهه‌های گذشته) حامیان دولت مرکزی یا در شهر قامیشلو و الحسکه متمرکز شدند یا آنکه در پناه اندک مناطق تحت کنترل ارتش در شهر دیرالزور برای سال‌ها سختی و مشقت را تحمل کردند.

در دوران کنترل داعش بر این منطقه، عشایر و قبایل این منطقه سختی‌های بسیاری را متحمل شدند. امرای عراقی و خارجی داعش نفس مردم منطقه را تنگ کردند و دزدها، بی‌سوادها و فرصت‌طلب‌ها با پیوستن به این گروه تروریستی مردم را در فشار بی‌سابقه‌ای قرار دادند. داعشی‌ها در اوج قدرت خود در سال‌های 2014 تا 2016 حکومتی سیاه، ترسناک و مبتنی بر اعدام و زندان بر ساکنان این مناطق، به‌ویژه استان‌های دیرالزور و الحسکه اعمال کرده و هزاران نفر از مردم، به‌ویژه جوانان بی‌گناه را به بهانه جاسوسی برای مخالفان در ملاعام اعدام کرده یا سر بریدند. با این حال، سران داعش تلاش داشتند در ظاهر هم که شده، هوای سران عشایر را داشته باشند و با کمک به آنها، امنیت را به شکل عمومی حفظ کنند.

حضور ائتلاف موسوم به مبارزه با داعش به فرماندهی تروریست‌های امریکایی که به بهانه مبارزه با داعش در شرق سوریه فعالیت خود را شروع کرد، در واقع بهانه‌ای شد تا یک گروه مخوف‌تر و وحشتناک‌تر از داعش در این مناطق ظهور پیدا کند، تروریست‌های پ‌ک‌ک تحت لوای گروه‌های مبارز با داعش مورد حمایت امریکا و ائتلاف ساخته شده توسط کاخ سفید قرار گرفتند. در واقع تروریست‌های پ‌ک‌ک و گروهی از عرب‌های منطقه در قالب پیاده‌نظام امریکا در این منطقه عمل کرده و شهرها و مناطق مختلف را یکی پس از دیگری از اشغال داعش خارج کرده و خود اشغال می‌کردند. در این پیشروی‌ها، تصفیه‌های خونینی صورت گرفت و هزاران نفر از چهره‌های برجسته عربِ منطقه توسط جوخه‌های ترور کردها از میان رفتند. در واقع هدف از این کار از بین بردن قشر نخبه و باسواد عشایر بود تا پ‌ک‌ک‌ و کردهای مزدور امریکا بهتر بتوانند در این مناطق دست به غارتگری و کشتار بزنند.

در طول سال‌های گذشته چندین‌بار در این مورد مطالبی را قلمی کرده و نوشته‌ام، اما اقدامات تروریست‌های مورد حمایت امریکا که به بهانه حمله به تیم‌های خفته و مخفی داعش در حاشیه رودهای فرات و خابور علیه مردم عادی، به‌ویژه قبایل این منطقه صورت گرفت، آرام آرام رنگ خونینی به خود گرفت. تلاش سرکرده‌های پ‌ک‌ک برای اشغال دائمی این مناطق هر چند به‌دلیل حملات ارتش اشغال اردوغان را به‌جایی نبرد و آنها که از حمایت ارتش امریکا محروم شده بودند، ناچار به ارتش ملی سوریه و متحدان آن پناه بردند، اما این جماعت بسیار نامردتر و نمک‌نشناس‌تر از این حرف‌ها بودند و به محض فراهم شدن شرایط بار دیگر حرکات ضدمردمی خود در این مناطق را شروع کردند. تکرار حرکات گذشته که همان ترور رهبران، شیوخ و نخبگان عرب منطقه بود، اما اینبار جواب عکس داد.

رهبران گروه موسوم به قسد یا همان نیروهای دمکراتیک سوریه که عموما در دست تروریست‌های پ‌ک‌ک قرار دارد مانند سایر رهبران کرد منطقه به لحاظ عقل راهبردی و فکر استراتژیک، دچار اختلال رفتاری و آینده‌نگری هستند. آنها پس از آنکه قانون سزار را ترامپ علیه دولت و ملت سوریه اعمال کرد، به این نتیجه اشتباه رسیدند که دیگر کاری از دست دولت مرکزی بر نمی‌آید و آنها چنان دچار مشکلات عدیده هستند که این جماعت هر کاری در مناطق تحت اشغال خود با حمایت طرف امریکایی کند، با پاسخی مواجه نخواهد شد. به همین دلیل، به موازات تصویب این قانون، آنها مذاکرات با دولت مرکزی را کم کرده و شروع به فاصله گرفتن با دمشق کردند.

اوج این اقدامات را می‌توان در همراهی آنها با امریکایی‌ها در بهره‌برداری (شما بخوانید غارت) منابع و میادین نفت و گاز این منطقه دانست. در واقع، سناتورهای جمهوری‌خواه نزدیک به ترامپ که او را مجبور به باقی ماندن در سوریه کردند، عموما کسانی بودند که چشم طمع به چاه‌های نفت شرق سوریه داشتند. قراردادی که لیندسی گراهام سناتور امریکایی مقدمات امضای آن را فراهم کرد میان شرکت دلتا کرسنت انرژی و مظلوم عبدی از افسران پ‌ک‌ک نهایی شد. بر اساس این قرارداد، شرکت مذکور با انتقال دو مجموعه پالایشگاهی کوچک اقدام به تصفیه نفت خام و فروش آن در بازار محلی منطقه خواهد کرد. این شرکت همچنین هزینه تامین امنیت و احیا میدان‌های نفت را هم بر عهده خواهد داشت.

سرکرده‌های پ‌ک‌ک (یا همان قسد یا کردها) این اقدام امریکایی‌ها را برجسته کرده و می‌گویند این موضوع در واقع رسمیت دادن به تشکیلات خودمختار آنها در شرق سوریه است! آنها از یک بابت دیگر هم خوشحال هستند و آن نیز اینکه فکر می‌کنند بعد از امضای این توافقنامه، امریکایی‌ها برای مدت زمان بسیار طولانی در این منطقه خواهند ماند و این هم ناشی از توهم عجیب آنها از توافق امضا شده با شرکت امریکایی وابسته به سناتورهای خونخوار است. این مساله باعث شده تا سرکرده‌های «قسد» دچار نوعی تهور در رفتار و نابهنجاری در گفتار شوند و فشار بر مردم بومی منطقه را افزایش دهند.


نام:
ایمیل:
* نظر: