الهام بهروزی
«فلک داد و فلک داد و فلک داد/ تمام سوژههایم رفت بر
باد...» (امرو هیچستانی)
در استان ادبپرور بوشهر هر جا که نام طنز به میان میآید،
ناخودآگاه نام امرو هیچستانی کنار آن مینشیند و خودنمایی میکند. شاعری که با طنز
عجین شده بود و همیشه در برابر افت و خیزهای زندگی با رویی گشاده و قلمی طنازانه
روبهرو میشد.
او در زندگی چیزی را سخت نمیگرفت. عاشقی شاعر بود که
تلخند سرودههایش عمق انسانیت و دردهای درونیاش را از شرایط و فضای پیرامونیاش
هویدا میساخت. انصاری یا همان «امرو هیچستانی» به منحوسترین پدیده زندگی نیز
لبخند زد و چند روزی با آن هممسیر شد و بیهراس از بینفسیها به سرانجام بودن
لبیک گفت.
بیشک مرگ نمیتواند پایانی برای مردی باشد که زندگی را
طنز میکرد. او چندی پیش مبتلا به کرونا شد و اما با دیده طنز به این ویروس منحوس
مرموز مینگریست و در این خصوص در صفحه شخصیاش در اینستاگرام نوشته بود: «من،
کرونا و چیزهای دیگر؛ راستش بیش از من تا پیش از این از خانه بیرون نمیجسته است؛
کلاس، قهوهخانه، کوهپیمایی، خیابانگردی، بیابان گردی و شبنشینی و...
این روزها بنا به وضعیت پیش آمده خانهنشین شدهام. یکی
دو روز اول سعی کردم خودم را با تعمیرات اسباب و ابزار خانه سرگرم کنم، ابتدا به
یاد نوجوانی خودم، دوچرخههای نوههایم را که مدتها توی انباری افتاده بود، تعمیر
کردم تا در روزهای تعطیلی مدارس سرگردان نباشند.
روز بعد، خوشحال از اینکه لامپ یخچال سوخته است برای
خودم سرگرمی دیگری یافتم. خواستم لامپ را عوض کنم که جای لامپ آسیب دید و دیگر
کاری از دست من ساخته نبود. راستش هر وقت با خرابی وسایل سردکننده منزل روبهرو میشدم
به یکی از شاگردان اسبقم که البته تعمیرکار خوبی هم هست، زنگ میزدم میآمد و
تعمیر میکردو وقتی زنگ زدم، گفت: «استادجان فعلا به خاطر کرونا شرمندهام». گفتم:
«خب چه ربطی به کرونا دارد؟» گفت: «استاد میگن ویروسش توی مناطق سرد، فعالتره و
حقیقتش میترسم.»
با تعجب گفتم: «منطقه سرد کدومه؟ همین برازجونهها» تازه
فهمیدم که این شاگرد من یخچال را از مناطق سرد میداند! امروز که دیگر تعمیر وسایل
خانه هم طرفی نبست، تصمیمی گرفتم با دوستان بار دیگر بیابانگردی کنم. البته با
رعایت کامل توصیههای بهداشتی. وقتی به خانه که برگشتم، ساعت هشت و نیم شب بود و
واتساپ را که گشودم، پر بود از گروههای کلاس و مدرسه و تدریس مجازی!
حالا باید تا پاسی از شب بنشینم و بخوانم و ئاسخ دهم.
راستش بیمارهای قلبی، اگر آدمها پول دکتر نداشتند یا از دکتر ناامید میشدند، میرفتند
سراغ اماکن مقدسه اما کرونا گویا بلایی است که در تخصص این اماکن هم نیست! به امید
پیروزی بر دانش پزشکی بر کرونا»
بدیهی است انصاری انسانی رها بود که از هجوم خانهنشینی
به تنگ آمده بود و خود را همنشین این ویروس بیرحم کرد تا زندگی را این بار از
جهانی دیگر به نظاره بنشیند.
هیچستانی در دوران حیات خود دو اثر به نامهای «مطبوعاتیهای
نامطبوع من» و «تلقند» راهی بازار نشر کرد. افزون بر این، وی بارها در ستون طنز نشریات
استان بوشهر نظیر «آیینه جنوب»، «اتحاد جنوب» و... به انتشار مطالب طنز همت گماشت.
همچنین انصاری بهصورت مرتب اشعار منظوم و منثور خود را در درگاه ادبی «دانوش» منتشر
میکرد. این طنزپرداز در طول حیات ادبیاش با سرودن اشعاری قاطع و
خوشزبان کوشید دغدغههای اجتماعی خویش را به نمایش بگذارد. وی در آخرین اثر خود
به نام «تلقند» طنز عمیقی از وضعیت جامعه به تصویر کشید.
بشیر علوی، نویسنده و منتقد ادبی در کتاب «نیم قرن شعر
بوشهر» در این خصوص نوشته است: «اشعار طنز انصاری به معنای واقعی اجتماعی و
انتقادی عمیق است و از نظر ارزش ادبی چه در اشعار فارسی و چه اشعار بوشهری کمنظیر
است. این قدرت را او نخست با بهرهگیری از تمام ظرفیت زبان و در ادامه از شناخت
ماهیت طنز بهدست آورده است.»
وی در ادامه در خصوص عنوانی شعری هیچستانی تصریح میکند:
«عنوانها خود به نوعی طنز بدون دنباله محسوب میشوند. عنوانهایی که خواننده بدون
خوانش شعر شروع به خندیدن میکند. عنوانهایی مانند زن، کارت خودپرداز، شوهر، جنبش
غیرمتاهلها، آی اشتون و رفاهی دات آر آر و... »
این منتقد ادبی ادامه میدهد: «در ابتدای ورود به نقد و
کنکاش این مجموعه (تلقند)، خوب است المانهایی که شعر طنز در آن بررسی میشود تا
حدودی بازگو کنیم. طنز به جهت ماهیت خود حاصل زبانی است که خنده میآورد؛ خندهای
که از ته دل نیست بلکه در پی آن اندیشیدن است و شاید هم در پی خود تامل و گریه
داشته باشد. گریه به خاطر نبودها و فسادهایی که به اجبار با طنز بیان میشود. به
قول دکتر محمود فتوحی در کتاب «سبکشناسی»، طنز با ماهیت شکل بیان و درونمایه و
نقش سخن آفریده و بررسی میشود. در شکل بیان باید شگردهایی که طنز به آن شکل تولید
شده مشخص شود و در درونمایه یک هدف و نیت متن طنزی نگریسته میشود و در نقش سخن
به کارکرد اصلی طنز پرداخته میشود و در ادامه باید مشخص شود که شیوههای ساخت طنز
چگونه بوده است؟ یا اینکه طنزپرداز شیوهای را در پی گرفته، موفق بوده است یا خیر؟
با فهم و تسلط به این پرسشها میتوانیم به بعد روانشناسی طنزپرداز نیز نزدیک شویم
و مشخص کنیم که چرا این مسیر را انتخاب کرده است.»
علوی در ادامه این مبحث با بیان اینکه در مجموعه تلقند،
در شکل بیان طنز مولفههایی مانند تعریض و کنایه، اغراقآمیز بودن و وارونگی و
رسوم و عادات ناروا به ترتیب در ساختار این قسمت طنز انصاری قرار میگیرد، میافزاید:
شعرهایی مانند امروی چینی، با اجازه عبید زاکانی، در صف یارانه، دی محسین، جشن
تولد گرانی، جنبش غیر متاهلها، صداقت و عدالت و... با المان تعریض و کنایه سروده
شده است.»
وی درباره خصوصیات زبانی طنز انصاری میگوید: «زبان
انصاری در این مجموعه در حقیقت از قدرتهای منحصربهفرد اوست که در شکلگیری
مجموعه (تلقند)، نقش فعال و مفیدی داشته است. زبان در دست شاعر و شاعر به هر گونه
که میخواهد آن را میچرخاند. ابایی و ترسی از کمآوردن ندارد و انگار همانطور که
در طنز کم نمیآورد زبان نیز در اختیار و ید قدرت ایشان است.»
علوی با تاکید بر اینکه موضوعی که جای بحث دارد، شیوههای
استفاده از طنز است، تصریح میکند: «که در مجموعه تلقند به کار گرفته شده، انصاری
از شیوههای مشخص و محدود برای باز کردن راه طنز در مجموعه خود بهره برده است. راههایی
مانند ناسازگاریهای آوایی، زبانی، واژگانی، واژگوننویسی، واژگان دوپهلو، ناسازگاریهای
گفتمانی، درهم آمیختن گونههای تاریخی زبان، درآمیختن دو زبان مختلف و ناسازگاریهای
معنایی و موقعیتی جایی در طنزهای انصاری نداشته و ایشان از این طریق راهی به طنز
باز نکرده است.»
نویسنده کتاب «نیمقرن شعر بوشهر» در ادامه با تاکید بر
اینکه نگاه به رفتارهای عامیانه و زن با تمامی متعلقاتش از پربسامدترین مولفههایی
است که انصاری از آنها در ساخت طنز بهره برده است، میافزاید: «این متعلقات با
ورود به سطوح ایماژی کار طنز را بسامانتر و مجهزتر کردهاند. در تمامی طنزها و
مطایبههایی که انصاری با زن دارد، حفظ حرمت و شخصیت این قشر جامعه شده و اندکی به
جمال و جلال آنها دستدرازی نامحترمانهای نشده است.»
علوی در پایان این گفتار یادآور میشود: «در محور نقش
سخن، اصلاح جامعه و استهزا و شوخی و طعنه کارکرد اصلی و ساختار فعال این بخش از
ساختار طنز را در این مجموعه انصاری در دست گرفتهاند. شعر کولر، آی خانمها و
عبدوی جط از دیدگاه شوخی و مطایبه وارد شده و شعرهای جشن تولد گرانی و دی محسین در
بعد طعنه قرار میگیرند و شعرهای با اجازه عبید زاکانی و امروی چینی در نقش اصلاح
جامعه کار انجام میدهد.
بعد از کنکاش در این زمینه معلوم شد که انصاری علاقه
فراوانی به ساخت طنز از راه داستانسرایی دارد که خود به دوم بخش تقسیم میشود؛
داستانهایی که در جامعه واقعیت عینی دارند و داستانهایی که بنمایه آن دستساخته
خود طنزپرداز است. در این ردیف، شعرهایی مانند دی محسین، آی اشتون، مثنوی بواسیر،
جشن تولد گرانی، درد بیدردی، صداقت و عدالت و در نهایت زن، کارت خودپرداز، شوهر
از بخش اول و شعرهای کولر و رفاهی دات آرآر از بخش معرفی، معرفی میشوند.»
یادآوری میشود، حسن انصاری، معلم ادبیات و شاعر و طنزپرداز
نامآشنای استان بوشهر بود روز گذشته در اثر ابتلا به کرونا در بیمارستان شهید
گنجی جان به جانآفرین تسیلم کرد.
او که
در اشعار طنز خود تخلص «امرو هیچستانی» را به کار میبرد، این عنوان را از زندهیاد
منوچهر آتشی به یادگار داشت. انصاری متولد چهارم دیماه ۱۳۴۳ شهر جم در استان بوشهر بود و
تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم در شهر خورموج (شهرستان دشتی) سپری کرد. در سال ۱۳۶۲
و پس از پذیرفته شدن در رشته ادبیات فارسی برای ادامه تحصیل به شهرکرد رفت و سپس
به عنوان دبیر ادبیات، در مدارس شهرستان دیّر به تدریس مشغول شد.
انصاری در سال ۱۳۷۰ به دانشگاه شیراز راه یافت و با دانشنامه
زبان و ادبیات فارسی، از این دانشگاه دانشآموخته شد و سپس در شهرهای بوشهر و
برازجان به تدریس پرداخت. وی تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد ادبیات فارسی
ادامه داد. هیچستانی موضوع پایاننامه خود
را در این مقطع تحصیلی «طنزپردازی در استان بوشهر» انتخاب کرد و به کند و کاو این گونه
ادبی در آثار شاعران و نویسندگان جنوبی پرداخت. وی از اعضای فعال انجمن شعر و
ادب برازجان بود و در دو دوره جشنواره طنزوک که به همت حوزه هنری انقلاب اسلامی
استان بوشهر برگزار شد بهعنوان چهره ممتاز استان برگزیده شد.