محمد علیزاده
هرساله هفته آخر
شهریورماه یکی از پرکارترین هفتههای سال است، ازیکطرف برای خانوادههایی که فرزندان
خود را برای مرحلهای جدید از زندگی آماده و مهیا میکنند و از سوی دیگر مشاغل مرتبط
با دانشآموزان که شاید بیشترین فروش و سود خود را از دادوستد در این ایام دارند.
امسال کرونا این
ایام را بهگونهای دیگر رقم زد. تاثیرات زیستی بیماری کرونا را بر جامعه میتوان در
قسمت بهصورت آشکارا مشاهده کرد، اول خود بیماری و تأثیراتی که بر فیزیک انسانی میگذارد،
و دو تاثیرات روانی که بر پیکره روان جامعه و خصوصاً خانوادهها میگذارد. تدابیر ستاد
ملی مبارزه با کرونا با ایجاد پروتکلهای بهداشتی در راستای کاهش ابتلا و مرگومیر
و همچنین بالا بردن سطح آگاهی عمومی مردم با تمام انتقادهای وارده بر خود ستاد جای
تقدیر دارد خصوصاً به کادر درمان بهعنوان خط مقدم مبارزه با این بیماری،
بااینحال این
پرسش به وجود میآید که اقدامات اجرایی و پیشگیرانه این ستاد در قبال تاثیرات روانی
کرونا بر جامعه چه بوده است؟ تنها در یک موضوع آن هم در این ایام به بررسی وضعیت روانی
جامعه میپردازیم.
با توجه به وضعیت
کرونا و تعطیلی مدارس در اسفندماه ۹۸ و بعد از عید نیز در فروردین، تا خردادماه و تغییرات
شیوه تدریس معلمان با آمدن نرمافزار شاد و نرمافزارهای شبکههای اجتماعی و آنلاین،
این موضوع بهصورت واضحی قابل پیشبینی بود که سال تحصیلی جاری نیز با شرایط کرونایی
میبایست با شیوه جدید شروع شود و این امر مستلزم ایجاد یک سیستم قدرتمند تدریس آنلاین،
ایجاد راهکاری برای تمامی دانش آموزان کم برخوردار برای اتصال به این سیستم و برطرف
نمودن نواقص آن در این مدت شش ماه بود که متاسفانه با شروع سال تحصیلی در این ایام
شاهد ایجاد یک هرجومرج آموزشی، تفاوت و تناقضات آموزشی بین مدارس، مشکلات نرمافزاری
و سختافزاری برای سیستم آنلاین و دانش آموزان که باعث ایجاد سردرگمی معلمان و خانوادهها
و دانش آموزان شده است.
آیا برای روان
خانوادههای دانشآموزان، دانش آموزان، معلمان و مدیران و متصدیان مدارس در این شرایط
پروتکلی در نظر گرفتهشده است. در شرایطی که معلمان بدون حضور یک دانشآموز میبایست
جلو دوربینهای تلفن همراه خود شروع به تدریس کنند آیا آن حس و حال آموزش بدون حضور
دانشآموز ایجاد خواهد شد؟
از سوی دیگر مادران
و پدران با انواع مختلف تحصیلات، تخصصهای آموزشی در تدریس، مشغله کاری، اخلاقیات و
روحیات باید بهعنوان معلم برای فرزندان خود تدریس کنند.
در آخر دانشآموزان
که نشسته در خانه، مکانی که هیچگاه آن را در ذهن مدرسه نمیپندارد، و تنها یا دیدن
چند کلیپ و امرونهیهای والدین خود میبایست مطالبی را فرا بگیرد که معلمان با حرکات،
حسها و با عشق آن را انتقال میدادند ولی آیا اینها در تلفن همراه و کلیپ قابلانتقال
است. و از همه مهمتر فرهنگ زیست اجتماعی و دوستی که دانش آموزان نسبت به همکلاسی خود
میآموختند چگونه قابل فراگیری است؟
تاثیرات منفی این
موارد بر روحیه و انگیزه تحصیلی دانش آموزان خصوصاً در مقاطع حساس تحصیلی مانند اول
ابتدایی، ششم، دهم و دوازدهم بر هیچکسی پوشیده نیست. چرا خانوادهها اعتماد و اطمینان
لازم بر رعایت پروتکلها از سوی مدرسه برای فرستادن فرزندان خود به مدرسه را ندارند؟
چرا باگذشت چندین
ماه و مشخص بودن وضعیت آموزشی نسبت به ایجاد وحدت رویه آموزشی و برطرف نمودن و مهیا
نمودن سیستم آموزشی آنلاین اقدام لازم صورت نگرفته است؟ این چراها مطالبات اجتماعی
است که جا دارد مسؤولین ذیربط پاسخگویی لازم را داشته باشند. تا این مهر، ماه آرزوها
نشود.