گلاره جلالی
کارتنخواب
واژهای آشناست اما این افراد زندگی خود را متفاوت از دیگران و سخت میگذرانند. در
واقع کارتنخواب یک اصطلاح عامیانه است برای مردمی بیخانمان که برای گذران عمر و زندگی
خود کاشانهای حتی کوچک ندارند و خانه آنها به دوششان است و هر نقطهای در شهر میتواند
خانه بدون سقف برای آنها باشد. این افراد روزها را در خیابانها،
پارکها و ... سپری میکنند و شبها نیز بر زمینی سخت و بدون روانداز میخوابند.
کارتنخوابها را
با پوشاکهای کهنه در تن که در واقع مردم به آنها دادهاند و همچنین ظاهر نامرتب
و غیرمعقولی که دارند، بهراحتی میتوان شناخت. این بیسرپناهان خوراکشان را از
زبالههای مخازن زباله در سطح شهر تامین میکنند و در نهایت اگر
شانس یارشان باشد با فروش مواد بازیافتی که از زبالهدانها جمعآوری میکنند، شکم خود را
برای مدتی سیر میکنند، گروهی دیگر هم برای
رفع نیاز خود به تکدیگری و یا دستفروشی روی میآورند.
آنها هر چند
متفاوت از دیگران زندگی میکنند اما دارای حقوقی یکسان با سایر شهروندان هستند، زمانه
با آنها یار نبوده است. به همین خاطر است که حتی در بین خود آنها هم
اختلاف سنی و سبک زندگی متفاوتی شاهد هستیم.
خوب است بدانیم
که اکثر این افراد مجرم نیستند اما بهدلیل سبک زندگیشان و برای رفع نیازهای اولیه
زمینه جرم و تبهکاری در بین آنها فراوان است. در حدی که فروشندگان موادمخدر برای
فروش و حتی جابجایی مواد و وسایل غیرقانونی از آنها استفاده میکنند و نهایت در پی
این موضوع این بیخانمانها را هم به دام اعتیاد میکشانند که
برای رفع نیار به مواد برای آنها کار کنند.
ناگفته نماند
در میان آنها معتادان خیابانگردی هم وجود دارند که اعتیاد آنها باعث شده که از سوی
خانواده و اطرفیان خود طرد شوند. طبیعتا از
جامعه راندهشدگان یا طردشدگان اجتماعی از شیوه معمول زندگی که مردم برای خود تصور
میکنند و در حال گذراندن هستند، بینصیبند و این دوری از اجتماع موجب شده که گاه از
مردم عادی هم ترس و وحشت داشته باشند و این ترسها و نگرانیهایی که برای زندگی
معلق در هوای خود دارند، باعث بروز بیماری افسردگی در آنها میشود که بدون شک این بیماری در وجود همه آنها جاری است و هر چقدر دیرتر به
آنها کمک شود شدت این بیماری نیز بیشتر میشود.
در دنیای کنونی
موضوع بیخانمانها برای ما غریبه و ناشناخته نیست. حال اگر در مسیرهای روزمره
خود که گذر میکنیم کمی به اطراف توجه کنیم با تعدادی از آنها برخورد خواهیم کرد.
گاهی هم اتفاقی یکی را روی زمین میبینیم که تشخیص بیخانمان بودن آن فرد برایمان
سخت است و به اشتباه گمان میکنیم که فردی فوت شده و یا دچار آسیبدیدگی شده است و
سریعا برای کمک با اورژانس تماس میگیریم که در نهایت متوجه بیخانمان بودن آن شخص
و یا معتاد خیابانگرد بودن او میشویم که در وسط معابر به خواب رفته است.
با اینکه کارتنخوابی
یک پدیده همیشگی و دائمی نیست اما باید در نظر بگیریم که اگر به آن کمتوجهی شود و
بیتفاوت از کنار آن عبور کنیم و نظارتی در کار نباشد علاوه بر عادی شدن و رواج آن
در سطح اجتماع برای جامعه نیز به یک معضل مهم و بزرگ تبدیل خواهد شد که برای سلامت
جسمی و روحی یک جامعه خطرناک است.
در واقع
نابسامانی و تحت پوشش نبودن این افراد و در پی روش زندگی و رفتارهای پرخطر آنها بیماریهای
واگیردار در جامعه افزایش پیدا میکند که این موضوع خود یک دلیل محکم برای ترس و
نگرانی سایر افراد جامعه است. ممکن است گمان کنید که این پدیده جدید و بهخاطر
افزایش فقر در این برههزمانی است اما باید به این حقیقت توجه کنیم که نه تنها در
ایران، بلکه در دیگر کشورها حتی کشورهای به اصطلاح جهان اولی این بحران وجود دارد.
همچین اتفاقاتی در گذشته در این زمینه بسیار رخ داده بود اما بیشتر در کلانشهرها
شاهد آن بودهایم که همین عوامل باعث شد که مسوولان وقت چارهاندیشی کنند و برای
رفع یا کمکردن این معضل تدابیری اندیشیدند.
نخستین بار طرح
آییننامه اجرایی رسیدگی به بیخانمانها و ساماندهی متکدیان
در 15 اردیبهشت ماه سال 1378 در شورای عالی اداری کشور به تصویب رسیده و ابلاغ
گردیده است که شامل 15 ماده و سه تبصره بود که بر اساس آن 11 دستگاه اجرایی که
شامل شهرداری، بهزيستي، کميته امدادامام خمینی (ره)، نيروي
انتظامي و وزارت بهداشت بود، آن دستگاهها وظیفه
ساماندهی کارتنخوابها و بیخانمانها را عهدهدار شدند.
حال با گذشت
21 سال از اعمال و اجرای این تبصره همچنان در سایر نقاط ایران شاهد اینگونه افراد
در جامعه هستیم. در دیگر شهرها گرمخانههایی
برای این افراد تدارک دیده شده است. گویا در سالهای اخیر از سوی چند شخص بصورت
خصوصی گرمخانهای هم در بوشهر ایجاد شد اما شواهد امر نشان میدهد که این کارها یا
به نتیجه نرسیدهاند یا بهدلیلهای مختلف رها شدهاند. در سال 1399 شاهد روند رو
به افزایش این اشخاص در شهر بوشهر هستیم. با وجود اینکه وجود متکدیان و بیخانمانها
خود به تنهایی باعث ناهنجاری در جامعه شده است. بیماری کرونا هم به این ترسها
افزوده است.
این روزها
بیماری کرونا موجب شده که مردم از نزدیک شدن به دیگران ترس داشته باشند و با دیدن
یک فرد افتاده بر زمین نه تنها برای کمک به او نزدیک نمیشوند؛ بلکه فاصله هم میگیرند
اما انسانیت مانع از بیتفاوت رد شدن از این فرد میشود و اولین گزینه برای کمک
تماس با خدمات اورژانس هلال احمر است. این تماس برای آنها تکراری و مشابه است و
معتاد و بیخانمان بودن را به تماس گیرنده اعلام میکنند اما آنها بر اساس وظایف
انسانی در محل حضور پیدا میکنند که پس از مراجعه شاهد برخواستن فرد کارتنخواب میشوند.
با وجود تمام
کارهایی که در این سالها برای حل این معضل انجام شده است اما هیچگونه تغییری در
این زمینه مشاهده نمیشود و هیچکدام از مشکلات این خانهبدوشان هم حل نشده است.
بهتر است مسوولان امر در بوشهر همت کنند و مانند دیگر شهرها این افراد را ساماندهی
کنند. البته باید متذکر شد که این بحران اجتماعی تنها با ایجاد گرمخانه شبانه حل
نمیشود بلکه باید برای حل این مساله از عوامل و ارگانهای متفاوتی کمک خواست و
این تلاشها بهصورت مداوم و با برنامه باشد تا در طولانیمدت تغییرات ایجاد شده
را به وضوح ببینیم. بدون شک تنها جای خواب و خوراک برای آنها کافی نیست و باید
برای بازگرداندن آنها به زندگی عادی باید اقدامات جدی انجام شود که شامل درمان
بیماریهای روحی و روانی مانند افسردگی و ترس از جامعه و .... تا کمک برای ایجاد
توانایی در آنها برای پذیرش حرفهای است.
برای کمک به
این افراد باید آنها را به اورژانس اجتماعی معرفی کنیم و ادامه روند را به آنها
بسپاریم تا در کنار درمان، این افراد را به زندگی عادی برگردانده و شهر را در حد
توان، خالی از خانهبدوشان کنند.
چون کارتنخوابی
یکی از جدیترین آسیبهای اجتماعی است که در سالهای اخیر تحت تاثیر سبک زندگی و
شرایط اقتصادی در سطح جامعه بهوفور مشاهده میشود و در این زمینه اورژانس اجتماعی
میتواند بسیار موثر باشد.
طبیعی است در هر جامعهای برای پاسخگویی به نیازهای
مردم و حل یا کاهش مشکلات آنها تمهیداتی اتخاذ و برنامههایی تدوین و اجرا میشود.
کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست. گرچه این برنامهها میتواند حسب شرایط
مختلف موجود در کشورها متفاوت باشد اما آنچه که مهم است، این است که بتوان مسائل و
راهکارهای مناسب، شناخته و اجرا شوند. یکی از این برنامهها در ایران «برنامه
اورژانس اجتماعی» است که حاصل فعالیت چند
ساله سازمان بهزیستی کشور است.
در واقع دولت
برای کمرنگ کردن آسیبهای اجتماعی و پیشگیری از گسترش وسیعتر آن در سطح جامعه
اقدام به راهاندازی اورژانس اجتماعی کرده است تا به کمک آن بتواند امنیت و آرامش
جامعه را حفظ کند؛ چراکه حذف کامل آسیبهای اجتماعی ممکن نیست اما کنترل آن امری
شدنی است. در حقیقت اورژانس اجتماعی یکی از برنامههای مداخله در مسائل اجتماعی با
هدف پیشگیری از آسیبهاست که چند سالی است در سازمان بهزیستی انجام میشود.
این اورژانس یکی
از برنامههایی است که برای حل مشکلات مردم به همت دفتر امور آسیبدیدگان سازمان
بهزیستی در حال اجراست. این برنامه تلفیقی از مداخله در بحران فردی، خانوادگی و
اجتماعی (مرکز اورژانس اجتماعی)، خط تلفن 123، تیم سیار اورژانس و پایگاه خدمات
اجتماعی است که در مرحله اول با هدف توانمندسازی اجتماع محور در سکونتگاههای غیررسمی
تدوین شده است.
در این برنامه ویژگیهای
مهم تخصصی بودن، بهموقع بودن و در دسترس بودن مد نظر قرار گرفته تا از این طریق
ارائه خدمات اجتماعی به مردم در در سازمان بهزیستی کشور محدود به زمان و مکان نشود
و رویکرد فعال و جامعه محور جایگزین رویکرد غیرفعال در برنامههای عملیاتی شود
همچنین این برنامه استفاده بهینه از منابع مادی و معنوی، کاهش دیوانسالاری، تجمیع
خدمات، فراگیری و هماهنگی بین واحدها را در پی دارد.