داود علیزاده
نشر «نهفت» در سال جاری کتاب «تابستان مرگبار» را منتشر
کرده است. بهناز کریمیان نویسنده جوان در اولین گام نویسندگی خود، این کتاب را در
ژانر فانتزی به نگارش درآورده است.
ژانر فانتزی در دهههای اخیر اقبال خوبی در بین مخاطبان
جهانی داشته است. جی.کی. رولینگ با چندگانه «هریپاتر» توانست به قلههای شهرت
برسد و آثار جی.آر.آر. تالکین بهویژه «هابیت» و «ارباب حلقهها» حتی پس از مرگش
بارها تجدید چاپ و به زبانهای بسیاری ترجمه شد. همچنین اقتباسهای موفق سینمایی
از این آثار ساختهشده است که توجه همگان را به خود داشته است.
مخاطبان فارسیزبان نیز از نوع خارجی این داستانها استقبال
کردهاند و نویسندگان فارسی نیز طبع خودشان را در خلق چنین آثاری آزمودند هرچند
هنوز این نوع ادبی در تولیدات فارسی مهجور و کمرنگ است؛ اما با ظهور نسل جدید
نویسندگان فارسی میتوان به آینده این ژانر در فارسی امیدوار بود.
به بهانه انتشار «تابستان مرگبار» و البته صحبت درباره ژانر
فانتزی با «بهناز کریمیان» به گفتوگو نشستهایم که در ادامه خواندن آن خالی از
لطف نیست.
در شروع بفرمایید چه شد که وارد وادی رماننویسی
شدید؟
شاید این موضوع برگردد به علاقه شدید من از بچگی به کتاب
خواندن. حتی مادرم همیشه میگوید از بچگی بهجای گریه کردن برای خریدن اسباببازی
گریه میکردم تا برایم کتاب بخرند و وقتی به سن نوجوانی رسیدم جرقه نویسندگی در
من زده شد و متوجه علاقه شدیدم به این کار شدم. داستانها و رمانهای زیادی میخواندم
و در ذهنم داستانسراییهای زیادی انجام میدادم و 14 سالم بود که تصمیم گرفتم هر
چه که در ذهنم میگذرد روی کاغذ بیاورم و به آن شاخ و برگ بدهم و به یک داستان
منسجم تبدیلشان کنم.
آیا دوره یا کارگاه خاصی هم در این زمینه
گذراندید؟
خیر. من هیچ دوره یا کارگاهی را نگذراندم فقط و فقط کتابهای
فانتزی و تخیلی زیادی مثل مجموعه هری پاتر یا مجموعه کتابهای آر.آل. استاین و شبیه
به این دست کتابها را خواندم. برای مثال من و یکی از دوستانم مدتزمان زیادی را در
کتابخانه میگذراندیم و تقریباً هر هفته روزهای زوج به آنجا میرفتیم و کتاب میگرفتیم
و میخواندیم که بیشتر کتابها با همین موضوعات فانتزی بود و همین باعث شد علاقهام
به سمت موضوعات تخیلی و فانتزی سوق پیدا کند و ذهنم نیز پرشده بود از داستانهایی
با همین موضوع و از همان موقع آرزو داشتم روزی خودم هم بتوانم داستانی بنویسم که
به چاپ برسد.
در نهایت هم به آرزویتان رسیدید و کتابتان را
نوشتید. درباره عنوان کتاب توضیح بفرمایید؟
انتخاب عنوان «تابستان مرگبار» به داستان کتاب برمیگردد.
نوجوانی سیزدهساله قرار است تعطیلات تابستانی را نزد پدربزرگ بگذراند، آنهم در جزیرهای
عجیب که شایعه شده نفرینشده است و البته اتفاقات ترسناک و حتی مرگباری برایش رخ میدهد.
برای همین اولین اسمی که به ذهنم رسید «تابستان مرگبار» بود.
به نظر شما این کتاب بیشتر مناسب چه کسانی است؟
شخصیت اصلی کتاب تابستان مرگبار یک نوجوان 13 ساله است و طبعاً
برای رده کودک و نوجوان و بعضاً جوان نوشتهشده است؛ ولی اکنونکه کتاب به چاپ
رسیده و منتشرشده، بزرگسالانی هستند که کتابم را خواندند و علاقه داشتند.
چه مدت طول کشید تا کتاب را بنویسید؟
تقریباً 14 سالم بود که تصمیم گرفتم ایدهها و داستانهای
ذهنیام را روی کاغذ بیاورم و همان موقع داستان اولیه را نوشتم؛ اما حدود یک سال
طول کشید تا بتوانم طوری که میخواهم آن را به پایان برسانم. پس از آن بازنویسی و
کارکردن روی نگارش کار شروع شد و طبیعی است که قسمتهای مختلف داستان، فضاها و
شخصیتها را تغییر دادم. این روند چند سال طول کشید تا در نهایت به نسخه قابلارائه
به ناشر برسم.
استاین و رولینگ نویسنده مورد علاقه شما
بودند، تعریف شما از داستان فانتزی چیست؟
ادبیات فانتزی،
یکگونه ادبی است که در آن از جادو و دیگر اشکال فراطبیعی، بهعنوان عنصر اولیه طرح
و توطئه، درونمایه یا فضای داستان استفاده میشود.
در این سبک، قواعد و قوانین فیزیکی و طبیعی زیر پا گذاشته میشود
و موجودات ناموجود تصویر میشوند. این نوع ادبی معمولاً شامل حوادث خارقالعاده و موجودات
خیالی است. ویژگی اصلی ادبیات فانتزی، داشتن عناصر خیالی در فضایی خاص است؛ فضایی که
منطق و قوانین خاص خود را دارد که متفاوت با منطق عادی است و داستان آن قوانین را نمیشکند.
تابستان مرگبار، داستانی فانتزی است، نظرتان
درباره اقبال این نوع در ایران بفرمایید؟
ما با دو مساله روبرو هستیم. از یکسو استقبال از ژانر
فانتزی که در دنیا هم خوشاقبال بوده و محبوبیت اینگونه ادبی در قرن 21 هم ادامه پیداکرده
و پرفروش بودن کتابهای هری پاتر نوشته جی. کی. رولینگ این را نشان میدهد. حتی برداشت
سینمایی از کتابهای فانتزی هم در دوران ما به موفقیتهای خیلی زیاد دست یافتند که
از همه مشهورتر سهگانه ارباب حلقهها به کارگردانی پیتر جکسون است.
از سوی دیگر مساله تولیدات این نوع در فارسی است. به نظرم
ژانر فانتزی فارسی هم دارد کمکم هویت مشخص خودش را پیدا میکند. تجربه خودم این
بود که نوجوانان این نوع ادبی کارم را دوست داشتند.
پس آینده روشنی برای این ژانر داستاننویسی
متصور هستید؟
فکر میکنم برای هر علاقهای، آینده روشنی وجود دارد و هر
ژانری مخاطب خاص خود را در هر زمانی دارد؛ آینده این ژانر با میلی که در نسل
خودمان نسبت به این نوع آثار میبینم به نظرم رو به رشد است و در آینده هم از سوی
مخاطب و هم نویسندگان فارسی از این دست آثار بیشتر خواهیم دید. همانطور که در دهه
اخیر نیز نگارش و چاپ اینگونه ادبی بیشتر رواج یافته است.
چه بازخوردی پس از چاپ گرفتید؟
متاسفانه از بداقبالی امسال نمایشگاه کتاب برگزار نشد و
تبلیغات آنچنانی از دستم ساخته نبود؛ هرچند برای چاپ کتاب هزینه کرده بودم و برای
همین استقبالی که انتظار داشتم از کتابم نشد. شرایط اقتصادی و کرونا هم مزید بر
علت شد تا کتاب آنچنان موردتوجه قرار نگیرد؛ اما امیدوارم پسازاین به کتاب توجه
بیشتری شود. البته از کسانی که کتاب را تهیه کردند بهخصوص نوجوانها در فضای
مجازی بازخوردهای مثبتی گرفتم و امیدوارکننده بود.
قصد دارید برای نوجوانان باز هم رمان فانتزی
بنویسید؟
فکر میکنم فقط میتوانم رمان فانتزی بنویسم؛ چون ذهنم در
این رابطه کلی ایدهپردازی میکند. البته چند داستان کامل و آماده دیگر نیز دارم و
خیلی ایدههای دیگر نیز گوشه ذهنم گذاشتهشده و فرصت نکردم گسترش بدهم و به یک
داستان کامل تبدیلشان کنم؛ ولی قطعاً این کار را ادامه خواهم داد چون بسیار به آن علاقهمندم.