بامداد جنوب: برخی مسائل را به هیچ عنوان نمیتوانم قبول
کنم و نمیشود پذیرفت که هر کسی بخواهد به بهانه آزادی بیان، هر چه دوست دارد
بنویسد. مخالف آزادی بیان هم نیستم و معتقدم که هر چیزی یک چارچوبی دارد و برخی
مسائل فارغ از چارچوبهای سیاسی است ولی اینکه عدهای بخواهند برای رسیدن به مقصود
بازیهای کثیف سیاسی را در پیش بگیرند و همهچیز را فدای تفکرات خود کنند اصلا
قابل هضم نیست.
برای من اصلا مهم نیست که چه کسی رئیسجمهور
میشود چراکه روسای جمهور در ایران بهدلیل ساختار سیاسی ایران، نهایت 20 تا 25 درصد
با هم تفاوت عملکرد دارند و آن هم دلیل عمدهاش در چیدمان افراد است وگرنه هر فردی
که در وزارت جهاد کشاورزی یا وزارت نفت قرار بگیرد، ناچار است یکسری تصمیمات اتخاذکند
و فقط قدرت این را دارد که مجریان این تصمیمها را عوض کند. این موضوع در مورد
وزارتخانههایی مانند نیرو، آموزشوپرورش، راهوشهرسازی و .... هم صدق میکند.
شاید وزارت کشور و وزارت امور خارجه کمی تفاوت عملکرد و رفتار داشته باشند که در همان
25درصد قابل تحلیل است.
منِ شهروند تنها امیدواریام این است دولتی
سر کار بیاید که، کمتر دزدی و اختلاس کند، کمتر کلاه سر مردم بگذارد و کمتر
باندبازی کند که در این حوزه اصولگرا و اصلاحطلبش هیچ تفاوتی با هم ندارند و
اعتدالی را هم دیدیم که چه کرد که اگر مردم صدای اعتدال را شنیدند، به هر جا پناه
ببرند، اما به این مدعیان اعتدالی نه. حالا جریان گروهی از بدنه اصلاحطلبان است
که همواره مدعی همهچیز هستند و شما به هر روشی بروید، آنها ساز مخالف میزنند و
اصولا کارشان و سازشان با ملت کوک نیست.
خیلی سال است که سیاسی کاری را در کارم
کنار گذاشتهام، چون نه از اصلاحطلبش خیری دیدم و نه از اصولگرایش و حالا
گماشتگان بیسواد دولت اعتدالی. همه تلاشم این است که بیش از همه در خدمت کشورم
باشم و البته نمیتوان گفت که گرایش سیاسی ندارم. گرایش سیاسی ما در ایرانی بودن و
مسلمان بودن خلاصه میشود و همواره دنبال تامین این خواسته هستیم. دوست ندارم خیلی
وارد برخی بازیهای مسخره سیاسی شوم و اصولا هم دوست ندارم یکی از جریانهای سیاسی
را بر دیگری ارجح بدانم که در هر دو تند و کند، سالم و دزد، مرد و نامرد، خائن و
وطندوست و... وجود دارد.
نشریه صدا که حالا حزب اتحاد ملت آن را
منتشر میکند، روز گذشته تیتری زده که بابتش باید از ملت ایران عذرخواهی کند.
اینکه نظامیها بخواهند سر کار بیایند یا نیایند را بنده تعیین نمیکنم و یک رای
دارم که اگر اینبار خواستم رای بدهم حتما به یکی خواهم داد که دو کلمه اقتصاد
بداند، حالا میخواهد هر کسی باشد. اما ارگان حزب اتحاد ملت که میداند در انتخابات
ریاستجمهوری سال 1400 هیچچیزی برای عرضه ندارد، طبق سنوات گذشته بازی بسیار زشتی
را شروع کرده و فکر میکند میتواند از این بازی به نتیجه برسد
این نشریه در عنوانی در جلد خود آمده و
شیهد سپهبد سلیمانی را صرفا به نظامیان منسوب کرده و تلاش کرده تا با آن رقبای
راست رادیکال خود را به چالش بکشد، کاری زشت و غیراخلاقی است. حزب اتحاد ملت در
تفکراتش از همه رادیکالتر است. اصلاحطلبان وقتی همه تخممرغهای خود را در سبد
دولت شیخ حسن و شرکا گذاشتند باید فکر امروز را هم میکردند که محمود واعظی چشم در
چشم آنها بایستد و بگوید چهره کاریزماتیک شیخ آنها باعثشده تا مردم به او رای
دهند و همه خطاها و اشتباهات این دولت هم به پای اصلاحطلبان نوشته شود.
البته احزاب مختلف اصلاحطلب سهمشان را در
دولت گرفتند و اینگونه نیست که سهم نداشته باشند. کارگزاران، اتحاد ملت، اعتماد
ملی و... همین الان هم وزیر و رئیس سازمان کم در دولت ندارند و باید هزینهاش را
هم بدهند. این تازه اول کار تندروهای جریان اصلاحات است که دست بر
قضا تعدادشان بسیار کم، اما سروصدایشان بسیار زیاد است. دقیقا مانند طیف مقابلشان
در جریان اصولگرا. به هیچ عنوان حاضر نیستم تفکرات این جماعت را «چپگرایانه» یا
«اصلاحطلبانه» بخوانم و در مقابل هم گروه مقابل آنها را «راست» یا «اصولگرایانه»
قلمداد کنم.
اینها دو سر انتهایی خط کش هستند که در تکفیر و حمله
به طرف مقابل استاد بوده و همه را زیر سوال میبرند و فقط یک هدف دارند، آن هم
رسیدن به قدرت است و بس. آنها میدانند که نمیتوانند به قدرت برسند؛ اما تلاش میکنند
بیشترین تخریب را در فضای بهوجود آمده کنند. سردبیر نشریه صدا چون ما را میشناسد
بهتر است روشش را عوض کند چرا که نه «راهبرد» او جواب میدهد و «صدا» برایش صدایی
خواهد داشت و صرفا باعث بیآبرویی بیشتر خواهد شد و بهتر است این رویه را اصلاح
کند.
من خودم روزنامهنگارم و استاد خبرنویسی و نعل وارونه
زدن و دزدین نگاه مخاطب در توالی تیتر و بازی با کلمات هستم. اینکه میآیند و تیتر
میزنند «میراث ترور» و بعدش عناوین را پشت سر هم بهصورت متوالی تکرار با تکیه بر
واژه «نظامیان» تکرار میکنند، فکر میکنند توانستهاند ذهن مخاطب را به سمت خود
مشغول کنند. جایگاه و پایگاه سردار سلیمانی اجل از آن است که این جماعت بخواهند در
مورش بنویسند. اینها همان کسانی هستند که در سالهای 90 تا 94 به من فحش میدادند
که طرفدار دیکتاتور هستی و شب و روز برای پیروزی آدمخوارهای ارتش آزاد و جبهه
النصره، دعا میکردند و چون قلبشان صاف نبود خدا دعایشان را قبول نکرد.
باور کنید سال 1391 در یکی از روزنامهها وقتی مطلبی
مینوشتم یا تیتری میزدم آخر شب در گروه روزنامه که در فیسبوک درست کرده بودند،
لیچار بارم میکردند و یکتنه در برابر همه آنها ایستادم، نه اینکه بخواهم دروغ
بگویم، آنها حاضر نبودند حقیقت و واقعیت را بپذیرند. نهایت حرفشان این بود: «چون
جمهوری اسلامی دارد از دولت سوریه حمایت میکند، پس دیکتاور است و باید کنار
برود!» همه منطق آنها این بود و هیچ شناختی هم از سوریه نداشتند و فقط مانند طوطی
سخنگو شب و روز اراجیف بیبیسی را تکرار میکردند.
در این مورد حرف برای گفتن بسیار است. فقط یک نکته را
بگویم، همین جماعت که میگفتند چرا ایران به سوریه برای جنگ (به زعم آنها آزادیخواهان
و مبارزان علیه دیکتاتوری) کمک میکند و چرا در عراق برای جنگ با داعش حضور دارد،
اگر داعش یکی از شهرهای مرزی ما را میگرفت فرداروز فحش میداند که چرا نتوانسته
داعش را در سوریه و عراق متوقف کند و اجازه داده تا وارد خاک کشورمان شود.
خوشبختانه سالهای زیادی از آن روزها نمیگذرد و بسیاری از دوستان یادشان هست که
چه اتفاقاتی افتاد و نتیجه چه شد...
از همین قشری جماعت که
میگفتند ایران چرا درخواست آتشبس صدام را نپذیرفت و بعد از آزادی خرمشهر جنگ را
ادامه داد، باور کنید اگر ایران آتشبس را میپذیرفت و صدام پس از بازسازی خودش
دوباره به ایران حمله میکرد میگفتند چرا آتشبس صدام را پذیرفته است! در مورد
بقیه مسائل نیز در بر همین پاشنه میچرخد و هیچ توفیری نکرده
است. البته این در مورد بخشی از جریان مقابل آنها هم صدق میکند و یک وقت فکر
نکنید آنها خیلی افراد علیهسلامی هستند. هر دو طرف، دیگران را تکفیر میکنند و
فقط خودشان را مسلمان میدانند.
اینجا باید یک نکته را عرض کنم. اگر اصلاحطلبان
امروز توانایی معرفی گزینهای برای ریاستجمهوری را ندارند مشکل از خودشان است که
نسل کهنه همچنان سردمدار است و حاضر به ترک صحنه نیستند، این مساله در مورد
اصولگرایان هم صدق میکند و آنها حاضر به پرورش نیروی قابل و قدرتمند برای حضور
در عرصههای بزرگ نشدند، چراکه پیرمردهایشان ولکن نیستند و هنوز دنبال آزمودهشدههای
گذشته برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری هستند و تا روند اینگونه باشد، مردم هم
عاقل شدهاند و حاضر به رای دادن به آنها نیستند.
آقای «صدا» شما هم اگر توان و قدرت داشتی میتوانستی
نفعت را از رستم ایرانشهر ببری، اما چون باور و اعتقادی به کارها و اقدماتش نداشتی
و نمیتوانی این کار را انجام دهی، از فرصتطلبی طرف مقابلت ناراحت نشو. همانگونه
که شما در زمین بازی اجازه داری اینگونه به دوستداران سردارِ شهید ما توهین کنی،
طرف مقابلت هم زرنگ است و از این بیدانشی و بیخردی شماها نهایت بهره را خواهد
برد. بنابراین، مشکل از شماست که فکر میکنید همه باید در چارچوبهای تنگفکری شما
حرکت کنند تا کارشان درست باشد... بهجای ادعای «اصلاحطلبی» خودتان را «اصلاح»
کنید.