کریم جعفری
رفتن ترامپ و روی کار آمدن بایدن، صهیونیستها را
وحشتزده کرده است، آنها که در دوره ترامپ دست به اقدامات تحریکآمیز و خطرناکی
زده (البته هنوز هم میزنند) حالا ترسیدهاند، از این میترسند که مبادا دولت بایدن
با ایران به یک توافق برسد، آنها حتی از این میترسند که دولت جدید امریکا بخواهد
ترتیبات امنیتی منطقه را از نو تعریف کند. البته همه اینها «ترس» و «نگرانی» رژیم
صهیونیستی است. این ترس و نگرانی به این دلیل است که آنها توان و قدرت لازم برای
دفاع از خود را ندارند، چون قدرت آنها وابسته به قدرت امریکا است با جزر و مد
رفتارهای واشنگتن رفتار آنها هم تغییر خواهد کرد. حیات رژیم صهیونیستی به جنگ، به
تجاوز و کشتن استوار است، هر عاملی که بخواهد مانع از این مساله شود برای آنها
دردناک خواهد بود و اگر روزی این عوامل را از این رژیم بگیرند، به دوران پایان خود
رسیده است. در طول دوران 70ساله عمر این رژیم جعلی که مردم یک کشور را آواره کرده
تا عدهای مهاجر برای خودشان کشور درست کنند، هیچ سالی وجود ندارد که در آن بتوان
یک حمله خارجی یا یک اقدام نظامی را در کارنامه این رژیم ندید. آنها در طول سالهای
گذشته وسواس بسیاری بر سوریه داشتهاند و همواره ادعا کردهاند که میخواهند مانع
از استقرار ایران در این کشور شوند!! این ادعا هر چند تازگی ندارد و تقریبا شش سال
است ما شاهد چنین ادبیات و ادعاهایی هستیم، اما بهزعم خودشان اگر مانع از این
استقرار شده بودند ما نباید شاهد تداوم تجاوزات این رژیم به مواضع ارتش سوریه در
مناطق مختلف این کشور باشیم. این نکتهای است که همواره منتقدان نتانیاهو به او
گوشزد میکنند و حتی در رسانههای منتقد و مخالف هم گفته میشود که در حملاتی که
به سوریه میشود، هیچوقت مواضع ایران و حزبالله مورد هدف قرار نمیگیرد و
نتانیاهو در این مورد کاملا دروغ میگوید. البته فرماندهان ارتش عبری هم تا به
امروز کمتر وارد گود ادعای حمله به مواضع نیروهای ایرانی در سوریه شدهاند و تلاش
دارند در این مورد سکوت کنند. آنها اهدافی را بمباران میکنند ولی در مورد ماهیت
این اهداف توضیح خاصی نمیدهند چراکه رقابتهای سیاسی و زدوبندهای پشت پرده بهسادگی
میتواند این فرماندهان را از هستی ساقط کند. همین الان هم اختلافنظر جدی میان
نتانیاهو و شرکایش در دولت ائتلافی در مورد دادههای امنیتی، نظامی و همچنین
چگونگی تصمیم برای حمله در سوریه وجود دارد و در چند مورد هم رسانهای شده است.
از سوی دیگر، ترس و وحشت جدی در میان گروه
بسیاری از نظامیان این رژیم وجود دارد که مبادا بهصورت ناگهانی یکی از این حملات
منجر به بروز درگیری گسترده شود، چراکه در این شرایط ارتش عبری هیچ توانایی برای
ورود به جنگی گسترده را ندارد، تنها توجیه برای این مساله این است: «تا زمانی که
مواضع ارتش سوریه هدف قرار میگیرد، نباید نگران بروز جنگ بود، چراکه سوریها توان
و تمایلی برای جنگ ندارند»!
با این اوصاف، نگرانیها در طول هفتههای گذشته
بیشتر شده، همزمان با روی کار آمدن بایدن روند انتقادات از دستاوردهای ادعایی
نتانیاهو در راندن ایرانیها از سوریه هم تشدید شده است. تقریبا همه مخالفان
نتانیاهو حمله به سوریه را هدر دادن میلیاردها دلار پول با ریسک بالا ارزیابی میکنند.
این مساله باعثشده تا فرمانده ارتش عبری برای دفاع از نتانیاهو وارد عمل شده مطالبی
را بگوید که اعترافی واقعی به بیحاصل بودن صدها حمله به پایگاهها و مراکز ارتش
سوریه در طول شش سال گذشته بوده است. آویو کوخاوی به سراغ توئیتر رفته و رشته
توئیتهایی کرده است:
«ما شاهد کاهش سرعت استقرار ایران در سوریه
هستیم اما استقرار متوقف نشده است. ما در دسامبر یک عملیات کماندویی موفق انجام
دادیم اما نه در دایره اول (کشورهای هم مرز فلسطین)! روز شروع جنگ، موشکهای زیادی
در اینجا فرود خواهد آمد و مقابله با آن کار آسانی نخواهد بود. هیچ کشوری (کشور
جعلی!!) در جهان به اندازه اسرائیل در معرض خطر موشک قرار ندارد، وظیفه من این است
که به شهروندان یادآوری کنم: در یک روز جنگ، تعداد زیادی موشک به اینجا سقوط میکنند
(منظورش این است که نمیتواند با آنها مقابله کند)».
«من دستور دادهام تا در مورد برنامههای
عملیاتی که روی میز آماده و عملی است، (برای حمله به مراکز هستهای ایران) کار
کنند. بازگشت به توافق هستهای یا حتی توافق مشابهی از نظر عملیاتی و استراتژیک
امری بد است. اگر توافق هستهای تحقق مییافت، ایران بمب هستهای داشت. ایران مواد
غنیشده بیش از حد با سانتریفیوژهای پیشرفته را با نرخهایی که باعث میشود در ماهها
و هفتههای آینده صاحب بمب شود افزایش داده است».
در این توئیتها که کوخاوی برای دفاع از
نتانیاهو و به شکلی مهمتر، برای دفاع از عملکرد ارتش این رژیم در سوریه و برای
مقابله با ایران بهدلیل هزینهکرد (شما بخوانید هدر دادن) میلیارد دلار منشتر
کرده، ما مطالب و مسائل بسیار مهمی را میبینیم. او در ابتدا در حالی از کاهش
استقرار ایران در سوریه میگوید که در ابتدا مدعی بودند که حضور ایرانیها را در
سوریه پایان داده و حالا هم هیچ مستندی برای این کاهش حضور ارائه نکرده است. در
حالی که اگر حمله به مواضع نیروها (در واقع مستشاران) ایرانی در سوریه واقعی بود،
این حملات باید تلفات قابل توجهی میداشت.
هر حملهای به مواضع ارتش سوریه علاوه بر
هزینههای سنگین مالی که بر دوش دولت نتانیاهو میگذارد، به لحاظ سیاسی و امنیتی
هم هزینههای سنگینی را به همراه دارد. بهعنوان مثال رسانههای مخالف نتانیاهو در
رژیم صهیونیستی این ادعای نتانیاهو که حزبالله یا ایرانیها را در سوریه وادار به
عقبنشینی کرده مسخره میکنند چراکه ارتش رژیم صهیونیستی پس از شش ماه از شهادت
یکی از اعضای مقاومت لبنان در اطراف دمشق در مرزهای شمالی فلسطین اشغالی هنوز در
آمادهباش بوده و از ترس عملیات انتقامی، مخفی شده است.
در مورد دوم نیز، گزارشهای بسیاری از حضور
ایرانیها و سایر گروههای متحد ایران در فاصله چندصدمتری مرزهای بلندیهای جولان
اشغالی وجود دارد که نشان میدهد تهدید ایرانیها بیش از آنکه به عقب رانده شده
باشد، خودش را به مرزهای جولان نزدیک کرده است. با این حال،
کوخاوی این توئیتها را یک هفته پس از رزمایش بزرگ موشکی ایران منتشر میکند، این
رزمایش به رژیم صهیونیستی یادآور شد که همه سرمایهگذاریها بر روی سامانههای
ضدموشکی با توجه به قدرت موشکی ایران، ریختن دلارهای مالیاتدهندگان امریکا در چاه
فاضلاب بوده است، چراکه هیچ سامانه موشکی در جهان وجود ندارد که بتواند در برابر
این موشکها خودی نشان دهد.
این اولینبار است که فرماندهان رژیم صهیونیستی بهصورت
واضح اعتراف میکنند که توانی برای دفاع از شهرکنشینان در برابر موشکهای تاکتیکی
ایرانیها (که به احتمال بسیار زیاد در اختیار گروههای مقاومت عراقی، فلسطینی،
لبنانی و حتی ارتش سوریه هم قرار دارد) نداشته و این شهرکنشینان بیدفاع هستند!
نه سامانه گنبد آهنین، نه آرو و فلاخن داوود که همگی با پول مالیاتدهندگان
امریکایی ساخته شده و نه پاتریوتها که آن هم از پول مردم امریکا به صهیونیستها
هدیه شده، نمیتوانند کاری از پیش ببرند. در یک کلام، فرماندهی ارتش رژیم
صهیونیستی گفته که در برابر موشکها هیچ بازدارندگی نداریم!!
با این اوصاف، او برای آنکه خودی نشان دهد میگوید: «من
دستور دادهام تا در مورد برنامههای عملیاتی که روی میز آماده و عملی است، (برای
حمله به مراکز هستهای ایران) کار کنند!» همین واژه عملی نشان میدهد که این دستور
هیچ ارزشی ندارد چراکه رژیم صهیونیستی جز در عملیاتهای ترور، آدمکشی و خرابکاری
هیچ توانایی عملی برای ضربهزدن به ایران به هزار و یک دلیل، بهویژه در بعد نظامی
ندارد. بهصورت کلی ارتش رژیم صهیونیستی بهجز نیروی هوایی در سایر ابعاد اصلا
قابل قیاس و رقابت با نیروهای مسلح ایران نبوده و نیست.
حالا او چرا از «طراحی برای یک اقدام عملی» میگوید؟
علاوه بر دلیل بالا یک دلیل واضح دیگر هم دارد. او بهزعم خودش میخواهد به رئیسجمهور
و دولت جدید امریکا پیغام دهد که «اسرائیل به ایران اجازه ساخت بمب اتمی را نخواهد
داد!» البته همه (از جمله مقامات امریکایی) بهخوبی میدانند که این بلوف حتی یک
گروهبان امریکایی را هم قانع نخواهد کرد که یک ژنرال اسرائیلی چنین موضعی گرفته و
حتما قابل انجام است. در واقع، در خلال جنگ 33 روزه امریکاییها بهخوبی دیدند که
صهیونیستها برای حمله به لبنان گلوله و بمب کم آوردند، حالا برای حمله به
ایران...
در پایان باید گفت، وضعیت بغرنج اقتصادی در سرزمینهای
اشغالی در کنار گسترش وحشتناک کرونا (برای مقایسه در حالی که ایران با 88 میلیون
نفر جمعیت 76 نفر جانباخته دارد، رژیم صهیونیستی با هفت میلیون نفر، 85 کشته
داشته است) و ناتوانی نتانیاهو در حلوفصل این مسائل با روی کار آمدن دولت جدید در
امریکا دست بهدست هم داده که شیرازه امور در تلآویو از هم بپاشد و به همین دلیل
فرمانده ارتش عبری وسط میدان میآید تا شاید بتواند اعتماد از دست رفته را در کنار
ارسال پیامهای لازم به واشنگتن (نتانیاهو عملا در کاخ سفید عنصر نامطلوب است) بر
عهده بگیرد.
بارها نوشتهام که رژیم صهیونیستی به هیچ عنوان، به
هیچ وجه بهصورت تنهایی خودش را با ایرانیها در نخواهد انداخت، آنها میدانند که
وضعیت از چه قرار است، کوخاوی هم بهتر از همه میداند که اصابت صدها موشک همزمان
به پایگاههای هوایی ارتش این رژیم چه معنایی دارد!!