مسعود صیادی
انسان تا قبل از میانسالی درگیر و غرق در نقشهایی است که جامعه به او
داده است ولی در دوره میانسالی همه نقشهای قبلی زیر سوال میرود و و تمام میشود؛
بهطور مثال، بچهها ازدواج میکنند و خانه و زندگی جدیدی را برای خود میسازند
ولی او از کار بازنشست میشود و پا به دوره میانسالی میگذارد. تازه اینجاست که
متوجه میشود به دورهای رسیده است که متفاوت از سایر دورههای زندگیاش است. او از
خودش میپرسد آیا دارم درست زندگی میکنم؟! این نقشهایی که در زندگی به من داده
شده از کجا آمدهاند؟! آیا باید از این پس جور دیگری زندگی کنم؟!
اینجاست که فرد برای اولینبار با ناتوانیهای جسمی و ذهنی خود مواجه
میشود و به سالهای باقیمانده عمرش فکر میکند و سراشیبی زندگی! افراد در این شرایط
به چرایی زندگی فکر میکنند؛ در حالی که تا قبل از میانسالی به چگونه زندگی کردن
فکر میکردند و اینکه چیکار کنم حالم بهتر شود. پس از این منظر، بحران میانسالی یک
فرصت هست ولی میتواند تهدید هم باشد که آن در شرایطی است که فرد بازنشست شده و
مجبور است کار دیگری راه بیندازد یا بچههای خودش را بزرگ کرده حالا تازه باید نوههایش
را هم بزرگ کند!
اتفاقی که در این سن برای فرد میافتد، این است که هر انسان شروع به
بازتعریف خودش میکند و دنبال معنایی دوباره برای زندگی میگردد، حالا یکی این
معنا را در این میبیند که با تمام تلاش سعی کند جوان بمواند و دائم جراحی پلاستیک
میکند. یکی هم برای گول زدن خودش و رهایی از خلأ ایجاد شده میچسبد به حرص و طمع
و پول جمع کردن بیشتر یا رود میدنبال پست و مقام، دیگری نیز در پی لذتطلبی افراطی
میرود. یکی دیگر هم مهاجرت میکند و...
ولی با همه اینها در بحران میانسالی توصیه میشود که افراد خیلی عجله
نکنند و سریع دنبال جواب دادن به این سوال نباشند که جدای از نقش شغلی، خانوادگی و
تحصیلی و ... من کی هستم واقعا؟! قطعا جواب این سوال این نیست که من ایرانیام،
من مرد هستم، من پزشکم، من مادرم، من مسیحیام یا مسلمان!
در حقیقت در اینجا فرد باید معنای وجودی و رسالت خودش را در زندگی پیدا
کند فارغ از هر گونه نقشی که جامعه به او تا الان داده است؛ زیرا بحران میانسالی
فرصتی برای او ایجاد میکند تا از زوایای دیگری به زندگی نگاه کند، آدمهای جدید را
ملاقات کند، با فرهنگهای جدید آشنا شود، مسیرهای جدید را امتحان کند، نگاه هنری و
فلسفیاش را عمق بدهد، شهر و کشورها و چیزهایی را که تاکنون ندیده، ببیند، کتاب
بخواند و در کل سبک و روش جدیدی را برای خود در اندیشیدن و نگاه به هستی برگزیند.