الهام بهروزی
«دیّر» بزرگترین
بندر صیادی کشور در چند ماه اخیر بهدلیل دخل و تصرفهای اشتباه، اجرای طرحهای
غیراصولی و تصمیمات بیخردانه مسوولان بیقرار و در تب و تاب است و اگر حامیان و
سمنهای محیط زیستی نبودند چه بسا امروز باید در سوگ مهمترین زیستگاههای دریایی
و جانوری این جغرافیا مینشستیم و مویه سر میدادیم!
بدیهی است در نزدیکی و چسبیده به این بندر یک تالاب منحصربهفرد قرار
دارد که در فهرست تالابهای کشور به نام تالاب دیر-بردستان وارد شده است که یک
جنگل کمنظیر از حرا (که از درختان مقاوم و شورزی و بسیار مفید بومی و با صرفههای
اقتصادی بالا است) را در خود جای داده است. این جنگل سالیان درازی است که به پناهگاهی
ایمن برای پرندگان آبزی و کنار آبزی و مهاجر، گیاهان بومی و جانوران گوناگون و
آبزیان بدل شده است اما چندی است مسوولان استانی و شهرستانی آستین بالا زدهاند تا
بر هر شکل ممکن تیشه به ریشه این ثروت طبیعی بزنند تا به گمان خود توسعه پایدار را
در این منطقه پدید بیاورند!
این در حالی است که عملکرد
آنها خود گواه بیخبریشان از معنا و مفهوم توسعه پایدار است؛ چراکه طرحهایی که
آنها تا این لحظه در سواحل این بندر و محدوده تالاب دیر- بردستان اجرایی کردهاند
تنها نشان از چیرگی انسان بر طبیعت برای رسیدن به خواستههای خودخواهانه خود دارد؛
چون در توسعه مرگ طبیعت جایی ندارد اما ما به وضوح داریم میبینیم که شهرداری دیر
خیلی راحت دارد قلوههای بزرگ سنگ را بر تن لطیف و ماسهای ساحل میریزد تا مثلا
ساحلسازی کند!
شما در کدام کشور توسعهیافته میبینید که ساحل ماسهای در زیر قلوهسنگها
مدفون میشود تا سنگفرشهای زمخت و بدشکل نگاه گردشگران خارجی را به خود جذب کنند
که این اتفاق دارد در دیر میافتد! متاسفانه شهردار و شورای شهر دیر با دخل و تصرف
بیجا در ساحل این بندر مثلا میخواهند توسعه پایدار ایجاد کنند! شاید بد نباشد اینجا
تعریفی از توسعه پایدار آورده شود تا شاید شهرداری این شهر دست از اصرار و
پافشاری بر اجرای طرحهایی که کاملا مغایر با قوانین محیط زیستی هستند، بردارد و
به مطالعه پیرامون توسعه پایدار بیشتر رغبت نشان بدهد.
توسعه پایدار مفهومی است که بهواسطه پیامدهای منفی محیط زیستی و
اجتماعی ناشی از رویکردهای توسعه یکجانبه اقتصادی پس از انقلاب صنعتی و تغییر
نگرش بشر به مفهوم رشد و پیشرفت پدید آمدهاست. این مفهوم تلاش دارد که با نگاهی
نو به توسعه، اشتباهات گذشته بشری را تکرار نکند و توسعهای همهجانبه و متوازن را
رقم بزند. در حقیقت توسعه پایدار فرایندی است که آیندهای مطلوب را برای جوامع بشری
متصور میشود که در آن شرایط زندگی و استفاده از منابع، بدون آسیب رساندن به یکپارچگی،
زیبایی و ثبات نظامهای حیاتی، نیازهای انسان را برطرف میسازد. بنابراین توسعه پایدار
یک تغییر مهم در فهم رابطه انسان و طبیعت و انسانها با یکدیگر است. این مساله با
دیدگاه دو سده گذشته انسان که بر پایه جدایی موضوعات محیطی و اجتماعی و اقتصادی
شکل گرفته بود، در تضاد است.
با این تعاریف، بهصورت واضح
مشخص میشود که شهرداری دیر در طرح به اصطلاح تفصیلی خود کاملا با این مفهوم اساسی
و کلیدی بیگانه است و متاسفانه دستگاههای نظارتی هم با اغماض از دستکاریها و
دخالتهای بیرویه این ارگان در سواحل دیر و حریم جنگلهای حرا عبور کردهاند و
انگار نمیبینند که ساحل ماسهای دارد در زیر قلوههای سنگ خفه میشود! از اینرو
انتظار میرود که ادارهکل حفاظت محیط زیست استان، سازمان بنادر و دریانوردی،
سازمان بازرسی و دستگاه قضا طرح تفصیلی این شهرداری را زیر ذرهبین قرار دهند و
حتی قلوهریزی این نهاد بهبهانه ساحلسازی را زیر
سوال ببرند چون شهرداری این شهر اینک دارد با پر کردن ساحل ماسهای، به اکوسیستم
دریا آسیب میزند.
نگارنده در گزارش پیشین سعی کرد با اشاره به اجراي غيراصولي
بلوار خليج فارس در ساحل و در محدوده تالاب دير- بردستان، مدیران شهری این بندر را
به تجدیدنظر و بررسی دوباره این طرح دعوت کند اما نه تنها این مهم محقق نشد بلکه
شهرداری دیر با اصرار بر قانونمند و محق بودن این طرح، جوابیهای را در رد نگرانی
و دغدغههای نگارنده در خصوص جنگل حرا نگاشت و به تحریریه این روزنامه ارسال کرد!
شهرداری بندر دیر در واکنش به گزارش روزنامه بامداد جنوب با عنوان
«شهرداری دیر چه از جان جنگل حرا میخواهد» جوابیهای را به این شرح نوشته است: «با
تلاش شهرداری و اعضای شورای اسلامی شهر، پروژههای بسیار مهم در سطح شهر دیر به
اجرا و یا به بهرهبرداری رسیده است که از جمله پروژه مهم عمرانی پارک و ساحلسازی
است که هزینهای بسیار زیادی خرج شده است از جمله پروژه مهم و در دست اجرا، جاده
ساحلی بلوار «خلیج فارس» منتهی به جاده وفاق که فرصت توسعه گردشگری ساحلی در جنوب
استان بوده است.
همه میدانیم که یکی از راههای توسعه و پیشرفت شهر و منطقه، وجود
راه و جاده دسترسی بوده که شهرداری برای خروج این شهر از این بنبست با حفظ تمام
اصول و آیتمهای زیست محیطی و استعلامات اقدام به این کار نموده است. متاسفانه نویسنده
محترم گزارشی در مطلع نوشتار خود آسیبپذیری این پروژه به جنگلهای حرا مرقوم
داشته است که البته شهرداری و شورای شهر یکی از مدافعان اصلی حفظ محیط زیست و توجه
به درختان حرا بوده است.
بد نیست بدانیم که این جاده ساحلی با فاصله قانونی از جنگلهای حرا
باعث افق گردشگری و جاده دسترسی مسافران نوروزی به این درختان است. لازم به ذکر است
که احداث این پروژه بر اساس طرح تفصیلی شهر (طرح مصوبه دولت) که یک طرح جامع شهری
با چشمانداز 10 ساله است، شکل گرفته و طرحی که برابر نظریه مشاور و کارشناس و با
استعلامات لازم از نهادهای مختلف از جمله محیط زیست، منابع آب و غیره مصوب شده و
استانداری، شهرداری را ملزم به اجرای دقیق آن نموده است و تمامی فعل و انفعالات
صورت گرفته در شهر منطبق با طرح مذکور میباشد.»
بامداد جنوب برای اثبات نگرانی و ادعای درست خود، جوابیه شهرداری
بندر دیر را در اختیار یکی از کارشناسان صاحبنظر علوم دریایی کشور قرار داد تا بهصورت
علمی نیز آن روی دیگر این اقدامات غیراصولی و بدون پشتوانه شهرداری دیر را به
مخاطبان خود بازشناساند.
احسان عابدی، کنشگر و پژوهشگر حوزه علوم دریایی و اقیانوسی و عضو
هیات علمی پژوهشگاه ملی اقیانوسشناسی و علوم جوی کشور به جوابیه شهرداری دیر که
تمام اقدامات خود را در راستای ایجاد توسعه و پایدار و رونق صنعت گردشکری و منطبق
بر قوانین محیط زیستی برشمرده است، در یادداشتی پاسخ داد و او در این یادداشت که
برای انتشار در اختیار روزنامه بامداد جنوب قرار گرفته، نوشته است: «مدت مدیدی است
با خودم واژه اقلیم افول را زمزمه میکنم. از هر طرف که به آن مینگرم متاسفانه
بارقههايي از افول را در محیط زیست بهوضوح میبینم اما بهتازگي با افولگرایانی
روبهرو شدهام که به شدت مدعي هستند. نمونهای از این نوع تفکر را در جوابیه
شهرداری بندر دیر به گزارش بامداد جنوب با عنوان «شهرداری دیر از جان جنگل حرا چه
میخواهد» میتوان دید!
در
این جوابیه بهغایت از کلماتی مانند توسعه، بهرهبرداری، گردشگری و ساحلسازی
استفاده شده است؛ کلماتی که دیرزمانی است استفاده از آنها در فرهنگ لغت محیطزیست
منسوخ شده و جای خود را بهترتیب به واژههای توسعه پایدار، بهرهوری، بومگردی و
ساحلیاری دادهاند. ناآشنایی با این نوع واژهها نشان از نبود اندک دانش محیط زیستی
در بدنه و تفکر شهرداری بندر دیری دارد که روی کاغذ خود را حامی و حافظ محیط زیست
میداند اما در عمل با قدرت به تخریب محیط زیست مشغول است. نمونهای از این نوع
تخریبها ساخت جاده ساحلی در حریم و بستر جنگل حرای بندر دیر و تالاب ملی دیر-بردستان
است و دیگر نمونه آن خشک کردن و از بین بردن ساحل ماسهای بکر بندر دیر به بهانه
ساحلسازی و توسعه است که چه خوب بود بهجای ساحلسازی از واژه «ساحلسوزی»
استفاده میشد، ساحلی که واقعا خشکید، سوخت و نابود شد.
تفکر اقلیم افول نشانههای دیگری نیز دارد، این تفکر از طرفی بهشدت
بهدنبال کسب ثروت از طریق مطالبه حق آلایندگی مردم است و از طرفی دیگر از این حق
آلایندگی که بایستی در جهت کاهش آلام و آثار آلودگی به کار رود، برای تخریب محیط زیست
و ساحلسوزی استفاده میکند، چگونه چنین چیزی ممکن است؟
شهردار محترم، مگر خانم بهروزی در گزارش خود چه گفته است که این چنین
پریشان جوابیهای را صادر کردهاید؟ جز دلسوزی و هشدار برای نجات جنگل حرای شهری
که شما شهردار آن هستید مگر چیزی اضافه بیان کردهاند. بجا بود که بهجای جوابیه
تقدیرنامهای برای او صادر میکردید. سنگی که طاقت ضربههای تیشه را ندارد، به تندیسی
زیبا بدل نمیشود و همیشه یک سنگ است. طاقت شنیدن حرف درست را داشته باشید.
حال اگر مقداری تخصصیتر به موضوع نگاه کنیم و توسعه دریامحور را مد
نظر قرار دهیم و قبول کنیم که بخش عظیمی از طرحهای عمرانی یک شهر بندری مانند
بندر دیر در بستر دریا و ساحل ایجاد خواهد شد، شما بایستی بسیار با دقت همه جوانب
کار را مدنظر قرار میدادید و طرح تفصیلی بندر دیر را بر اساس یک پیوست محیط زیستی
مفصل و مبتنی بر اکوسیستم منطقه طراحی میکردید که توسعه شهری زمینه تخریب منابع
طبیعی و محیط زیست دریایی را فراهم نیاورد؛ اما طرح تفصیلی شما رژیم آبشناختی
منطقه را تحت تاثیر قرار میدهد و باعث آسیب رساندن به اکوسیستم حساس ساحلی جنگل
حرا میشود، طرح تفصیلی شما علاوه بر اینکه به حریم جنگل حرا و تالاب ملی بندر دیر
تجاوز کرده است، خطر ایجاد سیل و آسیبرسانی به جوامع محلی را افزایش داده است. این
طرح که شما بدون هیچگونه مطالعه محیط زیستی آن را تفصیلی مینامید، اتفاقا اصلا
تفصیلی نیست و کاملا تخریبی است و نتیجه آن تاکنون چیزی جز تجاوز به حریم ساحل و
تالاب ملی بندر دیر نبوده است.
در خصوص به قول خودتان پروژههای ساحلسازی هم توجه داشته باشید که
شما در حال تخریب ساحل ماسهای هستید که بسیاری از شهرهای کشور و جهان آرزوی یکمتر
مربع از آن را دارند و نمیدانید که چه دُرّ گرانبهایی را از مردم دریغ میکنید و
چه آسیبی را به محیط زیست دریایی خلیج فارس متحمل میکنید. علاوه بر تخریب، ظاهر زیبای
ساحل بندر دیر را نازیبا کردهاید و قلوهسنگها را جایگزین ماسهها کردهاید. ای
کاش بهجای این ساحلسازیها و خشک کردن ساحل، توسعه را در قامتی دیگر دنبال میکردید
و منابع مالی شهر را صرف زیرساختهایی مفید و پایدار میکردید.
در پایان بسیار خوشحال میشویم اگر همانند جوابیهای که سریعا ارسال
کردهاید، گزارش ارزیابی محیط زیستی جاده ساحلی و طرحهای ساحلسازی (ساحل سوزی)
خود را هم منتشر کنید!»
در پایان این گزارش یادآوری میشود که نگارنده این گزارش و کنشگران
محیط زیستی استانی و ملی نه تنها با توسعه پایدار بندر دیر و رونق صنعت توریسم در
این منطقه مخالفتی ندارند بلکه تمام همت و تلاش خود را در راستای حمایت از تحقق
این مهم به کار میگیرند اما بهشدت مقابل تخریب بافتار و ساختار اولیه و منحصربهفرد
سواحل بکر سواحل این بندر که کاملا با توسعه پایدار و قوانین محیط زیستی مغایرت
دارند، ایستادگی میکند و مسوولان و مجریان طرحهای اینچنینی را به مطالعه بیشتر
و مشاوره با کارشناسان و صاحبنظران نخبه و مسلط به علوم دریایی و قوانین محیط
زیستی دعوت میکند تا جلوی اجرای طرحهای غیر اصولی و اشتباه که پیامدها سوء بیشماری
را برای آینده این منطقه به همراه دارند، گرفته شود و توسعهای که واقعا ایجاد میشود
توسعه پایدار و کاملا در تعامل با طبیعت و حافظ آن باشد. در پایان تاکید میشود که
امروز جنگلهای حرا به جای بلوار خلیج فارس بیشتر به ایجاد یک پژوهشگاه مطالعاتی و
تحقیقاتی نیازمند است تا با انجام تحقیقات لازم زمینه حفظ این اکوسیستم غنی با
تکیه بر توسعه اقتصادی منطقه فراهم شود.