الهام بهروزی
«خلیج فارس» یکی از مهمترین و استراتژیکترین آبراهههای جهان بهشمار
میرود که افزون بر تاثیرگذاری فزایندهاش در سیاست، نقش شگرفی را در ظهور و بروز
فرهنگها و تمدنهای بزرگ در حاشیه خود ایفا میکند و همچون دروازهای برای تبادل
رسوم و آداب و خردهفرهنگهای متنوع در میان کشورهای اطراف خود با یکدیگر و یا سایر ملتها محسوب میشود.
در جوار خلیج فارس در کنار ظهور فرهنگ و تمدن پارس، فرهنگهای متنوعی
که مهمترین آن فرهنگ خلیجی است در کشورهای عربی سربرآورده است که در تاثر و تاثیر
از فرهنگ ایرانی و هندی و کشورهای شمال افریقا شکل گرفته است. از همینروی است که
امروز بسیاری از کشورهای اطراف آن، در آیینها، آداب و رسوم مختلف با هم اشتراکات
زیادی دارند؛ یکی از این آیینها «گره گشو» است. اين مراسم در كشورهاي حاشيه جنوبي
خليج فارس نيز رايج است؛ بدون اينكه برسر اصل و سابقه مراسم و يا حتي شيوه
نامگذاري آن اجماعي وجود داشته باشد.
اين مراسم در كشور قطر «قرنقعوه»، در عراق «ماجينه»، در بحرين
«قرقاعون»، در جنوب عراق «قريقعان»، در عمان «قرنقشوه»، در عربستان و كويت
«قريقعان» و در امارات با نام «حقالليله يا حقالله» شناخته ميشود. در همه اين
كشورها شيوه اجراي اين مراسم شبيه ايران است و فقط تفاوت در لباس، كيسه مورد
استفاده، هدايا و اشعاري است كه در اين شب خوانده ميشود.
بدیهی است تا کنون در خصوص تاریخ، جغرافیا، فرهنگ و ... خلیج فارس و
حاشیه آن کتب و آثار متعددی هم نوشته و هم ترجمه شده است اما هویت این خلیج آنقدر
گسترده و بسیط است که هر چه در مورد آن نوشته و سخن گفته شود، باز هم موضوعات و
مسائل بسیاری برای گفتن باقی میماند.
استان بوشهر دارای بیشترین مرز با خلیج فارس و زندگی مردمانش
با تار و پود آن عجین شده است. رسومی که در این منطقه رواج دارند از پیشینه و قدمت
زیادی برخوردارند. در این نوشتار به پارهای از رسوم
و آیینهای مهم مردمان بوشهر اشاره میشود.
یک پژوهشگر میراث ناملموس در این باره به بامداد جنوب گفت: استان
بوشهر با قدمت تاریخی بیش از شش هزار سال (سیراف، شاهراه تجاری جنوب و قلعه ریشهر)
و همچنین با بیش از 900 کیلومتر مرز آبی با خلیج فارس، از اهمیت بسزایی در داد و
ستدهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در فراز این خلیج برخوردار است. بیاغراق نیست
اگر بوشهر را شهری با موزاییک فرهنگی منحصر به فردش مملو از اقوام و سنن متنوع نام
برد. بهطوری که فرهنگ و تمدن این خطه بسط
داده شده است.
الهه غریبزاده در ادامه با بیان اینکه این دیار در ادوار
گذشته مورد توجه ویژه دول آسیایی، افریقایی و کشورهای حوزه خلیج فارس بوده است،
افزود: واردات چوب از مِلِیبار (مالابار) و بمبئی و افریقا برای لنجسازی از اهم
ارتباطات تجاری بینالمللی بوشهر بوده است. اشتراکات فرهنگی استان بوشهر با کشورهای
حوزه خلیج فارس در زمینه ساخت و ساز خانه، عمارت، لنجسازی و همچنین طرز پوشش
مردمان، تولیدات صنایع دستی، ساخت انواع محصولات تزئینی و مصرفی که بیشتر برگرفته
از برگ نخل و پشم گوسفند مانند حصیربافی، سبدبافی، زنبیلبافی، گرگوربافی، جاجیمبافی
و چادربافی دالی بر این مدعاست.
وی در ادامه با اشاره به اینکه همزیستی مردمان بوشهر با
خلیج فارس موجب شده تا امروز این خطه دارای آداب و رسوم بسیار ارزندهای با
پشتوانه فرهنگی باشد، تصریح کرد: در این منطقه باورها و اعتقادات مردم بسیار عمیق
و خالص است. آنهای اغلب برای هر بعد از زندگی رسمی یا باوری دارند که میطلبد با
مکتوب کردن چند و چون و تاریخچه این باورها و رسوم مانع از فراموشی آنها شویم. از
دید من روز خلیج فارس که هر ساله برابر با ۱۰ اردیبهشت (سالروز اخراج پرتغالیهای
از تنگه هرمز و خلیج فارس) است، بیش از اینکه به یک مراسم فرمالیته و تکراری بدل
شود، باید بستری برای شناسایی و حفظ باورها و خردهفرهنگهایی باشد که ریشه در
افسانهها و جغرافیای این منطقه دارند و نقش سازندهای را در زندگی اجتماعی و
همدلی ساکنان این خلیج مهم طی قرون مختلف ایفا کرده است. امروز بسیاری از این رسوم
در سایه ناشناخته ماندن، برای نسل امروزی رنگ بیگانگی به خود گرفتهاند، این در
حالی است که این باورها بخش از هویت فرهنگی خلیج فارس را تشکیل میدهند.
نویسنده کتاب «میراث جلوهای از تاریخ» در ادامه به برخی از
رسوم مردمان بوشهر در ماه مبارک رمضان اشاره و تاکید کرد: در فرهنگعامه مردم
استان بوشهر آداب و رسومی خالصانه و خاصی در ایام رمضان وجود داشته که از نسلی به نسل دیگر
منتقل شده است؛ بهگونهای که جزء زندگی مردم شده و باوجود صنعتیشدن دنیای امروزی
و پیشرفت علم و تکنولوژی هنوز مردم دیندار بوشهری، سنتهای گذشتگان را که ریشه در
عقاید دینی و مذهبی آنها دارد، از دست ندادهاند و همگام با این سنت دیرینه مراسمی
را برگزار میکنند که نمود آن در سنت دُمدُم سحری متبلور میگردد.
به گفته غریبزاده، در تاریخ ایرانی اسلامی، هماره بیدار کردن
مردم به هنگام سحر، از مناسک ماه رمضان بوده است. در دوران معاصر، شلیک توپ رمضان
از بهترین روشهای اطلاع دادن وقت سحر و افطار، کار سخت و پرهزینهای بود. در دوره
ناصری، هزینهها از سوی حاکمان ولایات و با پیروزی انقلاب مشروطه از سوی وزارت
داخله تأمین میشد. در دوران حکومت احمدشاه، این هزینهها معضل وزارتخانه های
داخله، مالیه و جنگ شد و هیچیک هزینههای شلیک توپ را نمیپذیرفتند. در دوره
رضاشاه، شلیک توپ و هزینههایش ابتدا بر عهده ارکان حرب کل قشون و سپس از دی1310ش.
برعهده وزارت داخله قرار گرفت و سامان یافت. به مرور این شیوه منسوخ و از رمضان
1319ش. عملا انجام نشد و از 1322ش. پخش اذان از رادیو ایران، جای شلیک توپ را
گرفت. در روزهایی که جنجالهای شلیک توپ در دیگر استانها مطرح بود و همچنان
برنامه رادیویی ویژه ماه رمضان در دل رسانه ملی جای نداشت، اعلام وقت روزهداری به
شیوه سنتی در این خطه صورت میگرفت و بوشهریها سنت دُم دُم سحری را همه ساله
انجام میدادند.
وی در ادامه به رسوم دیگر مردمان این منطقه که ریشه در
باورهای خالصانه آنها دارد، اشاره کرد و گفت: «تاب بستن» یکی از رسوم کهن بوشهریهاست.
در این رسم، اگر شخصی قصد رفتن به کشور عربستان سعودی و زیارت خانه خدا را داشته
باشد، از 10 روز قبل در جلو منزل او اقدام به بستن تاب میکنند. مردم ضمن رفتن به
منزل زوار و درخواست حلالیت و طلبیدن التماس دعا، خوشحالی خود را از رفتن صاحب
خانه با تاب خوردن ابراز میدارند.
این پژوهشگر حوزه میراث ناملموس جنوب و حاشیه خلیج فارس با
بیان اینکه «تابه گرمک» یکی دیگر از رسمهایی است که از دیرباز در استان رواج
داشته و در حال حاضر نیز در شهرهایی که هنوز با سنت ارتباط تنگاتنگی دارند، اجرا
میشود، افزود: این مراسم برای کودکی که بیش از حد گریه میکند و از خواب میپرد،
اجرا میشود. در این رسم، در غروب چهارشنبه یک تابه بزرگ آهنی روی آتش میگذارند
تا گرم شود. سپس یک مادر و دختر که هنوز ازدواج نکرده باشد، کودک را سه بار از روی
تابه رد میکنند. پس از این، ظرفی را که محتوی آب نمک و یک سکه است، روی تابه خالی
میکنند. بر اثر گرمای تابه، آب بخار میشود و نمک میماند و
شکلی مانند ابر باقی میگذارند. مردم شکل بهوجود آمده را مثل سگ یا گربه یا انسانی
میدانند و نتیجه میگیرند که گریه کودک ناشی از این است که او از سگ یا گربه یا
انسانی ترسیده است. در پایان، با مشخص شدن علت ترس، سکه روی تابه را به
گدا میدهند تا طلسم ترس شکسته شود.
غریبزاده مراسم «نانپوش» را دیگر مراسمی میداند که در
قسمت شمالی خلیج فارس در میان مردمان بوشهر اجرا میشود، بیان کرد: یکی از نذرهای رایج در منطقه، «نان پوش» کردن است. مادران
جنوبی نذر میکنند که در صورت بچهدار شدن یا شفای کودک، او را نانپوش کنند. این
مراسم در اماکن متبرکه یا حسینیهها و منازلی که مراسم روضهخوانی برقرار است،
انجام میگیرد. کودک را به رو میخوابانند و دور او را نان میپیچانند و اشعار
ویژه میخوانند. سپس نان زیر سر کودک را به پدر و مادر کودک میدهند و نان و حلوا
را بین حاضرین تقسیم میکنند و حاضرین همه با نیت سلامتی و گشوده شدن مشکلات نان و
حلوا میخورند.
وی در ادامه به مراسم فصل پاییز اشاره کرد و یادآور شد: در
اوایل مهرماه که ستاره سهیل ظاهر میشود، مردم بوشهر اعتقاد دارند که دنیا را سیل
میزند و برای جلوگیری از سیل ستاره نوعی گل بهنام «گل سیلی» به بدن کودکان، بهخصوص
بر پشت کتف آنها بهصورت صلیب و دست و پادار میچسبانند. معتقدند
که اگر این کار را نکنند، بچهها را چشم میبرند. بعضیها میگویند چون فصل پاییز
تغییر و تحولات روی میدهد، امراض به وسیله باد میآید و باید از بچه مراقبت کرد.
غریبزاده در پایان تاکید کرد: این منطقه دارای افسانهها،
رسوم، آیین، باورها، خردهفرهنگها و آدابی است که در تاثیر و تاثر از اقلیم و دین
در وجود مردمان آن نهاده شده است؛ اما با ماشینی شدن زندگی انسان امروز بیم آن میرود
که این میراث و رسوم ارزشمند رنگ فراموشی به خود بگیرند. این در حالی است که این
باورها و رسوم معرف هویت فرهنگی خلیج فارس و مردمان ساکن در حاشیه آن است. پس باید
به جهانیان شناسانده شوند.