bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۴۹۹۹
تاریخ انتشار: ۳۶ : ۲۳ - ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۰
گفت‌وگوی مریم رئیس‌دانا با مترجم شاهکارهای فارسی به ترکی؛
بامداد جنوب: دکتر هاشم خسروشاهی را می‌توان به جرات پرکارترین مترجم فارسی به ترکی دانست. وی در طول چهار دهه فعالیت ادبی خود از 150 شاعر و نویسنده فارسی حداقل یک اثر را به ترکی ترجمه کرده است.

بامداد جنوب: دکتر هاشم خسروشاهی را می‌توان به جرات پرکارترین مترجم فارسی به ترکی دانست. وی در طول چهار دهه فعالیت ادبی خود از 150 شاعر و نویسنده فارسی حداقل یک اثر را به ترکی ترجمه کرده است.

خسروشاهی دانش‌آموخته‌ پزشکی آنکارا ، تخصص بیماری کودکان از دانشگاه شیراز، فوق تخصص قلب کودکان از تهران و... است و در همین زمینه با دانشگاه‌های متعدد آلمانی، کانادایی و... همکاری داشته است؛ اما به گفته خودش علاقه‌اش به ادبیات از دوران کودکی آغاز شد و در زمان حضورش در ترکیه به دانشکده ادبیات دانشگاه استانبول رفت و ادبیات ترکی را نیز به صورت آکادمیک آموخت. وی هم‌اکنون از اعضای شناخته‌شده‌ انجمن قلم و کانون نویسندگان ترکیه نیز به شمار می‌آید.

خسرو شاهی بسیاری از مهم‌ترین آثار ادبیات ایران را به ترکی ترجمه کرده و به همسایگان ترک‌زبان ما شناسانده است. آثاري چون ديوان اشعار فروغ فرخزاد و احمد شاملو، کلیه آثار صمد بهرنگی، منتخب اشعار حافظ، مولوی و خیام، «از چشم‌هاي شما مي‌ترسم» فرخنده حاجي‌زاده، «خطاب به پروانه‌ها» رضا براهني، آنتالوژی قصه کوتاه ایران، آثار ۳۳ نویسنده ایران، «دست تاريک، دست روشن» از هوشنگ گلشيري، «سلول 18» علي‌اشرف درويشيان، «نقش پنهان» محمد محمدعلي و «بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم» نادر ابراهيمي فقط بخش اندکی از تلاش خسروشاهی را دربرمی‌گیرند. از وی چندین دفتر شعر و همچنین رمان‌های « مرگ را از چشمانش دیدم» و رمان دیگرش با عنوان «آزالیا» نیز منتشر شده است.

مریم رئیس‌دانا، شاعر و مترجم با دکتر هاشم خسروشاهی درباره‌ ادبیات ترکیه و ادبیات ایران گفت‌وگویی انجام داده است که آن را جهت انتشار در اختیار بامداد جنوب قرار داده است. در ادامه این گفت‌وگو را می‌خوانیم.

از میان آثاری که به ترکی ترجمه کرده‌اید، گویا کلیات فروغ فرخزاد بیشتر توانسته با مخاطب ارتباط برقرار کند. کتاب موفق شده به چاپ سوم برسد. اولین چاپ کتاب مربوط به چه سالی است و دلیل این استقبال را چه می‌بینید؟

بیش از ده سال است که به طور مستمر آثار ادبی ایران را به زبان ترکی آناتولی ترجمه می‌کنم. سیاهه‌ این ترجمه‌ها از حوصله‌ یک مصاحبه خارج است. به غیر از ده‌ها مقاله و ترجمه‌های پراکنده شعر و قصه که در مجلات ادبی ترکیه به چاپ رسیده‌اند حدود ۳۰۰۰ صفحه ترجمه داشتم که به صورت کتاب منتشر شده‌اند. اولین اثری را که انتخاب کردم اشعار فروغ بود. این تصمیم را در آنکارا با یکی از دوستان شاعرم گرفته بودیم. قرار بود با بهجت آیسان ترجمه‌های متقابل انجام دهیم. بعد از این تصمیم من به کانادا کوچ کردم. سال ۱۹۹۰ بود. ولی وقتی ترجمه فروغ تمام شد و آن‌را در تاریخ جولای ۱۹۹۳ به ترکیه فرستادم چند روز قبلش یعنی در تاریخ دوم جولای حادثه آتش‌سوزی عمد هتل مادیماک در شهر سیواس ترکیه اتفاق افتاد و دوست شاعرم بهجت آیسان با ۳۶ شاعر، نویسنده و هنرمند دیگر به دست فاناتیک‌های مذهبی کشته شدند. من این ماجرا را در مقدمه کلیات فروغ نوشتم. نشر کتاب به تأخیر افتاد. تا اینکه اولین بار سال ۱۹۹۹ منتشر شد.

چرا از فروغ چنین استقبالی شد؟

خوب تأثیر چند عامل بسیار بارز بود. ترجمه‌ی موفق توانسته بود شعر فروغ را دقیقاً آن‌طور که می‌توانست باشد ببرد میان جمع ادبی ترکیه. به‌ویژه زنان شاعر. ولی پروسه‌ی تأثیرگذاری ادامه یافت. این تأثیر مستقیم صدای فروغ و کلام فروغ بود. البته همان‌طور که گفتم مقدمه‌ بسیار جالب براهنی نیز تأثیر ژرفی داشت.

آقای براهنی در معرفی فروغ بیش‌تر به چه ویژگی‌های شعر فروغ اشاره داشتند؟

فکر می‌کنم شما انتظار ندارید که من یک مقاله انتقادی ۴۰-۵۰ صفحه‌ای را در این گفت و شنود خلاصه کنم. این مقاله ضمن اینکه زندگینامه‌ شاعر را به قلم کشیده، در روشنایی دیدگاه‌های تئوریک ادبی به حلاجی شعر فروغ پرداخته است. مقاله‌ای انتقادی است اساسی و بنیادی بر روابط مرد سالار حاکم بر جامعه ایران و محیط ادبی ایران. براهنی با آوردن فاکت‌های تاریخی و بازگویی برخی شعرهای فروغ دیدگاه‌های خود را در این موارد بیان کرده است. این مقاله به فارسی نوشته شد و من آن ‌را به ترکی ترجمه کردم. این مقاله بعداً در یک روزنامه منتشر شد؛ اگر اشتباه نکنم رورنامه‌ای در کانادا.

بعد از فروغ کدام نویسنده یا شاعر ایرانی توانسته در میان خوانندگان ترکیه جایی برای خود باز کند؟

از ادبیات مدرن ایران شناخته شده‌ترین آثار کلیات فروغ فرخزاد است و بوف کور صادق هدایت و قصه‌های صمد بهرنگی. این آثار جای وسیع و عمیقی برای خود باز کرده‌اند؛ ولی کارهای صمد بیشترین خواننده را دارند. آثار شاعران و نویسندگان دیگر پشت سر این سه نفر قرار می‌گیرند.

سختی‌های کار ترجمه از فارسی به ترکی کجاست؟ به‌خصوص شعر. برخی معتقدند شعر ترجمه‌ناپذیر است. نظر شما چیست؟

هر فعالیت ادبی مشکلات ویژه‌ی خودش را دارد. مشکلات اساسی ترجمه از فارسی در مورد نویسندگان و یا شاعران مختلف فرق می‌کند. مثلاً مشکلی که در ترجمه سنگ صبور چوبک داشتم و چند ماه پیش منتشر شد مربوط می‌شد به اصطلاحات و گویش‌های محلی و اجرای خاصی که چوبک از زبان در این رمان به دست می‌دهد. ترجمه مجبور است برود به برابری‌ها و تقابل‌های اجرایی زبانی در زبان میزبان. یا مثلاً بعضی از اشعار شاملو متکی است به تکرار آهنگین یک واژه و واژه‌ی مشابه و یا هماهنگ. درعین‌حالی که شاملو تأکید معنایی دارد در همان شعر و همین‌طور در شعر براهنی. من سعی می‌کنم نخست تأکید شاعر را دریابم. تأکید در کجاست؟ بر چیست؟ سپس سعی می‌کنم همان تأکید را در زبان ترکی اجرا کنم. فکر می‌کنم در این اجرا ناموفق نبوده‌ام. زبان ترکی امکانات بسیار زیادی در اختیار مترجم می‌گذارد؛ اما برخی شعرا هستند (به‌ویژه از نسل جدید) که علاقه‌ی خاصی دارند به بازی صوتی در شعر، اصلاً قابل ترجمه نیستند. به دو معنا: یکی این‌که امکان اجرای موسیقی کلام بدون حذف معنا وجود ندارد، دوم این‌که برای خوانندگان زبان میزبان جذابیت ادبی خود را از دست می‌دهند. لذا می‌گویم این عده از شعرها قابل ترجمه نیستند!

شما آثار صمد بهرنگی را نیز ترجمه کرده‌اید. در میان آثار صمد، دو مجموعه داستان قابل‌توجه وجود دارد از قصه‌های فولکلور آذربایجانی. با توجه به همسایه بودن دو کشور، چه میزان فرهنگ مشترک فولکلور داستانی وجود دارد؟ و این اشتراک آیا نزدیکی فرهنگی می‌آورد؟

ترجمه‌های من از صمد داستان‌هایش هستند نه قصه‌های فولکوریکش؛ اما آن اشتراک فرهنگی که شما از آن یاد می‌کنید یعنی اشتراک مردم ترکیه با ترک‌زبانان ایران که بنا به آمار سازمان ملل بیشترین رقم از نظر جمعیت ایران را به‌وجود می‌آورند یک اشتراک بسیار قدیمی است، یک اشتراک هفت - هشت هزار ساله. البته چنین اشتراک فرهنگی عمق و وسعت عجیب و شگفت‌آوری دارد که در جای خودش می‌توان بررسی کرد.

استقبال از آثار صمد آیا ریشه در همین اشتراکات فرهنگی دارد؟

تا اندازه‌ای بله ولی عمدتاً ریشه در مسائل یا حتی مصائبی است که صمد در قصه‌هایش بازگو کرده. کمتر خانواده‌ مترقی، انقلابی یا تنگدستی بوده که به کتاب علاقمند بوده و کتاب‌های صمد را برای کودکان‌شان نخریده باشد. ساده‌نویسی صمد و زندگی‌اش و فعالیت‌های سیاسی دانشجویان ایرانی در ترکیه‌ آن‌زمان در شناخته شدن صمد نقش اساسی بازی کردند. اولین ترجمه آثار صمد در اوایل سال‌های ۱۹۷۰ به همت یک دانشجوی پزشکی آذری در آنکارا عملی شد و ناشر آن هنوز هم از دوستان ما در ترکیه است.

از نظر شما مبنای گزینش آثار انتخاب شده به منظور ترجمه چیست؟

معیاری که من در انتخاب آثار برای ترجمه در دست دارم بیش از همه معیارهای ادبی هستند و در رأس این معیارها هم اجرای زبان قرار دارد. دوم این‌که کدام آثار قدرت نمایندگی دارند. چه در مجموع چه در مقطع. بعضی از آثار هم صرفاً برای شناساندن ادبیات روز ایران است، یعنی که در ترکیه بدانند که در ایران چه می‌گذرد. ترجمه‌ها همه از کتاب‌ها انجام می‌گیرد؛ یعنی نشر کتاب نیز یک معیار است.

گفتید سخت‌ترین کتابی که ترجمه کردید سنگ صبور چوبک بود، آسان‌ترین کتابی که ترجمه کردید چه بود و چرا؟

سنگ صبور چوبک و خطاب به پروانه‌های براهنی مشکل‌ بودند؛ ولی در بین کارهایم مشکل‌ترین ترجمه چند غزل از حافظ بود و آسان‌ترین ترجمه سلول ۱۸ درویشیان بود.

خودتان کدام یک از کتاب‌هایی را که ترجمه کرده‌اید بیشتر دوست دارید؟

همه‌شان را دوست دارم. بدون اغراق! ولی کلیات فروغ، سنگ صبور، خطاب به پروانه‌ها، بار دیگر شهری که دوست می‌دارم، از چشم‌های شما می‌ترسم، آنتالوژی قصه کوتاه ایران و ...

کتابی مانند سلول ۱۸، از علی اشرف درویشیان، با توجه به این‌که داستان مربوط به درد و شکنجه خانواده‌ای‌ است گرفتار در زندان ساواک، سال‌ها پیش از انقلاب ایران، آیا این نوع کتاب در ترکیه مخاطب پیدا کرده است؟

عرض کردم اجتماع ترکیه خیلی غیرسیاسی شده، سیاست‌ستیزی در بین جوانان، پسند آنها را نیز تغییر داده است؛ اما این اثر درویشیان بیش از آنکه ارزش ادبی داشته باشد ارزش پرده‌برداری از یک دوران فاجعه‌آمیز دیکتاتوری پهلوی‌ها است. این اثر بیش‌تر گزارش می‌کند تا یک روایت ادبی. لذا انتظار نمی‌رود با یک استقبال ادبی با اقبال روبرو شود؛ اما به هر حال نایاب شده است.

در ترجمه چقدر به متن مبدأ متعهد هستید؟

من تا حداکثر امکان به متن مبدأ متعهد هستم. هم از نظر شکل، هم از نظر آوا و واژگان، هم از نظر معنایی که نویسنده یا شاعر بر آن ارجاع داده است؛ البته گاهی با آثاری روبرو هستید که هیچ ارجاع برون‌متنی ندارید و لذا معنایی هم به آن معنا ندارید! در این نوع متن‌ها سعی دارم خود را بکشانم به نقطه‌ای که قصد شده است.


نام:
ایمیل:
* نظر: