گلاره جلالی
ورود کالای همراه
ملوان با شناورهای سنتی و ظرفیت پایینتر از ۵۰۰ تن در چند مرحله در سال قانونی است،
بر اساس این مجوز هر شناور مجاز به واردات ۳۰ وانت کالای همراه ملوان بدون اعمال تشریفات
رایج ترخیص کالاها و رویههای رسمی است؛ البته آنها باید بر اساس فهرست، ۹۷ قلم کالای اعلام شده مجاز
را وارد کنند.
مساله زمانی
آغاز میشود که برخی از افراد ساکنان شهرهای مرزی این اقلام را از شهرهای مرزی به
شهرهای مرکزی انتقال میدهند تا از طریق کرایه انتقال یا فروش کسب درآمد کنند. این
افراد بسته به نوع فعالیت خود به نامهای مختلفی در کشور معروف هستند. در جنوب به
این افرادی که با خودرو اقلام را جابهجا میکنند «شوتی» گفته میشود. در غرب
افراد به وسیله «کولبری» همین کار را انجام میدهند و در شرق نیز افرادی مصطلح به «چتربازها»
به این کار مبادرت دارند. از آنجا که انتقال این اقلام خلاف قانون است؛ بنابراین
این افراد مدام دچار چالشها و مخاطرات امر خلاف قانون قرار دارند. تعقیب و گریز
از سوی پلیس، ترس از دستگیری و از دست رفتن بار؛ جنون سرعت را برای رانندگان شوتی
اجباری میکند.
از سوی دیگر سیاستهای
اشتباه اقتصادی دولت و ضعف در زمینه ایجاد اشتغال و تحریمهای بیرحمانه اعمالشده
از سوی کشورهای بیگانه ، معیشت مردم در سالهای اخیر بیش از هر برهه دیگری دشوار کرده
است. ازاینرو در سالهای اخیر گرایش به این کار بیشتر شده است. شوربختانه شوتی
دیگر امروز تنها شغل محبوب مردان جوان نیست؛ بلکه زنان جوان و بیسرپرست یا سرپرست
خانوارها هم دارند کمکم به این شغل کاذب و نیستیآفرین جذب میشوند!
زینب یک شوتی
است؛ خانمی ۴۰ ساله با دو دختر کوچک! او زندگی خود و دخترانش را از صفر شروع کرده
است. مادری که علاوه بر مخارج فرزندانش، باید هزینه کرایهخانه و اقساط وسایل مورد
نیاز خانه هم پرداخت کند. این بانوی راننده ماشین شوتی به بامداد جنوب گفت: چند
سال پیش قبل از جدایی از همسرم مزون داشتم، معمولاً جنسهای مزون را از بندرعباس،
قشم و کیش خرید میکردم؛ اما به خاطر افسردگی شدید بعد از
زایمان نتوانستم کارم را ادامه بدهم و مزون را تعطیل کردم.
زینب که فوقدیپلم
روانشناسی دارد، در ادامه با بیان اینکه بعد از طلاقم، برای کار خیلی جستوجو
کردم؛ اما شغلی مناسبی که کفاف زندگی خودم و دو دخترهایم را بدهد، پیدا نکردم،
افزود: البته شغلیهایی مثل فروشندگی زیاد بود؛ اما هم حقوقشان پایین بود، هم
بیمه نداشتند؛ البته با توجه به رشته تحصیلیام برای مشاور خانواده در دادگاه بهم پیشنهاد
کار شد؛ اما به دلیل شرایط سختگیرانهای که داشت نتوانستم این شغل را بپذیریم تا
اینکه یکی از دوستانم در اوج ناامیدی شوتیسواری را پیشنهاد کرد و من از روی ناچاری قبول کردم. الان حدود یک سال است که راننده
ماشین شوتی هستم؛ اما پیش از آن، تجربه رانندگی در جاده را زیاد داشتم.
وی درباره نوع
کالاهایی که حمل میکند و اینکه تابهحال مواد مخدر هم جابهجا کرده است، توضیح
داد: اغلب محصولاتی مانند پارچه، دستکش کارگری، گردو، بادامهندی و گاهی اوقات هم
لوازم جانبی جابهجا میکنم، اصلاً تاکنون مواد مخدر جابهجا نکرده و هرگز هم در
این مسیر وارد نخواهم شد؛ چون به شدت با این کار مخالف هستم و فقط کالاهای موردنیاز
مردم را که به آنها آسیبی وارد نمیکند، جابهجا میکنم.
زینب درباره خطرات
جاده هم بیان کرد: فقط باید شوتی باشی که این شغل پر از استرس و خستهکننده و
خطرناک را درک کنی. صد درصد جاده خطرات زیادی برای ما دارد، ما باید در زمانهای
خاصی از پلیسراه و عوارضی رد شویم به همین خاطر با سرعتبالا رانندگی میکنیم.
اکثر شوتیسوارها جوان هستند و از سر ناچاری و بیکاری وارد این شغل شدند که
متاسفانه روزانه یا با تصادف و یا در دهانه قم به جرم کالای قاچاق کشته میشوند.
این بانوی
راننده ماشین شوتی درباره تصادفهای خودش در جاده و پیامدهای روانی آن گفت: حدود
یک هفته پیش با مشاهده مامورها با سرعت بالایی رانندگی کردم که از استرس و ترس آنها
کنترل خودرو از دستم خارج و منجر بهتصادف شد و بار دیگر هم حدود دو ماه پیش از
خستگی خوابم برد و خودرو به سمت پایین جاده رفت. بعد از هر تصادف تا یک هفته کابوس
میبینم و پر از استرس و ترس میشوم؛ اما با گذشت 10 تا 15 روز اجباراً دوباره
مشغول به کار میشوم، چون راه درآمد دیگری ندارم!
زینب درباره
تحصیلات شوتیها خاطرنشان کرد: خیلی از جوانانی که در خط شوتی هستند، لیسانس و فوقلیسانس
دارند! به اندازهای که دلم برای این جوانها میسوزد، به فکر جان خودم نیستم.
وی با اشاره
به اینکه این شغل سخت است و همیشه ما از رفتار پلیس و تعقیب و گریز آن واهمه داریم؛
ولی گاهی دلرحمیهای ماموران به داد ما میرسد، افزود: برای مثال، دو بار ماموران
من را دستگیر کردند ولی با مشاهده شرایط، مشکلات زندگی و بیماریام بعد از تفتیش ماشین
چون مواد و مشروبات الکلی همراهم نبود، رهایم کردند. متاسفانه گاهی بین شوتیها مأمور
و آدمفروش دیده میشود؛ ولی تا حالا ندیدهام که به هم فرمان بدهند یا همدیگر را
اذیت کنند. برعکس اگر رانندهای از خستگی آهسته رانندگی کند به او کمک میکنند و
از راننده خسته میخواهند که پشت سر آنها برود که احتمال خطر تصادف کاهش بیابد. فقط
ما شوتیها همدیگر را درک میکنیم که چقدر این شغل پر از استرس و خستهکننده است.
این بانوی
راننده ماشین شوتی در پاسخ به اینکه اگر این کالاها قاچاق نباشد؛ اما دستمزد کمتری
بدهند بازهم این کار را انجام میدهید، گفت: بله حتماً، خیلی دلم میخواهد این کار را جرم ندانند و با جان بچههای مردم که
دل به جاده سپردهاند، بازی نکنند. ترس از مأمور باعث افزایش سرعت رانندگی است،
اگر این شغل جرم نباشد برای کسی و ماشین شخصی اتفاقی رخ نمیدهد و همان دستمزد
ساده و با تمام خستگی و البته بدون استرس سود خوبی بهحساب میآید. باور کنید شوتی
شغل نیست، اجبار است.
زینب در پایان
یادآور شد: امیدوارم خدا بهاندازهای به مردم مخصوصاً جوانها پول دهد که دیگر
نیازی نباشد جانشان را کف دستشان بگذارند و برای یک لقمه نان وارد این جاده شوند. باور
کنید نان این شغل بهجز حملکنندگان مواد مخدر که مخالف آنها هستم، حلال است.
یک استاد دانشگاه و کارشناس حوزه اقتصاد در اینباره به بامداد جنوب گفت: قاچاق کالا یا تجارت
زیرزمینی بدینسبب ناپسند شناخته میشود که سیاستهای اقتصادی و بازرگانی را که دولتها برای احیای موقعیت اقتصادی کشورشان اعمال میکنند، بیتأثیر میسازد. طبق تحقیقات انجامشده در ایران سالانه میلیاردها دلار قاچاق کالا وجود
دارد، آمار دقیقی در این باره موجود نیست، اما قاچاق کالا بهصورت صادرات یا واردات غیررسمی، تاثیرات
مخرب بسیاری بر اقتصاد ملی دارد.
به گفته فاطمه آبادی، برخی از آثار و پیامدهای اقتصادی قاچاق کالا شامل تحقق
نیافتن درآمدهای پیشبینیشده دولت، اتلاف منابع ارزی، کاهش توان پیشبینی دقیق از
شرایط برای مسوولان اقتصادی، کاهش تولید ناخالص داخلی واقعی، مصرف انرژی و افزایش تقاضا برای پولِ در گردش هستند.
وی با تاکید بر اینکه قاچاق کالا با ایجاد رکود در برخی از صنایع کشور از
درآمدهای مالیاتی دولت میکاهد و از طرف دیگر، همهساله بخشی از
درآمدهای دولت صرف پرداخت یارانه به صنایع مختلف برای حمایت از صنعت یا مصرفکننده میشود، تصریح کرد: اقتصاد
زیرزمینی با جذب نقدینگی موجود در جامعه سبب میشود که فعالیتهای بخش رسمی اقتصاد کاهش یابد.
همچنین اقتصاد زیرزمینی با جذب نیروی کار در جامعه بر بازار کار اثر میگذارد و بهدنبال آن بازار
محصول نیز دچار رکود میشود. بالاتر بودن
هزینههای فعالیت و تولید در بخش رسمی اقتصاد نسبت به بخش زیرزمینی باعث میشود
که بنگاههای موجود در بخش رسمی، توانایی کمتری برای رقابت با بخش زیرزمینی
داشته باشند و در بلندمدت ممکن است این بنگاهها از بخش رسمی
اقتصاد خارج شوند و تولید ناخالص داخلی جامعه کاهش یابد.
این کارشناس حوزه اقتصاد معتقد است: که پیامد دیگر اینکه فعالیتهای صورتگرفته
در این اقتصاد زیرزمینی عمدتاً پنهانی و غیرقانونی انجام میشوند، عاملان و فعالان
اقتصادی در این بخش ترجیح میدهند برای مخفی ماندن از سیستم ثبت اطلاعات و نهادهای
قانونی، معاملات خود را با پول نقد انجام دهند؛ از همینرو، انتظار میرود با افزایش اقتصاد زیرزمینی، تقاضا برای پول نقد و بهدنبال آن
نسبت پولِ در گردش افزایش یابد.
آبادی در
پایان یادآور شد: بهنظر میرسد قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز بازدارندگی لازم
را برای برخورد با قاچاقچیان ندارد و برای مبارزه با این پدیده باید ساختارها در
جامعه اصلاح شود. اگر قانونگذار در سیر تصویب
قانون یا در تمامی مراحل قانونگذاری با پدیدههای اجتماعی به روز حرکت نکند، هر
قانونی که تصویب کنیم، حتی اینکه قانون کامل و جامعی باشد؛ اما خواستههای افراد
جامعه برآورده نشود، قانون نهتنها کارآمد نخواهد بود؛ بلکه منسوخ میشود. همچنین به نظر میرسد ما بهصورت
کامل بهدنبال اقتصاد آزاد نرفتهایم، پدیدههای اقتصاد آزاد را شناسایی نکردهایم،
حمایتهای لازم را از تولیدکننده به عمل نیاوردهایم و زمینه اشتغال افراد در
جامعه را فراهم نکردهایم. این پارامترها باعث میشود که افراد جامعه بهدنبال یک شغل
کاذب مانند قاچاق کالا بروند.
در پایان این
گزارش یادآوری میشود، شوتیسواری شغل کاذبی است که آیندهای نامعلوم برای شاغلان
این حوزه دارد. آنها علاوه بر خود در جاده هم برای دیگر خودروها خطرآفرینی میکنند.
چندی پیش سید اسماعیل حسینی، جوان دیلمی در حال انتقال
کالای ملوانی در اتوبان قم- تهران جان خود را از دست داد که مردم
دیلم در حرکتی اعتراضی بازار شهرستان را تعطیل کردند. امید است با پیگیری مسوولان
شهرهای مرزی بهخصوص بوشهر مشکل اشتغال و درآمد مردم شهرهای مرزی حلوفصل شود یا
حداقل مردمانی که با استفاده از جابهجایی کالا امرارمعاش میکنند در امنیت و
آرامش به شغل خود بپردازند.