bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۵۲۰۲
تاریخ انتشار: ۰۶ : ۱۳ - ۱۶ مرداد ۱۴۰۰
آثار عیلامیان گواهی پیشینه چندین هزارساله بوشهر؛
داود علیزاده: پیشینه تاریخی تمدن شهر بوشهر به چندین هزار سال قبل از میلاد منتهی می‌شود. «سر آرنولد ویلسون» سیاستمدار و مورخ انگلیسی در کتاب (خلیج‌فارس) با ترجمه مـحمد‌ سعیدی‌ در انتشارات علمی و فرهنگی دراین‌باره می‌نویسد

داود علیزاده

پیشینه تاریخی تمدن شهر بوشهر به چندین هزار سال قبل از میلاد منتهی می‌شود. «سر آرنولد ویلسون» سیاستمدار و مورخ انگلیسی در کتاب (خلیج‌فارس) با ترجمه مـحمد‌ سعیدی‌ در انتشارات علمی و فرهنگی دراین‌باره می‌نویسد: «یکی از قدیمی‌ترین اماکن حوزه خلیج‌فارس که در کتب نخستین نیز مکرر به آن اشاره‌شده است شبه‌جزیره‌ای است که شهر بوشهر در انتهای شمالی آن واقع است.»

دستیابی به تاریخ دقیق‌تر از گذشته تاریخی این شهر، نیاز به حفاری، و کاوش‌های باستان‌شناسانه دارد که متاسفانه به‌جز دو مورد، یکی در سال‌های 1877-1872 توسط آلمانی‌ها و دیگری در سال 1913 به‌وسیله فرانسوی‌ها؛ هنوز به‌صورت جدی و پیگیرانه انجام‌نشده است. قدیمی‌ترین اسناد موجود بر وجود تمدن و شهر بزرگی در زمان بابل و عیلام را در این نواحی گزارش می‌دهند.

سید قاسم یاحسینی، پژوهشگر بوشهری در پروژهشی با عنوان« بوشهر از آغاز تاریخ تا حکومت عیلامیان» منتشر شده در کیهان فرهنگی بهمن 1370 - شماره 80 در خصوص عیلامیان می‌نویسند: تاریخ تمدن و فرهنگ عیلامی، پدیده‌ای نو و تازه است که شناخت، تحقیقات و بررسی آن از اواخر سده نوزدهم میلادی (سیزدهم هجری) آغازشده است و تا امروز نیز ادامه دارد. هنوز به‌درستی و روشنی، نمی‌توان چهره واقعی اولیه این تمدن را ترسیم کرد. اما به‌یقین می‌توان گفت که لیان یکی از شهرهای مهم عیلامیان بوده است که در ناحیه جنوب شرقی و در کناره‌های ساحلی خلیج‌فارس امتداد داشت و مراکز اصلی آن شبه‌جزیره کنونی بوشهر بوده است.

«کشور عیلام شامل خوزستان و لرستان امـروزی، پشـتکوه وکوههای بختیاری بوده است. بدین معنی که از مغرب به‌دجله، از مشرق به قسمتی از فارس، از شمال به کـوه‌های‌بختیاری و از جـنوب بـه خلیج‌فارس تا بوشهر محدودمی‌شده است و در اوج عظمت از سمت مغرب به بابل، و ازمشرق بـه اصـفهان مـی‌رسیده است»

«موریس‌پزار» محقق، مورخ و باستان‌شناس فرانسوی، درسـال 1913 بـه هـمراه گروهی باستان‌شناس، تحقیقات‌ وسیع و پر دامنه‌ای در نواحی سبزآباد، ری‌شهر، بهمنی بوشهر و شهر تاریخی سیراف انجام داد. وی در این کاوش‌ها مـوفق بـه کشف چندین ساختمان آجری، لوح وکتیبه متعلق به پادشاهان عیلامی و همچنین ظروف سـفال و عـقیق و اشـیاء فلزی شد. موریس‌پزار حاصل این تحقیقات را به سال 1914 به زبان فرانسه در پاریس تحت عنوان «هیئت بندر بـوشهر» مـنتشر ساخت.

این کتاب مشتمل بر 99 صفحه و یک مقدمه است. فصل اول تحت عـنوان حـفریات در بـندر بوشهر است و در فصل دوم از سفال و کاشی‌های مکشوفه در ویرانه‌های تپۀسبزآباد و قلعه ری‌شهر گفت و گو شده است. در فـصل سوم از ابـزار سـنگی و فلزی مکشوفه در تپۀ سبزآباد و قلعهری‌شهر و در فصل چهارم از شناسایی مختصات باستان‌شناسی شبه جزیره بـوشهر سـخن رفته است. درقسمت دوم کتاب از آجرهای ایلامی مربوط به شاهان ایلام که در تپۀ سبزآباد پیدا شده و عکس‌ها و مـشخصات وتـوضیحات آنها و در خصوص شاهان عیلامی که در شبه‌جزیره بوده‌اند.

کـتاب موریس‌پزار، بعدها منبع یگانه‌ای برای باستان‌شناسان و مورخینی هـمچون جورج‌کامرون، رومـن‌گریشمن، پیرآمیه، لوئی و اندربرگ، احمد اقتداری، داندامایوف و دیاگونف شد. کلیه این افراد، هر گاه که دربـاره بـندر تاریخی (لیان) ویا قلمرو عیلامیان درنـواحی جـنوب غربی ایـران مـطالبی نـوشته‌اند، مأخذشان بلا استثنا کتاب موریس‌پزار اسـت.

این پژوهشگر در خصوص پیشینه شهر لیان قدیم یا بوشهر کنونی در همان منبع مذکور آورده است: قدیمی‌ترین کتیبه و نـوشته‌ای کـه تا کنون از پادشاهان عیلامی در شهر لیان کشف شده است، متعلق به (ناپی-ایلخوش) است. این پادشاه احتمالا معاصر با سارگن فرمانروای (آکد) بوده است. کتیبه به دسـت آمده به خط سومری است، و این نشان دهنده تاثیر و نفوذ خط و تمدن و فرهنگ سومری بر عیلامیان است. جورج‌کامرون، مورخ و باستان‌شناس شهیر آمریکایی و یکی از متخصصان برجسته و خبره تاریخ عیلام، در این باره می‌نویسد: «سرانجام مـردم عـیلام نوشتار سومری راپذیرفتند و آن را برای نوشتن واژگان زبان خود به کاربردند. نشانه‌های این نوشتار دوره به دوره، واژه‌هایی راکه در ناحیه بابل کاربرد داشتند، دنبال می‌کردند، با داوری از روی این زمینه، نوشته‌ای که در بوشهر در کـرانه خلیج‌فارس پیـدا شده است... نشان می‌دهد که نوشتارسومری به دوره‌ای که تا اندازه‌ای مقدم بر روزگار سارگن، فرمانروای اکد بود، در عیلام به کار رفته است.

با این حال قسمت قابل توجه این مقاله به قسمت گورستان عیلامیان در شغاب اختصاص دارد. یاحسینی می‌نویسند: در فاصله ده کـیلومتری جـنوب غربی مرکز بوشهر درکرانه خلیج‌فارس، مـنطقه وسیعی است به وسـعت تـقریبی 10 هکتار، که در زبان محلی بـه (شـغاب) معروف است. شغاب واژه تحریف شده (چغاب) است که لغتی استعیلامی و احتمالا به مـعنای «تـپه روی آب». چغاب قبرستان شهر لیان بوده اسـت. بـررسی‌های بـه عمل آمده توسط اداره فـرهنگ و ارشـاد اسلامی استان بوشهر، نـشان می‌دهد کـه این قبرستان متعلق به زمان عیلامیان بوده است ودر آن اشیاء و آثاری چند از جمله یک تابوت سنگی کـشف شـده است. ظاهرا مردم لیان، مردگان خـودرا پس از فـوت، بلافاصله دفـن نـمی‌کرده‌اند. جـسد مرده را برای مدتی در هـوای آزاد می‌گذاشته‌اند تا گوشت آن ازبین رفته و اسکلت عریان بر جای مانده، سپس اسکلت عاری از گـوشت را بـه صورت «هوگر»، «جمباته» درون خمره‌های سفالین بـزرگ و یـا کـوچک بـه شـکل قاعده استوانه‌ای و بدنه پهـن اسـتوانه‌ای و نخودی رنگ جای داده و در زمین دفن می‌کرده‌اند. رسم دفن مردگان در خمره بی‌شک یک عقیده مذهبی بـوده اسـت.

مـی‌توان حدس زد عیلامیان و مردم شهر لیان خاک را مـقدس مـی‌دانسته‌اند و بـرای جـلوگیری از آلودگـی آن مردگان خود را در خمره وکوزه می‌گذاشتند و دفن می‌کرده‌اند. شاید عقیده تقدیس خاک در دین زردتشت نیز ملهم از عقاید مذهبی عیلامیان باشد. از کاوش‌هایی که این جانب در سال 1368 در قبرستان شغاب انجام دادم، مشخص شـد که مردم لیان مردگان خود را به طرف یا جهت خاصی دفن نمی‌کرده‌اند و به اصطلاح قبله نداشته‌اند. کوزه‌های فراوانی روی یکدیگر و در جهت‌های مختلف انباشته شده‌است. در برخی از کوزه‌ها تخم گیاهان وجود دارد که‌شاید بیانگر اعتقاد لیانیان به دنـیای پس از مـرگ و استفاده از گیاه مرموز در آن عالم باشد. درون کوزه‌ها معمولا قیر اندود شده و این به خاطرجلوگیری از نفوذ آب و رطوبت به داخل کوزه است.

اهالی شهر لیان قیر مورد نیازشان را از فاصله صد کیلومتری وارد می‌کرده‌اند. کاوشهای سـال‌های اخـیر در منطقه دالکی دشتستان، چند حلقه قیر را نشان داده‌ است. این قیرها به مناطق مختلف از جمله شهر لیان برده می‌شده است. رنگ کوزه‌ها غالبا نخودی اسـت امـا تکه‌های کوچک و بزرگ به رنگهای فـیروزه‌ای و سـبز نیز مشاهده می‌شود. احتمال دارد کوزه‌های اخیر متعلق به دوره متاخر ساسانی باشد. در گوشه‌ای از قبرستان «شغاب» تپه‌ای به ارتفاع تقریبی یک متر و نیم به چشم می‌خورد کـه فسیل جـمجمه و سایر اعضای بدن انـسان اسـت، و این حکایت از وقوع قتل‌عام دهشتناکی در این ناحیه دارد. همچنین در گوشه دیگر قبرستان، یک حلقه قنات پر شده توجه را جلب می‌کند. از این قنات شاید در شست و شوی جسد مردگان و یا سایر مراسم دفن، استفاده می‌شده است. از بزرگی قـبرستان شـغاب (ده هکتار) می‌توان جمعیت و عظمت این شهر را حدس زد.


نام:
ایمیل:
* نظر: