الهام بهروزی
«نگین کتوییزاده درگذشت»؛ خبری که سرآسیمه همه استوریها
هنرمندان و گروههای فرهنگی اجتماعی استان بوشهر را از آن خود کرد؛ خبری که هر کسی
با خواندنش میگفت: «ای کاش این راست دروغ باشد»؛ اما دروغی در میان نبود. نگین
گتوییزاده، گوینده و تهیهکننده رادیوی بوشهر و فعال فرهنگی و خیّر و دوست کودکان
یتیم پس از یک ماه نبرد با ویروس بیرحم کرونا، به مرگ لبیک گفت و عزم سفر به دیار
ابدی کرد.
خبر کوتاه اما جانکاه است. بیشک نبودش برای جامعه فرهنگی
استان بوشهر ضایعهای بزرگ و جبرانناپذیر است. نگین کتوییزاده متولد تیرماه 1357
بازیگر، دوبلور، تهیهکننده و کارگردان رادیوی بوشهر بود که تحصیلات خود را در
رشته مدیریت دولتی (لیسانس) و همچنین ارتباطات و رسانه گرایش تهیهکنندگی رادیو و
روانشناسی بالینی (کارشناسی ارشد) به انجام رسانده بود. وی همسر پیمان زند،
هنرمند، گوینده و مجری صدا و سیمای مرکز بوشهر بود و بیش از دو دهه سابقه فعالیت
در رسانه و رادیو را در کارنامه خود ثبت کرده که از جمله برنامههای وی در رادیو
بوشهر میتوان به «پنجدری»، «سراخونه»، «ساعت سلامت» و... اشاره کرد.
کتوییزاده پیش از این در گفتوگویی با بامداد جنوب در خصوص
چگونگی ورودش به دنیای رادیو گفته بود: «سال 72 بود که گفتند رادیو بوشهر نیرو
لازم دارد. برای تست رفتم؛ اما قبول نشدم. شاید دلیلش سن پایین و کمتجربگیام
بود. آن زمان کلاس دوم دبیرستان بودم. دوباره سال ۷۵ بود و ما سر تمرین نمایش «خاک
و خورشید» به کارگردانی پیمان زند بودیم که یکی از بازیگران گفت: رادیو اعلام نیاز
برای نیرو کرده است. دوباره تست دادم و در خاطرم هست که هفتاد نفر بودیم و فقط دو
نفر نیرو لازم داشتند. شاید برای مخاطبان جالب باشد که به خاطره آن روز هم اشاره
کنم. در آن روز برگهای بود که همه از روی آن تست میدادند. من هم تست دادم و آمدم
بیرون؛ اما با خودم گفتم اگر قرار باشد دیده شوی باید کار متفاوتی انجام بدهی. طوریکه
تفاوت کارت احساس بشود. برگشتم و به مدیرانی که ایستاده بودند، گفتم: من کاری به
آن برگهای که شما دادید ندارم، اجازه بدهید به شیوه خودم تست بدهم و رفتم در
استودیو، هرچند استرس زیادی داشتم؛ اما تمام آنچه از بازیگری و اجرا بلد بودم
ارائه دادم. یک لحظه پشت شیشه اتاق فرمان را نگاه کردم دیدم همه ایستادهاند و با
دقت دارند من را نگاه میکنند. چند مدت بعد نتیجه تست آمد و من و خانم معصومه ایزدجو
بهعنوان نیروهای جدید رادیو پذیرفته شدیم.»
وی گویندهای دغدغهمند بود و در برنامههای خود به قشرهای
حساس جامعه مثل کودکان و زنان توجه ویژهای داشت. در این باره یادآور شده بود: «چون
تمام این سالها تقریبا بهطور ثابت و مستمر تهیهکننده برنامه خانواده رادیو
بودم، طبیعی است که عمده فعالیتم در حوزه زنان و کودکان بوده است. غیر الگوی
خانواده و آمار بالای طلاق، این حساسیت را در حوزه برنامهسازی رادیو برای من دو
چندان کرده است. برای همین بهطور ویژه در زمینه زنان کار کردیم از مسائل حقوقی
گرفته مثل شرایط ارث و نفقه و مهریه و حق طلاق و هبه و حضانت فرزند تا مسائل امنیتی
مثل اصول حفظ امنیت مالی و اخلاقی زنان در فضای مجازی و حقیقی و یا در حوزه
روانشناسی مثل اصول و روشهای صحیح انتخاب همسر و ارتباط و انتخاب و امتداد و احیاناً
انفصال و همچنین معرفی انواع اختلالات روحی مشکلساز در حوزه خانواده و یا آموزش
اصول تربیتی کودکان به زبان ساده مثل آموزش نوع رفتار با کودک و برخورد با مسائلی
که خانوادهها بهطور مکرر با آن روبرو میشنوند، مثل اضطراب جدایی کودک، خشم،
پرخاشگری، لجبازی، رفتارهای تکانشی و انفجاری و شناخت و اقدام بهموقع اختلالاتی
نظیر اوتیسم، وسواس، اضطراب، بیش فعالی و اختلالات یادگیری...»
افزون بر این، کتوییزاده در این سالها با راهاندازی یک
موسسه خیریه به مادری دلسوز و رفیقی معتمد برای کودکان یتیم تبدیل شدهبود و
همواره در زمینه رفع مشکلات این گروه تلاش میکرد. او همچنین از قشر حساس و
ارزشمند سالمند جامعه غافل نبود و سعی میکرد با تولید محتوای امیدبخش لحظات شاد و
خاطرهآمیزی را برای این قشر بیافریند. نگین کتوییزاده انگار زاده شده بود که به
رادیو جان بدهد. با شور و نشاطی که از وجودش متبلور میشد به زندگی دیگران امید میبخشید.
او کار در رادیو را بسیار دوست داشت و در این خصوص گفته بود: «این خیلی اتفاق خوبی
است که شما دقیقا در جایگاه شغلی قرار بگیرید که همیشه در رویایتان بوده است.
درباره علاقهام به کارم باید بگویم که سالهای اول کارم در رادیو، بهصورت حقالزحمهای
کار میکردم، کسانی که با این سیستم آشنایی دارند، میدانند که نه حق بیمهای پرداخت
میشود و نه قول استخدام داده میشود، در طی سالهایی که به این صورت کار میکردم،
چند مورد استخدام رسمی با حقوق و مزایای خوب در ادارهها و بانکها برایم پیش آمد؛
ولی چون دلم با رادیو بود، کارم را بهصورت حقالزحمهای ادامه دادم تا سال 83 که
در آزمون استخدامی سراسری و کشوری صداوسیما شرکت کردم و رسما نیروی سازمان شدم. اینقدر
کار در رادیو برام جذاب و دوستداشتنی است که گاهی ساعتها پشت سیستم تدوین هستم یا
در حال ضبط و یا نوشتن تکست نمایش و لحظهای متوجه میشوم که وقت رفتن به خانه
شده...»
وی در همین گفتوگو به آرزویش در برنامهسازی اشاره و تصریح
کرده بود: «راستش در فکر ساخت یک مستند دریایی رادیویی هستم که میخواهم جدا از
کارهای رادیویی روتین، برایش وقت بگذارم و با لذت این برنامه را بسازم...» رویایی
که ناتمام ماند!
کتوییزاده سرانجام روز گذشته (سهشنبه، ۹ شهریورماه) پس از
یکماه درگیری با بیماری کرونا، تسلیم مرگ شد و جامعه فرهنگی و رادیویی بوشهر را
داغدار کرد. همکاران وی در صدا و سیمای مرکز بوشهر نبود وی را ضایعهای بزرگ برای
این مرکز میدانند.
در این میان هادی صفرپور، معاون صدای مرکز بوشهر با تسلیت
درگذشت این بانوی فقید به بامداد جنوب گفت: «خانم کتوییزاده از همکاران خوشاخلاق،
تحصیلکرده و کاربلد در امور رسانهای و برنامهسازی رادیو بود. برنامههای مختلفی
در راديو داشت که از جمله آنها میتوان به نمایشهای رادیویی که مهمترین و حساسترین
برنامههاست، اشاره کرد. روزهای گذشته جایش در برنامه «سراخونه» که تهیهکنندگی آن
را برعهده داشت، خالی بود ولی امروز برای همیشه رادیو بوشهر، برنامهها و همکارانش
را تنها گذاشت و به شوی سرای ابدی پر کشید. روحش شاد و یادش
جاودان باد.»
همچنین شاهین بهرامنژاد، گوینده و مجری نامآشنای صدا و
سیمای مرکز بوشهر در خصوص نگین کتوییزاده به بامداد جنوب گفت: «نگین کتوییزاده
در یک کلام نابغه رادیو بود. نویسنده، تهیهکننده، کارگردان، بازیگر و هنرمندی
تمامعیار. از آغاز کرونا در کشور تهیهکنندگی برنامه «ساعت سلامت» برای رادیو
بوشهر و «شما بپرسید؟» ویژه پرسشهای مردمی پیرامون بیماری کرونا را برای شبکههای
استانی برعهده داشت. او نگین درخشان رادیو بوشهر بود که با اخلاق خوش و
مهر فراوان از حال همگان باخبر بود و همدرد آلام ایشان. سالها در مؤسسات خیریه
برای خوش کردن حال دل نیازمندان از هیچ کوششی فرو گذار نمیکرد. در ورزش هم در کنار
هیأت ژیمناستیک فعالیت داشت و آخرین حضور درخشانش در نمایش صحنه «حسنک کجایی؟»
نوشته و کار همسرش آقای پیمان زند بود. صدای نگین کتوییزاده
همچنان با فرکانسهایی دلنشین از امواج رادیو پخش میشود و ماندگار میماند. پردیس پروردگار
پناهگاهت. دیدار به قیامت نابغه رادیو»
مسعود فیروز، گوینده و مجری صدا و سیمای مرکز بوشهر هم با
ابراز تاسف از درگذشت این تهیهکننده جوان تصریح کرد: «نگین کتوییزاده، نمونه یک
تهیهکننده و آدم رسانهای با نگاه عادلانه و عاشقانه به رادیو بود، کسی که هر وقت
وارد رژی پخش میشد، انرژی و امید را به همراه خودش میآورد، شیرینی و شکوه اجرا
برای او را هیچگاه فراموش نمیکنم.»
خدیجه آبزن، تهیهکننده، مجری و گوینده مرکز صدا و سیمای
مرکز بوشهر که از دوستان نزدیک زندهیاد کتوییزاده بود، نیز با اندوه فراوانی از
نبود وی به بامداد جنوب گفت: «نگین برای من یک رفیق بود... از همان رفیقهایی که
همه آرزوی داشتنش را دارند، رفیقی که به قول خودش پیش هم صددرصد خودمان را بیهیچ
ترس از قضاوتی بروز میدادیم؛ باهوش، خلاق، اهل مطالعه، مشتاق کار و فعالیت، دلرحم،
بدون ذرهای حسادت، باسلیقه، عاشق آشپزی، رفیقدار، شوخ و سرزنده، همیشه نگران حال
بقیه و بسیار دستبهخیر و دستگیر... چه بگویم، منی که هنوز منتظر تکذیب خبرم،
هنوز منتظرم یکی با تشر بگوید چرا هر خبر دروغی را باور میکنید، خانم کتوییزاده
زنده است!
میدانید من اولین و آخرین بار نگین را در حال خوبی ندیدم. شانزده سال پیش اولینباری
که دیدمش، در اتاق بانوان رادیو را که باز کردم، طرفهای ظهر بود، خانمی باردار را
دیدم که روی مبل دراز کشیده و نفس نفس میزند. نگران شدم، پرسیدم: خانم حالتون
خوبه؟ با اشارهی سر گفت آره خوبم. گفتم: آخر وقت است
کسی اداره نیست، منم تازه آمدم کسی را نمیشناسم اگر شماره کسی را داری تا زنگ
بزنم. با اشاره دست گفت، نیازی نیست. بعد که حالش کمی بهتر شد، گفت از ساختمان
اداری تا تولید راه رفتم خسته شدم، الان بهتر میشوم. آب قند درست کردم، کمکش کردم
نشست و این شد شروع دوستی ما... دو ساعت بدون اینکه حتی اسم هم را بدانیم مثل دو
دوست صمیمی گپ زدیم.
و آخرین بار هم روی تخت آیسییو دیدمش، مثل همان بار اول
قلبش تند تند میزد و مثل بار اول نمیتوانست صحبت کند و فقط با اشاره و لبخوانی
با من حرف زد، در حالی که دستم را گرفته بود، به تخت کناری اشاره کرد و چشمهایش
پر از اشک شد... با اشاره گفت: باردار است و حالش خیلی وخیم. با آن حالش هم دلنگران
دیگران بود و حالا ما ماندهایم و این همه خاطره. نگران پارمیس عزیزم، نگران پیمان،
نگران مامان ناهید و نگران خودمان که بیرفیقمان چه کنیم... و چه شعر تلخی روی لیوان
ادارهات چاپ کرده بودی: خدا کنه تموم بشه قصهی تلخ رفتنت/ تو سهم ما نبودی و به
قصهها سپردمت».
علیرضا بحرانی، گوینده و تهیهکننده رادیوی البرز که از همکاران
سابق کتوییزاده در رادیوی بوشهر بود، مرگ او را بهمثابه رفتن نفس از رادیو دانست
و گفت: «چمدان بستهام از «خواستنت»/ کوچ کنم/ تا «نبودت» بروم/ گور خودم را بکن/ شرح دلتنگی من بیتو/ فقط یک جمله است/ «تا جنون فاصلهای نیس/ از اینجا که منم...» این یادگاری از اخوانثالث شاید شرح پژمردگی امروز ما باشد. داغدیده کوچ هنرمندی شدیم که هر گاه پر میکشید زود بود... عجیب
بود. قبراق و حرفهای. در اوج بیانگیزگی روزگار، هر لحظه از ساعات کار و زندگی را عاشقی میکرد... برایم
جالب بود .انگار نگین کتوییزاده میدانست
وقت کم و کار بسیار است. حالا میفهمم که
چرا نگین که پیوسته او را بانوی هنرمند و شوخطبع و مهربان صدا میزدیم، کمتر آرام
و قرار و سکون دارد... اتاق فرمان از قدمهای مکرر او وقتی که برنامه زنده پخش میشد،
یک پشتصحنه پرشور و هیجان را باعث میشد که انگار یک گروه چندنفره در حال انجام
امورات هستند. مانایاد استاد نگین کتوییزاده، یک نفر نبود، در واقع چندین و چند نفر بود که چون میدانست وقت اندک و کار بسیار
است، لحظهای از حرکت نایستاد. لحظهای در استودیو، لحظهای در پلاتو، لحظهای در میان دوستان خیرخواه خود، لحظهای در کنار
خانواده، لحظهای در میادین اجتماعی و فرهنگی و علمی و ...بهخاطر همان از خودگذشتگیها که از هیچ برای پیرامون خود دریغ نکردی از تو ممنونیم نگینبانو؛ اما بهخاطر کوچ ابدیت، محزونیم و چند روز و چند ماه و چند
سال باید گریه کنیم تا اشکهایمان بند بیاید. روحت شاد.»
محمود مهیمنی دیگر گوینده و دوبلور جوان رادیوی بوشهر نیز
درگذشت نگین کتوییزاده را تسلیت گفت و بیان کرد: «نگین کتوییزاده، خوشذوق و
سرزنده بود. کسی که من بهعنوان همکار کوچک و کمتجربهتر با دیدنش یاد گرفتم میشود
با عشق کار کرد، هر روز برای برنامهسازی ذوق داشت، کسی که وجودش ثابت میکرد مرام
و معرفت گاهی مرز ندارد، حرفزدن دربارهاش سخت است، باورش سختتر که یکی از بهترینها
و یک هنرمند کامل و واقعی را از دست دادیم، خانواده رادیو با از دست دادن خانم کتوییزاده
هیچگاه گرما و شور سابق را نخواهد داشت، مطمئنم و اندوهگین از این حقیقت تلخ،
روحش شاد.»
در پایان روزنامه بامداد جنوب، درگذشت نگین کتوییزاده، دوبلور،
بازیگر، تهیهکننده و کارگردان رادیو را به پیمان زند (همسر وی) و جامعه فرهنگی و
رادیویی استان بوشهر تسلیت عرض میکند.