bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۵۲۸۶
تاریخ انتشار: ۲۴ : ۰۷ - ۲۲ شهريور ۱۴۰۰
مهدویان در سریال‌سازی هم انتظار مخاطبانش را برآورده کرد؛
الهام بهروزی: سریال «زخم کاری» به کارگردانی محمدحسین مهدویان و تهیه‌کنندگی محمدرضا تخت‌کشیان با سرانجامی تراژدیک و انتقام‌جویانه به پایان رسید؛ انتقام معشوق از عاشق! شاید از این دست پایان‌ها در سینما و سریال‌های داخلی و خارجی پیش از این دیده‌ایم ولی انتظار می‌رفت

الهام بهروزی

سریال «زخم کاری» به کارگردانی محمدحسین مهدویان و تهیه‌کنندگی محمدرضا تخت‌کشیان با سرانجامی تراژدیک و انتقام‌جویانه به پایان رسید؛ انتقام معشوق از عاشق! شاید از این دست پایان‌ها در سینما و سریال‌های داخلی و خارجی پیش از این دیده‌ایم ولی انتظار می‌رفت که مالکی (جواد عزتی) به‌دست ناصر ریزآبادی (سعید چنگیزیان) کشته شود تا به‌دست معشوق دیرینه خود؛ یعنی منصوره (هانیه توسلی)!

در خلال این سریال نوآر و پر فراز و نشیب، با فلاش‌بک‌های حساب‌شده ما در جریان عشق قدیمی منصوره و مالکی گرفتیم. رویارو شدن این دو عاشق بعد از ۲۰ سال در مجلس ختم ریزآبادی بزرگ که به دست مالکی با همدستی سمیرا، زن روان‌پریش و آزمندش (با بازی رعنا آزادی‌ور) به قتل رسیده بود، ذهن کنجکاو مخاطب را به آینده این عشق ممنوعه کنجکاو کرد... اما این عشق ظاهرا از سمت مالکی که شخصیتی سست، زبون و جاه‌طلب داشت، همان ۲۰ سال پیش مرده بود و منصوره هم البته پخته‌تر شده بود و این بار سیاس‌تر از قبل به‌دنبال سوءاستفاده از عاشق قدیمی خود برای حل بحران‌هایی بود که مالکی برای هلدینگ خانوادگی و خانواده‌‌اش ایجاد کرده بود، اما باز هم مذبوحانه قربانی شد و همین باعث شد که آتش نفرت روزبه‌روز در وجودش بیشتر از قبل زبانه بکشد و دیگر اثری از عشق در او باقی نماند تا جایی که منصوره احساس و غرور له‌شده‌اش را در خنجری برنده جای داد و در بطن مالک فرو کرد تا هیچ‌گاه هیچ عاشقی هوس سوءاستفاده از معشوق را نکند... شاید برخی بگویند منصوره می‌توانست با دیدن خواری و زمین خوردن مالک از کشتن او بگذرد ولی برخی که خود زخم عشق خورده‌اند، این کار منصوره را تائید می‌کنند؛ چراکه او به بهانه عشق اغفال شد و نه‌تنها غرورش بلکه حیثیتش را نیز بر باد داد! از این‌رو، انتقام را تنها راه آرام کردن درون خسته‌اش یافت.

البته پایان این سریال که اقتباسی آزاد از رمان «بیست زخم کاری» محمود حسینی‌زاد بود، با پایان رمان نیز متفاوت بود؛ چراکه در رمان قتل مالکی در سایه‌ای از ابهام صورت می‌گیرد و خواننده نمی‌داند که خواهر قاتل است یا برادر! با این اوصاف، این سریال چندان به متن رمان وفادار نیست ولی با برداشتی از قصه این رمان که خود متاثر از «مکبث» شکسپیر نوشته شده است، توانست نگاه مخاطبان را به خود جذب کند، البته فیلمنامه «زخم کاری» با ریتم مناسب، قصه‌ای منسجم و پرکشش توانست برگ برنده سریال باشد. شروع میخکوب‌کننده این قصه در همان قسمت اول، این نوید را به مخاطب داد که قرار است اثری ملتهب، پرهیجان و جذاب تماشا کند و توقعات را بالا ببرد.

در این میان، اما آنچه به پرمخاطب شدن این سریال دامن زد، افزون بر نام محمدحسین مهدویان، به‌عنوان کارگردان این اثر، بازی کم‌نظیر بازیگران این سریال بود که به جذابیت آن افزود و با واکاوی هر کدام از شخصیت‌های داستان، به‌وضوح شاهد بازی عالی و فرورفتن بازیگران در نقش‌های خود بودیم. برای مثال، «مالک» به‌عنوان شخصیتی که از درون ضعیف و کمی ترسو است، اما در درون خود با این ضعف می‌جنگد و ظاهرش را حفظ می‌کند، نقشی پیچیده و سخت بود که عزتی با بازی درخشان خود به‌خوبی از پس ایفای این نقش برآمد. او از ابتدا تا انتهای سریال به‌خوبی فروپاشی و نابودی تدریجی شخصیت خود را نشان داده و انتخابی بسیار خوب برای نقش «مالک» بوده است.‌

آزادی‌ور نیز به خوبی از عهده بازی در نقش شخصیتی روان‌پریش و خطرناک برآمد و توانست توانمندی خود را در ایفای نقش منفی به نمایش بگذارد و در قسمت‌های پایانی هم در جلد یک زن دیوانه فرو رفت و آشفتگی این شخصیت را به تصویر کشید. سعید چنگیزیان هم در نقش «ناصر» به‌عنوان مردی بی‌عرضه که کمبودهای درونی و حسادتش او را به شخصیتی عقده‌ای تبدیل کرده است، بازی بسیار خوبی در سریال داشت و توانست او را کاملا به مخاطب بشناساند. سیاوش طهمورث بازیگر پیشکسوت نیز در همان حضور کوتاه خود، قدرتمند و تاثیرگذار ظاهر شد. هانیه توسلی و الهه حصاری عملکرد ناموفقی در «زخم کاری» نداشتند و بازی خوبی از خود به نمایش گذاشتند؛ اما نمی‌توان بازی آن‌ها را جزء بازی‌های متفاوت و غافلگیرکننده به حساب آورد.

به عقیده منتقدان سینما، قصه «زخم کاری» از ابتدا تا قسمت ۱۴، روندی منطقی را طی کرده بود و اتفاقات از سوی مخاطب پذیرفته شده بود؛ اما بعضی اتفاق‌ها در قسمت ۱۴ سریال چندان باورپذیر نبود. برای مثال، تصادف «سمیرا»، مرگ «هانیه» درست همزمان با مرگ «مائده» و کشته شدن «اخوان» و «مظفری» در اوکراین، بسیار سریع و سرسری اتفاق افتاد که می‌توان آن را نقطه ضعفی برای سریال دانست، با این حال «زخم کاری» در قسمت ۱۵، پایان‌بندی کامل و خوبی داشت. همه شخصیت‌ها و ماجراها به سرانجام رسیدند و اتفاقات پایانی با آنچه در قسمت‌های گذشته دیدیم، تناسب داشت. البته از آن‌جایی که شخصیت «مالک» در این سریال به‌نوعی حکم «مکبث» را داشت، پیش‌بینی سرنوشت نهایی او کار سختی نبود و قابل حدس بود. علاوه بر این، با مسیری که «مالک» و «سمیرا» برای دستیابی به قدرت و ثروت طی کرده بودند، اتفاقی جز نابودی برای آن‌ها قابل تصور نبود. به همین دلیل قسمت پایانی سریال مخاطبان را غافلگیر و مبهوت نکرد.

علیرضا میرمصطفوی، منتقد فیلم درباره قسمت پایانی «زخم کاری» در سرگرمی نوشته است: «قسمت آخر زخم‌کاری همان برگی را رو کرد که از اول بازی منتظرش بودیم. قابل پیش‌بینی بود؟ زخم کاری هرگز ادعای غافلگیری نداشت. در همین قسمت آخر وقتی منصوره چاقو را از کنار آتش بر‌می‌دارد، تمرکز دوربین و تیلت‌آپش روی چاقو، نشان از همین می‌دهد که مهدویان برگ‌هایش را برای غافلگیری رو نمی‌کند. شخصیت تمام چیزی است که مهدویان از همان ابتدا، سریالش را سوار آن می‌کند. مالک، سمیرا، میثم و بقیه. قابل احترام‌ترین بخش قسمت آخر برای من، دوری مهدویان از به‌کار‌گیری و بازی با احساسات مخاطب است. بر خلاف دیگر رویکردهای این‌چنینی باب‌شده در سریال‌های اخیر.»

بدیهی است مهدویان پیش از ساخت سریال «زخم‌کاری»، در سینما با ساخت آثار برجسته‌ای چون «ایستاده در غبار»، «ماجرای نیمروز»، «رد خون» و... نام خود را به‌عنوان یک کارگردان موفق مطرح کرده بود، بنابراین همگان کنجکاو بودند که ببینند این سینماگر در عرصه سریال‌سازی آیا موفق ظاهر می‌شود یا خیر! مهدویان در این باره در گفت‌وگو با روزنامه سازندگی می‌گوید: موقعی که سریال را ساختم، عمقِ ماجرا و تفاوتی را که بین جهان سریال و سینما هست، فهمیدم. در همه جنبه‌ها و به‌خصوص سینمای خودمان، خیلی تفاوت هست. ممکن است من یکی، دو سریال دیگر بسازم، به‌خاطر قرارهایی که گذاشتم و قراردادهایی که بستم؛ اما سریال هیچ‌وقت افق و جایی نیست که بخواهم در آن بمانم، به‌خاطر اینکه اصلا آن لذتی را که باید ببرم، از آن نمی‌برم. البته (ساخت سریال در ایران) یک چیزهایی دارد که سینمای ایران ندارد و خیلی هم مهم است؛ اما در نهایت تو باید همراه با چرخ‌های یک صنعت بیایی و بدوی. (تولید سریال) آن صبوری‌ را که نیازِ خلق یک اثر هنری است، ندارد و تو باید با شتاب پیش بروی. در سریال‌سازی دنیا هم این شتاب وجود دارد، اما با تغییر شیوه‌های تولید این مساله را حل می‌کنند.

کارگردان «زخم‌کاری» می‌افزاید: ما در سینمای خودمان آدم خلاق و مستعدی را می‌آوریم و یک سالِ او، یعنی بخشی از عمر او را درگیر تولید یک سریال می‌کنیم، در حالی که آن‌جا آدم‌های خلاقشان را در سریال‌سازی مشغول خلق داستان، شخصیت‌ها و موقعیت‌های یک سریال می‌کنند یا کارگردان‌های خیلی معروف فضاسازی‌های اولیه را انجام می‌دهند. مثل یک دیزاینری که می‌آید، طراحی می‌کند و می‌رود؛ بقیه کار را تکنسین‌ها می‌آیند و اجرا می‌کنند. در واقع آدم‌های خلاق یونیفرم‌ها را خلق می‌کنند و می‌روند و سریال ادامه پیدا می‌کند و یک نویسنده و یک کارگردان معطل تمام شدن سریال نمی‌ماند؛ اما ما این‌جا داریم با همان شیوه سینما، سریال می‌سازیم که این نمی‌تواند ادامه داشته باشد. یعنی الان هم که کارگردان‌های جدی سینما دارند سریال می‌سازند، بخشی از آن به‌‌دلیل کرونا و بی‌رونق‌شدن سینماهاست؛ یعنی منِ کارگردان مطمئنم کارگردان‌ها و عوامل خلاق سینما از فعالیت در حوزه سریال لذت کافی نمی‌برند. خودِ صنعت سریال‌سازی باید بیاید و این را بفهمد و درک کند و یک تغییری در روش‌هایش ایجاد کند که بتواند در آینده هم از استعدادهایی که در سینما هستند، در سریال‌سازی استفاده کند؛ اما جدای از این ایرادها و نکات منفی، سریال‌سازی در ایران یک ویژگی عالی دارد که من اولین‌بار است دارم تجربه‌اش می‌کنم و چقدر حسرت می‌خورم که به‌عنوان یک فیلمساز ما نمی‌توانیم در سینمای ایران این را تجربه کنیم. این ویژگی «نبودن» پدیده‌ای به اسم جشنواره است. این خیلی چیز مهمی است. خواهش می‌کنم به این توجه کنید. مثلا سنت فیلمسازی در امریکا این است که شما فیلم خودت را می‌سازی و یک زمان مشخصی در سینما اکران می‌کنید؛ تقریبا مثل این کاری که ما داریم این‌جا می‌کنیم. روز جمعه ساعت هشت صبح باید کارمان را پخش کنیم. آن‌ روز تازه همه می‌آیند کار را می‌بینند: مردم، همکاران ما، منتقدان و... این یک اتفاق بی‌نظیر است از این جهت که طبیعی‌ترین مواجهه با محصول شکل می‌گیرد.

به هر روی، سریال «زخم‌کاری» با همه نقدهایی که به آن در زمینه‌های ترویج خشونت، ولنگاری و روابط آزاد زن و مرد، مصرف بی‌رویه دخانیات و ... وارد شد، اما توانست تا قسمت پایانی مخاطبان را با خود همراه کند. در این سریال بازیگرانی مطرحی چون سیاوش طهمورث، جواد عزتی، هانیه توسلی، سیدجواد هاشمی، سعید چنگیزیان، رعنا آزادی‌ور، مه‌لقا جابری، مائده طهماسبی و... به ایفا نقش پرداختند و توانستند بازی باکیفیتی از خود ارائه و رضایت مخاطبان را جلب کنند.

نام:
ایمیل:
* نظر: