الهام بهروزی
نقاشی از هنرهایی است که تصاویر شگفتانگیز و محسورکنندهای
از دنیای ذهنی نقاش را پیش روی مخاطب میگذارد که با نگرشی زیباشناختی پدید آمدهاند.
از دید نگارنده، نقاشی یکی از معجزات بشر است که پرده از دنیای خیالانگیز و
زیباپسند او برمیدارد.
نشمین ریاضی، نقاش و شاعر بوشهری است که از دوران کودکی با
دنیای نقاشی مانوس شده است و در پی ممارست با رنگها و واژهها، دنیایی را برای
مخاطبانش ترسیم کرده که در عین شادبودن، حیرتانگیز و زیباست. دنیای تابلوهای
ریاضی مثل سرودههایش پراحساس و لطیف است و امید در آن موج میزند. این هنرمند با
الهام از دریا و جغرافیای جنوب، در آنسوی مرزها تابلوهایی را ارائه میکند که
برای مخاطبانش از جذابیت زیادی برخوردار است. او زمره هنرمندانی است که عشق به
زادگاهش را به شعر و تابلوهای منحصربهفردی بدل میکند و این زیبایی آثارش را
دوچندان کرده است.
ریاضی ساکن انگلیس و متولد سال ۱۳۴۳ است. وی در
خانوادهای اهل شعر و ادب متولد شده و از همان کودکی از طریق ميرزا احمد ديّرى،
پدربزرگ خود که خود نویسنده و یک عارف بود، با اشعار و شاعران کلاسیک ایرانزمین
مثل حافظ و سعدى و مولانا آشنا شده است. ریاضی در جوانى نیز به کمک دایی خود، علی
دیّری، شاعر صاحباثر جنوب، با سرودههای شاعرانی چون نيما يوشيج، احمد شاملو،
فروغ فرخزاد، سيمين بهبهانى، اسماعيل خويى و مهدى اخوانثالث مانوس شده است. این بانوی هنرمند در دوران مدرسه در زمینه نقاشی و انشانویسی
توانایی چشمگیری داشته تا جایی که پیوسته مورد تشویق دیگران قرار میگرفته است و
مطالعات زیادی هم در حوزه داستان و کتب تاریخی داشته است. همه اینها زمینهساز
گرایش وی به دنیای نقاشی و شعر میشود. ریاضی پس از دیپلم به اروپا مهاجرت میکند
و در سال ۲۰۱۰ سرودن شعر را بهصورت حرفهای آغاز میکند. البته او در حوزه
شعر تحصیلات آکادمیک ندارد و بهصورت خودآموز با اوزان شعری و کاربرد قافیه و ردیف
در شعر آشنا میشود. وی در ادامهی راه شاعری با تاثیر از اشعار شهرام میدری، شاعر
جنوبی سرودن دوبیتی را آعاز میکند و آن را بهعنوان نخستین قالب برای سرودههایش
برمیگزیند.
از وی تاکنون دو کتاب شعر به نامهای «رنگین کمان
شمال و جنوب خیال» (شعر سپید مصور) و «گلی در کوچهباغ خواب» (دوبیتی و رباعی) راهی
بازار کتاب شده است. ریاضی افزون بر شاعری در نقاشی نیز توانسته آثار قابل تامل و
شاخصی را در سبک آبستره ارائه کند؛ بهطوری که امروز به یکی از نقاشان برجسته
ایرانی در این سبک تبدیل شدهاست. وی تاکنون چندین نمایشگاه انفرادی در ایران،
انگلیس، آلمان و اسپانیا برگزار کرده و همچنین در چندین نمایشگاه گروهی حضور داشته
که با استقبال خوبی از سوی بازدیدکنندگان روبهرو شدهاست. در ادامه گفتوگوی
مفصلی را با نشمین ریاضی در خصوص فعالیتش در عرصه نقاشی صورت دادهایم که از نظر
شما میگذرد.
خانم ریاضی گفتوگو را با این سوال آغاز کنیم
که چطور شد نقاشی را برای فعالیت حرفهایتان در عرصه هنر انتخاب کردید؟
ببینید من هنر نقاشی را از هنرهای دیگر جدا نمیبینم؛ چراکه
به هنرهای دیگر وصل است. از دید من هنر، زیباییشناسی فردی است که به نگرش و
حساسیت ما به محیط پیرامونی و انسانهای دور و برمان برمیگردد. البته در هنرمند
شدن سه عامل نقش دارد؛ آموزش، علاقه و پشتکار. طبیعتا با توجه به اینکه در خانوادهای
اهل هنر و ادب متولد و بالنده شدم، از همان کودکی به نقاشی علاقهمند شدم و رنگها
را خیلی دوست داشتم. همیشه در مدرسه نقاشیهای من بالاترین نمره را کسب میکرد.
در این میان، مادرم و استاد نقاشیام بزرگترین مشوقان من بودند.
تکنیکهاي نقاشي را شامل آبرنگ، گواش، سیاهقلم، رنگ روغن و... زير نظر استادم تا
دوره بعد از ديپلم آموزش دیدم. بعد از آن به خارج از کشور مهاجرت کردم و این بار
نقاشی را بهصورت حرفهای شروع کردم و سعی میکردم که کارهایم را با تلفیق دو الگو
بکشم و اثری جدید بیافرینم. در ادامه با سبک آبستره آشنا و علاقهمند به این سبک
انتزاعی شدم؛ آشنایی با این سبک در من حس غریبی را ایجاد کرد؛ بهگونهای که وقتی
در این سبک کار میکنم، تمام درون من خالی میشود و تصور میکنم همه حس و نگاه
زیباییشناختی که به دنیای پیرامونم دارم به مخاطبم منتقل میشود. از دید من،
رسالت هنرمند، انتقال زیباییهای خلاقانه به مخاطب است.
شما این اواخر فقط در دو سبک امپرسیون و اکسپرسیون
فعالیت میکنید؟
بله؛ چون اکسپرسیون و امپرسیون نقاشیهایی هستند که هنرمند
در آنها هیجانات درونی خودش را با استفاده از رنگ، بعد و فضاسازی در تابلو به
مخاطب نشان میدهد که البته در امپرسیون، نورپردازی عمق کار هنرمند و احساسات او را
بیشتر نمایان میسازد. من در این سبکها بیشتر از رنگهای شاد استفاده میکنم؛ چون
همیشه تلاش میکنم که روحیه خودم را شاد نگه دارم. البته گاهی هم آسمان ذهنی من
خاکستری میشود که این رنگها هم به نقاشیهایم منتقل میشود.
با این اوصاف، نقاشیهای شما برخاسته از حالت
روحی و دنیای ذهنی شماست که نمایش این حالات با کاردک و رنگ کار آسانی نیست! آیا
شما این سبک را زیر نظر استاد خاصی آموزش دیدید یا بهصورت خودآموز مهارت لازم را
در این هنر بهدست آوردید؟
من خودم را در سبک آبستره با تشویقهای استاد ایرج شایستهپور
رشد و ارتقا دادم. چون بهصورت خودآموز در این سبک قدم گذاشته بودم ولی او از
ایران بر کارهای من نظارت میکرد. البته در خارج از کشور در دو کارگاه شامل ساخت
رنگ روی پارچه برای دکوراسیون (آلمان) و نقاشی با مدل زنده (در انگلیس) شرکت کردم
که در رشدم در نقاشی موثر بودند. در ادامه وقتی به ایران آمدم یکی دو جلسه زیر نظر
استاد شایستهپور کار کردم و او ایرادهای کارم را متذکر شد. افزون بر این، دائم
کارهای اساتید دیگر را هم در ایران و هم در خارج دنبال میکنم. خوشبختانه بهدلیل
تمرین زیاد، موفق شدهام کارهای حرفهایتری ارائه کنم. البته این به آن معنا نیست
که بگویم من در اوجم. برعکس میخواهم بگویم من همچنان میآموزم و این استمرار و
تجربه است که ضعفها را در کارهایم از بین میبرد. خوشبختانه بهدلیل عشقی که به
نقاشی دارم، بیشتر کارهایم در نمایشگاههایی که حضور دارم یا برگزار میکنم، با
استقبال خوب مردم مواجه میشود.
خانم ریاضی نظرتان در خصوص کارهای زندهیاد
ایراندرودی که بهتازگی او را از دست دادیم و در سبک امپرسیون کارهای شاخصی را
ارائه کرده است، چیست؟
با توجه به اینکه بیش از ۳۰ سال است که ایران نیستم،
بنابراین از نزدیک کارهای او را از نزدیک ندیدم ولی با دیدن گزارشهایی با کارهای
زندهیاد ایراندرودی آشنا شدم. بدون تردید او سهم زیادی در توسعه نقاشی بهویژه
سبک امپرسیون در ایران داشت؛ چراکه در طول حیات خود با آموزش (فیزیکی و تئوری) و
بازشناسی این سبک به هنرآموزان ایرانی توانست نظر افراد زیادی را به سبک امپرسیون
جلب کند. از دید من، ایراندرودی یکی از استادان بزرگ این سبک در ایران بود.
خب برگردیم به بحث اصلی گفتوگو و اینکه خود
شما در نمایشگاههایی که برگزار کردید، عموما چه بازخوردهایی گرفتید آیا عامه مردم
با آثار شما که انتزاعی هستند، بهخوبی ارتباط میگرفتند؟
من پیش از پاندمی کرونا، دو نمایشگاه در تهران و کرج و دو
نمایشگاه در بوشهر (زادگاهم) در سبک آبستره برگزار کردم که البته برخی از
بازدیدکنندگان با این سبک ناآشنا بودند و من برای آنها در خصوص آن توضیحاتی را
ارائه کردم. همچنین به آنها میگفتم که این تابلوها فقط رنگ خالی نیست؛ بلکه بافت
دارد که با میکس مدیا (مخلوط شدن مواد مختلف با یکدیگر و نشستن بر تابلو) و رنگ
ایجاد شدهاند که تکنیکهای مخصوصی دارد که بهصورت خودآموز آنها را یاد گرفتم و
زمان زیادی برد تا در این زمینه تبحر لازم را کسب کنم.
افزون بر این در خارج از کشور مثل آلمان، اسپانیا، انگلیس
و... نمایشگاههایی برگزار کردم که بهخوبی از کارهای من استقبال شد، بهتازگی هم
نمایشگاهی در انگلیس داشتم که روند کار این نمایشگاه به این شکل بود که در آتلیه
شخصی هنرمندان برگزار شود و من آن را در آتلیه شخصی خودم در خانهام برگزار کردم
که بسیار از آن استقبال شد.
برخی بر این باورند که نشمین ریاضی یک نقاش
طبیعتگراست، خود شما چقدر با این عقیده موافق هستید؟
بله، من علاقه زیادی به طبیعت دارم. اگر در نقاشیهای من
دقت کنید بیشتر دریا، قایق، لنج، کشتی و... ميبينيد که آفریدههای ذهن من هستند و
تاشهایی است که ناخودآگاه از ذهن من با الهام از جغرافیای زادگاهم؛ یعنی جنوب بر
تابلوها نشستهاند. البته پرتره هم در سبک آبستره کار میکنم ولی بخش زیادی از
آثارم با موضوع طبيعت است.
«زن» موضوع دیگری است که در تابلوهای شما خودنمایی
میکند! خانم ریاضی در نقاشی بهدنبال نمایش کدام بعد زندگی زنان هستید؟
ببیند در تابلوهایی که با موضوع زن کار میکنم، بهدنبال
نمایش اجحافی هستم که در سراسر دنیا بر زنان روا داشته میشود. باید اعتراف کنم که
تا حدودی دیدگاه فمنیستی دارم. از این رو، اغلب آثار من که تصویری از زنان ارائه
میکند، نمایشدهنده خصوصیت چهره او نیست؛ بلکه تصویری از فشارها، محدودیتها و
صداهای خاموش اوست که هم در جامعه ایرانی و هم در جوامع غربی با آن روبهرو هستند.
هرچند میگویند، در غرب زنان وضعیت بهتر و آزادی بیشتری دارند ولی همچنان نابرابری
بین زن و مرد در قانون آنها وجود دارد. البته زنان آنجا برای رسیدن به حقوق خود
زیاد مبارزه میکنند.
«خشونت علیه زنان» یکی از موتیفهای پررنگ آثار
زنانه شماست، درست است؟
بله، متاسفانه خشونت علیه زنان یک واقعیت تلخ است که همچنان
وجود دارد. بارها دیدهام که چگونه برخی از دوستان و آشنایان خودم خشونت را تاب میآورند
و با بردباری زندگی را سر میکنند. ما وقتی به گذشته هم نگاه میکنیم، میبینیم
که زن خود را موجودی وابسته به مرد میدانسته و خشونتهای کلامی و رفتاری مرد را
تاب میآورده است. متاسفانه زن زیر بار این خشونتها
وجودش خمیده میشود و این مساله مرا بهشدت میرنجاند که چرا زن باید بهعنوان جنس
دوم شناخته شود! چرا او باید همیشه ایثار کند و خودش را له کند! من معتقدم که زن و
مرد در زندگی حق یکسانی دارند. بنابراین در نقاشیهایم همیشه ناهنجاریها، بیقانونیها
و خشونتهایی که علیه زنان در جوامع روا داشته میشود به کمک رنگها به نمایش میگذارم.
آیا از جایگاه هنرمندان زن در جهان
امروز رضایت دارید؟
در غرب زنانی را میبينم كه در عرصه هنري در
شرايط بهتر و برابري با مردمان پیش میروند ولی در ایران همچنان نگاه نسبت به زنان
جنسیتزده است، از اینرو، اجحافهایی در حق آنها میشود؛ ولی امید میرود که این
نگاه جنسیتزده کمکم از جامعه ایرانی زدوده شود و فضای بیشتر و بهتری برای فعالیت
هنرمندان زن ایجاد شود.
آیا شما معتقدید که هنر برای جامعه
است یا هنر برای هنر؟
ببینید از دید من توامان است ولی باید تجارت را
از هنر دور کنیم. البته هنرمندی که بتواند بازار خوبی برای هنرش پیدا کند، بد نیست
اما نباید به صرف تجارت به هنر بپردازد. بهعبارتی، هنرمند باید آنچه آموخته و در
درونش وجود دارد، در هنرش به نمایش بگذارد؛ حال چه یک شعر باشد، چه یک تابلوی
نقاشی، چه یک قطعه موسیقی و...!
با توجه به گفته خودتان، شما معتقدید
که هنر حتما باید پیام داشته باشد!
بله، قطعا هنر باید پیام داشته باشد، حال میخواهد
در هر سبکی باشد؛ رئالیست، امپرسیون، اکسپرسیون و... برای مثال، من وقتی دارم منظرهای
را میکشم، دارم پیامی را منتقل میکنم به اینکه من به کشیدن چه منظرهای علاقه
دارم! به دریا علاقه دارم، به درخت علاقه دارم یا به سایر عناصر طبیعت! حتی رنگهایی
که در تابلوهایم بهکار میبرم، دربردارنده یک پیام است. مثلا من علاقه زیادی به
رنگ فیروزهای دارم که در تابلوهایم در طرحهای مختلف اعم از منظره، پرتره،
فیگوراتیو و ... نمود پررنگی دارد، مخاطبی که عمیق کار را نگاه میکند، متوجه میشود
که من ایرانی هستم و به دریا علاقه دارم؛ چون رنگ فیروزهای یکی از رنگهای معنوی
و اصیل ایرانی است که به رنگ دریا و آسمان است.
شما افزون بر نقاش بودن، شاعر هم
هستید -که در این زمینه دو اثر را منتشر کردهاید- و در جایی گفتهاید که تابلوهایتان
هم شعرهایی هستند که با رنگ سروده شدهاند، آیا خلق تصاویر شاعرانه بهصورت نقاشی
کار راحتی است؟
از دید من نقاشی شعر است و رنگها واژههای آن! یعنی
مخاطب وقتی تابلویی را تماشا میکند، آنچه که دریافت میکند، شعر است. البته هر
فردی با توجه به حس و حال خود تابلوهای آبستره را میخواند و دریافتها با هم
متفاوت است. بهاصطلاح، هر رنگ برای هر فرد مفهوم متفاوتی دارد.
خانم ریاضی در پایان توصیه شما به
هنرآموزان و افراد تازهکار در نقاشی چیست؟
به این افراد توصیه میکنم به وادی هنر با نگاهی
زیباشناختی و دوریگزینی از کلیشهها و کپیبرداریهای صرف گام بگذارند؛ چون
معتقدم که هنرمند یعنی کسی که خلقکننده یک ایده نو است. طبیعتا به کمک ایده است
که کار او با بقیه متفاوت میشود. پس باید آنقدر تمرین کند تا به ایده خودش در
هنر دست بیابد؛ زیرا کپی کردن با همه سختیهایی که دارد، اصلا هنر نیست؛ چون فقط فرد
دارد ایده دیگری را تکرار میکند! پس اگر میخواهند هنرمند باشند، باید ایدهپرداز
شوند و بتوانند طرحی را بر اساس ایده خود بیافرینند که تازگی و ارزش زیباییشناختی
داشته باشد.