ناصر چمنی
تصویب قوانین عجیبوغریب در کشور مربوط به امروز و دیروز نیست، در کشور
ما همیشه شاهد تصویب قوانینی هستیم که بیش از آنکه بهنفع مردم باشد، برای برونرفت
دولتها از منجلاب مشکلات، تصویب و اجرایی میشود. یکی از این قوانین که در این
چند هفته سروصدای بسیاری هم کرده، افزایش سن بازنشستگی است.
درست است که کمیسیون اجتماعی مجلس آن را حذف کرده ولی میتواند در کمیسیون
تلفیق مصوب شود و برای رایگیری به صحن علنی بیاید ازاینرو رای کلی مدنظر است؛
اما معتقدم به چنین موضوعی باید از تمام زوایا نگاه کرد. کسانی که پیشنهاد کردهاند
باید سن بازنشستگی را بالا ببریم دیدگاهشان این است که با این کار به صندوقها کمک
میشود؛ اما نهتنها کمکی نمیکند بلکه به ضرر صندوقها بهخصوص صندوق تامین
اجتماعی است.
در حال حاضر در بحث منابع صندوقها با دو معضل بزرگ روبهرو هستیم؛ یکی
دستاندازی و برداشت مکرر دولتها از منابع صندوقها و دوم تحمیل تعهدات و هزینههای
متعدد که هر دو به زیان صندوقها تمام شده است. صندوق تامین اجتماعی متعلق به
جامعه کارگری و کارفرمایی و بزرگترین صندوق کشور است که بیش از ۴۸ میلیون نفر عضو دارد.
مجلس باید راهکارهایی برای حفظ و پایدارسازی منابع صندوقها پیشبینی
کند، یکی از راهکارها برگرداندن صندوق تامین اجتماعی به حالت شورایی است. متاسفانه
تامین اجتماعی از دولتهای قبل هیات امنایی شد و بعدها دیدند که در حالت هیات امنایی
دست دولت بازتر است و میتوان به راحتی از صندوق برداشت کرد. ازاینرو
بهرغم آنکه پیشنهاد دادیم و درخواست کردیم که از حالت هیات امنایی خارج و به شورایی
برگردد همچنان مقاومت میشود.
وزارت کار نمیتواند در این زمینه کاری انجام بدهد، چون اساسا از اختیارات
رئیسجمهوری است ولی مجلس میتواند به دولت فشار بیاورد تا شورای عالی تامین
اجتماعی دوباره احیا شود. اگر این اتفاق بیفتد گام بزرگی برای جلوگیری از دستاندازی
به منابع صندوق تامین اجتماعی برداشته شده است.
طی سالهای اخیر هر دولتی که روی کار آمده تعهدی بر دوش سازمان تامین
اجتماعی گذاشته و بدهیهایش را به تامین اجتماعی نپرداخته است به نحوی که امروز بیش
از ۳۲۰ هزار میلیارد تومان دولتها به تامین اجتماعی بدهکارند و
آن را برنگرداندهاند.
در حال حاضر یک نفر در بهترین شرایط با ۲۵ تا ۳۰ سال سن اگر وارد
بازار کار شود در سن ۵۵ سالگی باید بازنشسته شود اگر دو سال به سن
بازنشستگی افراد اضافه کنیم کارایی و انگیزه او را از بین بردهایم و بهرهوری
لازم را نخواهد داشت. در شرایط کنونی معضل بزرگی به نام بیکاری جوانان تحصیلکرده
داریم و با افزایش دادن سن بازنشستگی، عملا جلوی اشتغال نیروهای جوان آماده بهکار
را که از نظر فکری، علمی و جسمی میتوانند به بازار کار کمک کنند، میگیریم.
وقتی دو سال به سن بازنشستگی افزوده شود، افراد اصلا دو سال آخر را کار
نمیکنند و این یک ضربه بزرگ به اقتصاد و صنعت کشور است؛ با این طرح هم نیروی پیر
و خستهای که ۳۰ سال تمام کار کرده و انگیزهای برای کار ندارد نگه داشتهایم،
هم جلوی ورود نیروهای جوان آماده بهکار را گرفتهایم.
استدلال موافقان طرح که افزایش امید به زندگی را دلیل ارائه این پیشنهاد
میدانند، عجیب است! لابد کسانی که از امید به زندگی حرف میزنند، امید به زندگی خودشان بالا رفته است ولی در نیروی
کارگری و کارمندی بهدلیل فشار کار و استرسهای روحی و روانی و محیطی چنین چیزی
وجود ندارد. اگر امید به زندگی بالا رفته چرا سکتههای قلبی به زیر ۴۰ سال رسیده و آمار آن
افزایش یافته است؟
نمایندگان مجلس باید با نگاه واقعبینانه، این موضوع را از لایحه بودجه
حذف کنند و ضمن حفظ و پایدارسازی منابع صندوقهای بیمهای و بازنشستگی، از تعهداتی
که بر دوش صندوقها گذاشته میشود، جلوگیری کنند.