الهام بهروزی
«روزنامهنگار» عنوان پرطمطراقی است که امروز خیلی از افراد
تمایل دارند که آن را یدک بکشند؛ حتی آنهایی که بهسختی میتوان در طول سال مطلبی
از آنها در روزنامهای، هفتهنامهای، فصلنامهای یا حتی سایت خبری خواند یا دید.
بهراستی روزنامهنگار به چه کسی اطلاق میشود و چه وظیفهای در رسانه برعهده
دارد؟!
برخی از کارشناسان رسانه در تعریف روزنامهنگار گفتهاند: «روزنامهنگار
یا ژورنالیست شخصی است که پس از گذراندن دوره آموزش تخصصی و با توجه به مسوولیت اجتماعی،
وظیفه بهدست آوردن، آمادهسازی و انتقال خبر را از طریق مطبوعات، رادیو، تلویزیون
و سایر خبرگزاریها به عموم مردم دارد.» شاید در نگاه اول این نظر، تعریف جامعی از
این پیشه سخت و دشوار باشد ولی وقتی قدم در این راه میگذارید، متوجه میشوید که
روزنامهنگاری تنها با آموزش و بر اساس مسوولیت اجتماعی حاصل نمیشود، بلکه با
افزایش اطلاعات، سواد و تجربه محقق میشود و اینکه فرد بتواند بهخوبی مسائل روز
را تحلیل و تفسیر کند. در تعیین مساله و مولفههای موضوع انتخابی کماطلاع نباشد و
با اشراف به همه جوانب موضوع به تولید محتوا در قالب گفتوگو، گزارش، خبر، مقاله،
سرمقاله، یادداشت و... در مطبوعات، تلویزیون، رادیو و... بپردازد.
شوربختانه برخی بر این باورند که اگر شش عنصر اصلی خبرنویسی
را شامل «چه چیزی؟»، «چه کسی؟»، «چه زمانی؟»، «کجا؟»، «چرا؟» و «چگونه؟» بدانند
دیگر همه راه را در خبرنگاری یا روزنامهنگاری طی کردهاند! این تصور غلطی است. در
اینجا باید گفت، در جامعه فعلی رسانه ما عمدتا با طیف وسیعی خبرنویس مواجه هستیم
که صرفا کارشان اطلاعرسانی و انعکاس گفتههای مدیران و مسوولان است و از بعد دیگر
که همان بیدارگری و روشنگری و آگاهیبخشی است، بازماندهاند و اینجاست که تفاوت
روزنامهنگار با خبرنگار یا خبرنویس مشخص میشود.
طبیعتا روزنامهنگار کسی نیست که فقط به کار اطلاعرسانی
مبادرت بورزد، بلکه او رسالت سنگینتری بر شانه دارد و آن هم دیدن زوایای پنهان و
مغفول جامعه است که مسوولان به عمد و مردم با سهلانگاری و کمتوجهی از آنها غافل
شدهاند. بنابراین در اینجا وظیفه روزنامهنگاری واکاوی این مسائل مغفول مانده
است که تاثیر شگرفی بر روند توسعه یا توسعهنیافتگی جامعه ایفا میکنند. بهطور
قطع اگر رروزنامهنگاران و رسانهها با دغدغه و جدیت این مسائل را مورد مکاشفه و
بررسی قرار دهند، این مسائل نمیتواند با بهانهتراشی مسوولان و غفلت مردم همچنان
بهصورت یک نقطه کور و معضل در گوشهای از جامعه به حال خود رها شوند! بلکه با رفع
این معضلات میتوان جامعه را در مسیر درست توسعه و برابری قرار داد؛ چراکه روزنامهنگاران
چشمان بینای دستگاههای نظارتی و مدیران ارشد در دیدن پلیدیها، کاستیها و
فسادهای جاری در لایههای رویی و زیرین جامعه هستند.
در این میان، اما معضلاتی در خود رسانه وجود دارد که مانع
از تحقق رسالت سنگین روزنامهنگاری در روشنگری و افشای فسادها و کمکاریها میشود
و آن هم ظهور پدیده «رسانه علیه رسانه» و همچنین جولان دادن شبهرسانهها در
آسمان بینشان رسانه ایران است که عناوین مختلفی به آنها داده شده که جدیدترین
عنوانی که بر این رسانهها نشسته است، «باجنیوز» است! عنوانی که انصافا زیبنده آنهاست.
شوربختانه در استان بوشهر هم این شبهرسانهها وجود دارند و
تازگی هم در حال اوج گرفتن هستند و مضحک این است که برخی از مدیران و دستگاههای
دولتی هم آنها را به رسمیت میشناسند. البته عمر این شبهرسانهها بستگی به
مدیریت فرهنگی استان دارد که چقدر به رسانه و علم روزنامهنگاری اشراف دارد تا
بتواند بهکلی اصولی این شبهرسانهها را جمع و زمینه مناسب را برای فعالیت رسانههای
واقعی و مردممحور و دغدغهمند فراهم کند! بیشک فعالیت این جماعت کاسب در رسانه
حاصل ضعف مدیریت فرهنگی استان است که بایستی تا پیش از اینکه به یک معضل در رسانه
تبدیل شده، رفع شود. جالب این است که این افراد در جعل مطالب تبحر زیادی دارند و
موارد زیادی پیدا شده که مطالبی را از رسانههای کشوری که متعلق به دو یا سه سال
پیش بودند در رسانه متبوع خود با نام خود جعل کردهاند و نه تنها شأن روزنامهنگاری
را در بوشهر زیر سوال بردهاند، بلکه به شعور مخاطب خود نیز توهین کردهاند!
پدیده دیگری که در حوزه رسانه استان با آن مواجه هستیم،
پدیده «رسانه علیه رسانه» است که نتیجه تفرق و تفرد رسانهای این منطقه است!
روزنامه «بامداد جنوب» هشت سال پیش فعالیت خود را در جامعه رسانه استان بوشهر با
رویکردی نقادانه و واقعبینانه آغاز کرد و در این بازه زمانی، بارها بهدلیل نقد و
روشنگری فساد و رانتی که در سیستم اداری استان در دولت سابق وجود داشت، به دادگاه
احضار شد ولی در نهایت به دلیل وجود اسناد قوی و مستند، تبرئه شد اما در مقابل
برخی از رسانهها هم بودند که به جای همصدایی برای ریشهکن شدن فساد اداری و حذف
مدیران و افراد متخلف، با آن جریان سودجود همراه میشدند و با دریافت رپرتاژهای
چند میلیونی، زبان در کام کشیده و با چشمپوشی بر منافع مردم، تخلفهای صورتگرفته
را ماستمالی میکردند. متاسفانه وجود این رسانهها موجب شد که در برخی از دستگاههای
اجرایی تصمیمگیر استان با تخلفها و اختلاسهای کلانی در دولت تدبیر و امید مواجه
شویم که رهاوردش چیزی جزء عقبافتادگی استان از توسعه و هدررفت بیتالمال نبود!
امیدوارم به روزی برسیم که همه رسانههای استان در یک طرف بایستند و با اتحاد و
یکصدایی حق ناحق شده این منطقه را مطالبه کنند و توسعه استان را مقصد نهایی خود
قرار دهند.
بیشک تا زمانی که رسانههایی در استان ساز ناکوک میزنند و
در نشستهای خبری بهجای مطالبهگری به تملق و مجیزگویی مسوولان میپردازند و
مسوولان را بهدلیل کوتاهیهای صورتگرفته مورد بازخواست قرار نمیدهند، همچنان با
سیستم ناکارامد اداری مواجه خواهیم بود! متاسفانه ما روزنامهنگار مستقل در استان
کم داریم، چراکه غم نان این مجال را به هر کسی نمیدهد که آستین نقد را بالا بزند
و سوءمدیریتها را به چالش بکشد.
روزنامهنگاری هم متاسفانه در جامعه امروز دارد به سمت نقطه
نامعلومی میرود که سرانجامی خوشی نمیتوان برای آن متصور شد! در این میان، البته
هستند روزنامهنگارانی که از خود عبور کردهاند و آنقدر درگیر پرداختن به مسائل روز
جامعه هستند که از رسیدگی به امورات خود بازماندهاند. با یک بررسی جزئی متوجه میشوید
که بسیاری از آنها از حقوق اولیه خود محرومند، از عضویت در صندوق اعتباری هنری بهدلیل
پروسه زمانبر اداری بازماندهاند و همچنان هم دغدغههای اجتماعی را بر دغدغههای
فردی رجحان میدهند.
بنا به تجربهای که در طول این هفت، هشت سال در عرصه
روزنامهنگاری با فعالیت در روزنامه بامداد جنوب به دست آوردهام، متوجه شدهام که
این روزنامه نیز مانند دیگر رسانههای منتقد و واقعگوی کشور، تمام زخمها و توهینها
را به جان خریده است تا در جای واقعی خود بایستد، بدون استفاده از قدرت و رابطه به
رتبه واقعی خود در میان روزنامههای کشور رضا داده است و هیچگاه برای دیده شدن از
رانت در رسانه بهره نگرفته و با پرداختن به مسائل روز و مشکلات حاد استان سعی
کرده، آنان را که دیده بصیرت دارند، آگاهتر کند و آنان را که میخواهند بفهمند،
در جریان بده و بستانهای پشت پرده قرار بدهد! هرچند راه پر فراز و نشیبی است ولی
باید رفت و از قضاوتها ابایی نداشت. بیشک قطاری که در حرکت است سنگ میخورد
وگرنه کسی با قطار ایستاده کاری ندارد!
روزنامه بامداد جنوب بهدلیل نقد بجا و مستند بسیاری از
مدیران و افراد سودجو تقریبا در دولت تدبیر و امید بنا به اصرار مدیر متخلف زندانیشده
(معاون عمرانی سابق استانداری)، از سوی بسیاری از دستگاههای دولتی بایکوت شده بود
و عموما در نشستهای خبری از خبرنگاران این روزنامه دعوت نمیشد که البته این روال
همچنان از سوی برخی از دستگاهها در دولت سیزدهم هم ادامه دارد؛ چراکه این روزنامه
مانند چند رسانه دیگر استان، عادت به تملقگویی مسوولان ندارد و تمام تلاشش این
است که زبان گویایی برای بیان مصائب و مشکلات مردم و سوءمدیریت مسوولان نابلد
باشد.
بیشک مسوولان پاکدست و دستگاههایی که در این سالها به
شکل اصولی به جامعه خدمت کردهاند، همیشه در این روزنامه بهعنوان الگو معرفی شدهاند؛
زیرا رسالت روزنامهنگاری ایجاب میکند که زبان واقعگویی داشته باشد و با اغماض
از هر مسالهای نگذرد و با به چالش کشیدن مسائل مهم جامعه، مردم را آگاه سازد و
مسوولان را موظف به رفع کاستیها و کمبودها کند؛ چراکه روزنامهنگاران رابطانی
میان مردم و مسوولان هستند.
در این میان، احمد محمدیزاده، استاندار بوشهر رسانهها را «معاون
پنجم» خود دانست، بنابراین انتظار میرود که دغدغهها و نقدهای این معاون پنجم بیش
از هر زمانی مورد توجه او و معاونانش قرار بگیرد؛ چون رسانهها در بطن جامعه ریشه
دارند و از خود رنج و مشکل سخن میگویند.
در پایان این گزارش، باید اشاره کنم روزنامهنگاری پیشهای
سخت است، از آن جهت که بایستی هر روز در خصوص یک موضوع به تعیین مساله پرداخت و با
تحلیل نقاط ضعف و قوت آن به تفسیر سوژه انتخابی پرداخت. ربط منطقی بین متن ایجاد
کرد و با نثری ساده و بدون تکلف آن را برای مخاطب عام و خاص به رشته تحریر درآورد.
بنابراین نمیتوان عنوان روزنامهنگار را بر فردی نهاد که سالی یک بار هم متن نمینویسد
یا اصلا بلد نیست موضوعی را مورد بررسی و تحلیل قرار بدهد!