الهام بهروزی
تالابها یکی از منابع طبیعی بکری هستند که نقش بسزایی را
در کیفیت زندگی انسان و سایر موجودات دیگر ایفا میکنند. بدیهی است تالابها در
مقابله با تغییرات اقلیمی و گرم شدن زمین از ارزش بالایی برخوردارند، چون میلیونها
تن گاز دیاکسیدکربن که یک گاز گلخانهای است و باعث گرم شدن زمین میشوند، جذب و
بهجای آن اکسیژن تولید کنند.
تالابها همچنین جلوی سیلابهای ویرانگر را میگیرند و
تصفیهکننده آب هستند و مواد سمی را از آن جدا میکنند. از همه این فواید که
بگذریم، تالابها در گستره خود موجب تنوع زیستی میشوند و اکوسیستمهای کمنظیری
را اعم از گیاهی و جانوری پدید میآورند؛ از این روست که از تالابها بهعنوان
منبع زندگیبخش یاد میشود.
استان بوشهر در خود تالابهای کوچک و بزرگی را جای داده است
که هر کدام در نوع خود مهم هستند اما برخی از آنها نقش موثرتری در زیست مردمان و زیستمندان
این منطقه ایفا میکنند که از جمله آنها میتوان به تالاب حله، تالاب دیر-
بردستان، تالاب مند و... اشاره کرد. در این میان، اما باید اعتراف کرد که امروز
حال و روز این تالابها تحت تاثیر دخل و تصرفات انسانها و کوتاهی دستگاههای
مسوول و تغییرات اقلیمی خوب نیست تا جایی که برخی از این تالابها در حال جان دادن
هستند.
تالاب حله یکی از آنهاست که بهراستی که اگر تدبیری برای
آن نشود، چه بسا باید با مرگ حتمی آن روبهرو شویم. البته در این مرگ که چیزی از
جنایت کم ندارد، عوامل متعددی دخیل است از بیتدبیری شرکت آب منطقهای در لایهروبی
و تزریق حقابه تالاب و کوتاهی ادارهکل محیط زیست استان در گرفتن حقابه آن گرفته
تا زیادهروی کشاورزان در نواحی بالادست تالاب و سدسازی بر رودهایی که آب ورودی
تالاب را تامین میکنند؛ همه و همه این عوامل دست به دست داده تا امروز با بستر
رسوب گرفته و خشک تالاب مواجه شویم. بهراستی در این میان کدام دستگاه یا مسوول
بیش از همه مقصر است؟! جامعه محلی و کشاورزان در منطقه بالادست تالاب چقدر در
نابودی آن نقش دارند؟! میزان حقابه تالاب بر اساس مصوبات چقدر است؟! آیا با تزریق
حقابه میتوان دوباره حیات را به این تالاب بازگرداند؟ آیا با لایهروبی و رسوببرداری
میتوان از تبخیر زودهنگام آب تالاب جلوگیری کرد؟ سدسازی بر آبهای ورودی تالاب
چقدر در خشک شدن آن نقش داشته است؟ همه اینها سوالاتی است که بایستی با تحلیلی
کارشناسشده به آنها پاسخ داده شود.
در این میان، یک فعال محیطزیستی سدسازی را بر مناطق
بالادست تالاب حله تهدید جدی دانست و به بامداد جنوب گفت: بیشک سدسازی بدون مطالعات
لازم و کار کارشناسیشده و بدون توجه به زمینهای پاییندست و شرایط رودخانه مساوی
است با نابودی قطعی تالاب و اکوسیستمهای منطقه که در حال حاضر شاهد این اتفاق ناگوار
در تالاب حله هستیم. طبیعتا وقتی سد شروع به آبگیری میکند؛ ۴۰ یا۵۰ درصد آب کنترل
شده و در پشت سد ذخیره میشود. در نتیجه رودخانه که فضا و گنجایش پذیرش صدرصد آب را
داشته است، حال نیمی از سیلاب در آن جاری میشود که با کند شدن سرعت آب، رسوب بهطور
غیر طبیعی در بستر رودخانه تهنشین شده و بستر رودخانه پر میشود که از سال ۸۴ تاکنون
شاهد این معضل محیط زیستی در بستر رودخانه حله هستیم؛ یعنی عمق 2 تا 6 متری رودخانه
به صفررسیده و این بهمعنای نابودی تالاب حله، طبیعت منطقه و تهدیدی جدی روستاهای اطراف
رودخانه است.
به عقیده حسین کرهبندی، با پر شدن بستر رودخانه، قطع درختان
و نابودی پوشش گیاهی، سیلابهای فصلی امنیت زندگی کردن مردم منطقه را به خطر خواهند
انداخت. دقیقا باید منتظر همان بلایی باشیم که بر سر لرستان و استانهای شمالی کشور
نازل شد.
وی در ادامه با بیان اینکه متاسفانه
ادارهکل محیط زیست استان در مساله گرفتن حقابه تالاب مند در این سالها بیمسوولیت
ظاهر شده است، افزود: تا جایی که امروز با خشک شدن کامل بستر رودخانه و تالاب حله
روبهرو شدهایم. این خشکی و بیآبی زندگی گونههای جانوری و پرندگان آبزی و کنار
آبزی این تالاب را خطر نابودی قرار داده است. متاسفانه امروز در عرصه تالاب گرازی
وجود ندارد که غذای گرگ تامین شود؛ این یعنی تخریب چرخه زیستی تالاب؛ چون گرگها
این روزها برای زنده ماندن مرتب به گلههای دامداران حمله میکنند و خسارت به بار میآورند
و دامدار مجبور به مقابله میشود؛ مقابله یعنی شکار گرگ، حیوانی که در کشور با خطر
انقراض روبهروست. بیشک آب که نباشد ماهی نیست، ماهی هم غذای پرندگان آبزی است.
بنابراین شما ببینید که سوءمدیریتها چه بر سر تالاب حله و اکوسیستمهای آن آورده
است!
کرهبندی با تاکید بر اینکه اجحاف و بیمسوولیتی شرکت آب منطقهای در
قبال اختصاص حقابه تالاب در سالهای اخیر مشهود است، تصریح کرد: متاسفانه شرکت آب
منطقهای در این سالها، آبی که حق مردم روستاهای پاییندست هم بوده، به منطقه خاصی
اختصاص داده است. طبق کدام قانون آب سد رئیسعلی و رودخانه صرفا به شبانکاره تزریق
میشود و روستاهای رودحله شمالی و جنوبی از آن بهطور کامل بیبهره میمانند؟!
واقعا چرا آب باید در طول ۱۲ماه
کاملا در اختیار منطقه شبانکاره باشد و منطقه پاییندست سد رئیسعلی از بیآبی رنج
ببرند و تالاب زیبای حله از تعلق نگرفتن حقابه خشک خشک شود؟ این بیعدالتی تا کجا
باید ادامه داشته باشد؟
مدیرعامل انجمن زمین پاک استان بوشهر نیز در خصوص عوامل موثر در مرگ
تالاب حله و اکوسیستم آن به بامداد جنوب گفت: طبق بازدیدهای مکرری که به همراه
اعضای انجمن زمین پاک در فصول مختلف در سالهای اخیر از تالاب داشتهایم، عواملی که
بیش از همه روی اکوسیستم تالاب تاثیر سوء گذاشتهاند، عبارتند از: سدهای احداث شده،
انباشتهشدن رسوبات در دهانه شاخههای فرعی ورودی آب به تالاب، پرداخت نشدن حقآبه تالاب،
استفاده از شیوه آبیاری نامناسب از سوی کشاورزی بهویژه در مناطق بالادست تالاب، چرای
بیرویه دامها، قطع و از بین بردن پوشش گیاهی، آتشسوزی عمدی جنگلها و پوشش
گیاهی اطراف تالاب و نبود آموزش لازم بهمنظور افزایش شناخت مردم و جوامع بومی ن با
کارکردهای مناطق تالابی. بیشک همه این عوامل موجودیت تالاب را در معرض مرگ و
نابودی قطعی قرار داده است.
محمدمهدی زندهباد در ادامه با تاکید بر اینکه کاهش منابع آبی تالاب،
تنوع زیستی گونههای گیاهی و جانوری را در معرض خطر جدی قرار داده است که اگر این روند
ادامه پیدا کند با توجه به خشکسالیهای اخیر، تالاب بهطور کامل از بین خواهد رفت،
افزود: بدیهی است تالابها علاوه نقش حیاتی که در زیست مردمان منطق و اکوسیستمهای
طبیعی آن دارند، در توسعه و جذب گردشگر و ایجاد درآمد پایدار بسیار موثر هستند که
تالاب حله با طرحهایی مانند پرندهنگری و عکاسی طبیعت و... در این سالها در
توسعه گردشگری طبیعی استان نقشآفرینی کردهاست.
وی در پایان یادآور شد: اگر مسوولان و دستگاههای مربوط تدبیر
راهگشایی برای نجات تالاب حله نکنند، تغییر اکوسیستم این تالاب پیامدهای ناگواری
را مانند ریزگردها متوجه محیط طبیعی و مردم محلی خواهد کرد و جوامع همجوار آن که زندگی
آنها به تالاب وابسته است با تهدید جدی روبهرو خواهند شد و مجبور به مهاجرت از
روستاهایشان میشوند.
یک کارشناس محیط زیست هم در این خصوص به بامداد جنوب گفت: سدهای کوچک
و انحرافی مثل سد شبانکاره بر رودخانه شاپور در سعدآباد، سدی مفید برای بهرهگیری
مطلوب از منابع آبهای روان در منطقه بوده است که موجب توسعه کشاورزی بهویژه
توسعه نخیلات این منطقه شدهاست. بنابراین نمیتوان با قاطعیت گفت که سدسازی
اشتباه است و نباید سد رئیسعلی دلواری ساخته میشد!
راضیه اشعثی در ادامه با تاکید بر اینکه بر اساس قانون مصوبشده،
بخشی از آب تالاب حله بایستی از آب رهاشده از سد رئیسعلی دلواری تامین شود و بخشی
هم از طریق جزر و مد دریا، افزود: متاسفانه آن 55 میلیون متر متکعبی آبی که سالانه
بایستی از طریق سد رئیسعلی دلواری وارد تالاب حله شود، اینک تامین نمیشود و اگر
هم آبی در رودخانه حله وارد میشود یا از شاخه دالکی است که بسیار بیکیفیت است یا
از زهآب کشاورزی است؛ یعنی باغات و نخیلات سیستم زهکشی دارند که زه این نخیلات
وارد رودخانه حله و بخشی از آن وارد دریا میشود و بخشی هم در طول مسیر به وسیله
دستگاههای پمپاژ که قانونی یا غیرقانونی بودن آنها را شرکت آب منطقهای در جریان
است، بهرهبرداری میشود. در اینجا رسالت شرکت آب منطقهای این است که اجازه کشت
بیشتر در مناطق بالادست را ندهد تا آب مناطق پاییندست هم تامین شود.
وی با بیان اینکه در پنج یا شش سال اخیر بهدلیل تعلق
نگرفتن حقابه تالاب و همچنین تحت تاثیر خشکسالیهای اخیر، وضعیت تالاب حله بهشدت
بحرانی شده است، تصریح کرد: متاسفانه در این سالها گرایش به کشاورزی بیشتر شده
است؛ بهطوری که 2 درصد مصرف آب استان به صنعت تعلق دارد و بیش از 90 درصد آن در
بخش کشاورزی مورد استفاده قرار میگیرد که این رقم بسیار زیادی است! چون همه آب
پشت سد و رهاشده در بخش کشاورزی استفاده شده و دیگر آبی به تالاب حله وارد نمیشود.
این کارشناس محیط زیست در پایان یادآور شد: اینک باید میزان آبی که
حق مناطق پاییندست رودخانه حله و حقابه تالاب حله است، رها شود و محیط زیست بر
میزان این آب رها شده نظارت کند که آیا حقابه تالاب به همان میزان تعیین شده، رها
میشود یا نه و دومین کاری که میتوان کرد، این است که شرکت آب منطقهای باید بر
پمپها و بهرهبرداریهای غیرمجاز در مسیر رودخانه حله نظارت کند و همچنین لایهروبی
شاخه جنوبی رود حله را که منتهی به تالاب حله است، انجام بدهد. افزون بر این
کارها، اصلاح بند بصری را انجام بدهد که در فصل تابستان هیچ آبی به رودخانه وارد نشده
و سطح رودخانه بالا آمده است. مردم و جوامع محلی همجوار شاخه شمالی و جنوبی
رودخانه حله نیز باید همکاری کنند تا با مبادا با کنش اشتباهی، عواقب خشک شدن
تالاب دامنگیرشان نشود.