بامداد جنوب: مرمت شاخهاي از هنر معماري است که بر پايه شناخت
و مطالعه بناها و بافتهاي تاريخي به احيا فضاهاي تاريخي از نظر کالبدي، ساختاري و
عملکردي میپردازد. بدیهی است بناهاي موجود در بافتها از حیث احراز هويت و تجلي فرهنگ
و باورها و اعتقادات و رفتارها و مناسبات اجتماعي آن بافت از اهميت زيادي برخوردارند.
از این روی است که سازمان یونسکو تاکید دارد که در مرمت و احیای
هر بنای تاریخی باید اصالت بنا حفظ شود و اصل بنا باقی بماند. همچنین موضوع برگشت کاربری
به کاربری قبلی نیز باید مد نظر قرار گیرد؛ یعنی باید دقت شود تا تغییراتی که اعمال
میشوند، طوری نباشد که قابل بازگشت نباشد. شاید نسل بعدی به کاربری کنونی علاقه نداشت
و خواست کاربری سابق را به بنا بازگرداند. تغییرات باید طوری اعمال شوند که قابلیت
برگشت داشته باشند.
با این اوصاف، در تغییر کاربری بناهای قدیمی باید تلاش کرد تا
فرم قدیمی آن بنا و ويژگیهایش چه در داخل و چه در خارج حفظ شوند. بدین معنا که تغییرات
جدید اعمال شده خدشهای به گذشته آن بنا وارد نکند و با میزان انتظارات مردم تطابق
داشته باشد. کارایی گذشته یک بنای تاریخی مفهومی فرهنگی داشته است که باید کوشید تا
در تغییر کاربری به این موارد نیز توجه شود. کارایی پیشین هر بنای تاریخی با سیمای
ظاهری آن باید ترکیبی را ایجاد کنند که ماهیت آن بنا را به خوبی نشان دهند. بنابراین
اولین نکته مهم در زمینه تغییر کاربری یک بنای تاریخی این است که به ماهیت تاریخی آن
بنا توجه شود و با آن تناسب داشته باشد. در این
میان بسیاری از بزرگان معماری ایران بر این باورند که تعهد، نظارت و علاقه کافی برای
بازسازی صحیح بناهای تاریخی ایران وجود ندارد.
یک کارشناس مرمت در این باره به ایسنا میگوید که مرمت در ایران گرفتار
چرخه معیوب شده است؛ برای «قلعه پرتغالیها» در جنوب ایران، دیوارهایی از نوع بناهای
کوهستانی ساختهاند. «مسجد جامع عتیق شیراز» با تعمیرات گسترده و غیراصولی از بین رفته
و مخدوش شده است. «خانه طباطباییهای کاشان» با نوسازیهایی که شده گردشگران را گمراه
میکند و در خانه خشتی «ملکالتجار»
یزد، هتل سنگینی بارگذاری کردهاند که معلوم نیست آبریزهای آن کجا میرود؟
ذاتالله نیکزاد در ادامه با ارزیابی مرمت بناهای تاریخی ایران گفت:
ابتدا باید بیندیشیم چه معیارهایی برای ارزیابی وضعیت مرمت وجود دارد، از نظر من با
دو معیار میتوان به ارزیابی مرمت پرداخت، یکی معیار بنیادی و دیگر معیار علمی- فنی
است. در حیطه معیار بنیادی باید اندیشید که مرمت در ایران دارای استراتژی است یا خیر؟
به نظر میرسد
از این نظر مرمت در ایران دچار ضعف است. ابتدا باید تعیین کنیم استراتژی مرمت واقعا
چه هست و مرمت به کدام سمت و سو حرکت میکند. با توجه به تعداد انبوه آثار تاریخی که
در سراسر ایران داریم، مرمت در ایران کار گستردهای به حساب میآید.
به گفته وی، در ذیل استراتژی، مأموریت نخستِ مرمت در درجه اول، این است
که منتهی به نجات و شناخت اثر تاریخی شود. در واقع مرمت بنای تاریخی صرفا کار فنی نیست،
بلکه با شواهد تاریخی نیز سر و کار دارد و بنای تاریخی شاهدی بر رویدادهای گوناگون
دورههای تاریخی است. به این صورت که اگر به یک بنای تاریخی برای مرمت کردن دست میزنیم،
اگر دقیق و عالمانه نظر بیفکنیم، ناشناختههای آن بنا باید آشکار شود. آیا مرمت امروز
ما بر چنین استراتژی استوار است؟ آیا مرمتهای ما منجر به شناخت آثار تاریخی میشود؟
عضو هیأت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و کارشناس مرمت در ادامه با
اشاره به اینکه برای پاسخ باید این موضوع را از دو منظر بررسی کنیم، افزود: ابتدا اینکه
یک اثر بعد از مرمت به شناخت ما افزوده و نشانهها و شواهد تاریخی که در بنا وجود دارد
آشکار شده باشد. دوم اینکه اسنادی تهیه شده باشد که داشتهها و دادههای متنوعی از
بنا را عرضه کند و در نهایت برخی خروجیهای مطالعاتی مانند کتاب، مقاله و... به ثمر
رسد؛ اما امروز کمتر با این موضوع مواجه هستیم و اگر به انتشارات حوزه تاریخ و مرمت
سر بزنیم، مقالهها و کتابهایی که در حین مرمت یا بعد از مرمت یک بنا منتشر شده باشند،
خیلی کم و انگشتشمار هستند و حتی گزارشهای
مرمتی درخوری تهیه نمیشود.
نیکزاد با بیان اینکه استراتژی بعدی مرمت، بهرهبرداری اصولی و منطقی
از یک بنای تاریخی است، تصریح کرد: این استراتژی مسأله خیلی مهمی است. بناهای تاریخی
فراوانی در ایران داریم که به هتلها، اقامتگاههای بومگردی، رستورانها و ... تبدیل
شدهاند. برخی از این تغییر کاربریها منطقی است؛ اما برخی دیگر نه! این روزها خانههای
تاریخ زیادی به هتل تبدیل شدهاند و برای این تغییر دستکاریهای بسیاری در بنا انجام
شده است. در چنین مرمتهایی هدف اقتصادی بهعنوان هدف اصلی مرمت در نظر گرفته میشود.
هدف اقتصادی اگر در کنار اهداف دیگر قرار نگیرد، مسألهساز میشود.
به گفته این کارشناس مرمت، مسأله دیگری که در امر مرمت باید به عنوان
یک استراتژی توجه شود، این است که هر ساله پروژههای مرمتی باید در کنار کار اجرایی،
باعث تقویت بنیه کارشناسی و تخصصی کشور شود.
به عقیده وی، در کنار پروژههای مرمتی باید کارشناسها آموزش ببینند و
مرمتگران تجربه کسب کنند. یکی از معضلاتی که در حال حاضر با آن مواجه هستیم کمبود
استادکاران ماهری است که دارندگان دانش مرمت به معنای سنتی و تاریخیاند و این معضل
یکی از بحرانهای مرمت ایران در آینده خواهد بود. تربیت کارشناسان حوزه مرمت به عهده
دانشگاهها گذاشته شده است، درحالیکه دانشگاهها تا حدود زیادی از جامعه اجرایی مرمت
جدا هستند و ارتباط آنها با یکدیگر ساختارمند نیست و برخلاف کشورهای دیگر دانشگاهها
در پروژههای اجرایی مرمت حضور چندانی ندارند.
نیکزاد با تاکید بر اینکه مباحثی که مطرح کردم «استراتژی مرمت» است و
باید این موضوع نقد شود که آیا در ایران استراتژی مرمت به معنای علمی آن تدوین شده
است و مرمت در سراسر کشور به این سمت حرکت میکند، گفت: من به این سوالات نمیتوانم
دقیق و پاسخ بدهم، زیرا نیاز به مستنداتی دارد که با انجام مطالعات به دست میآید؛
اما با توجه به اقدامات اجرایی در امر مرمت میتوان گفت که یک سردرگرمی در استراتژی
مرمت در ایران وجود دارد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و کارشناس مرمت ادامه داد: میراث
فرهنگی هر سال برنامههای مرمتی زیادی در سراسر کشور دارد؛ اما در بسیاری از موارد
این پروژهها مستمر نیستند و به صورت منقطع اجرا میشوند. در حالیکه مرمت یک کار مستمر
و پیدرپی است. برنامههای مستمر میتواند ضمانتی باشد که مرمت بناهای تاریخی بهصورت
مطلوب پیش رود. همچنین بهرهبرادری از دانش و اصول مرمت باید سرلوحه اقدامات مرمتی
قرار گیرد و علوم و دانشهای مرمتی بهروز باشند و در پروژههای هر سالِ اجرایی مرمت
به کار برده شوند.
این کارشناس مرمت با تاکید بر اینکه باید در حین مرمت از بازسازی بناهای
تاریخی پرهیز کرد، خاطرنشان کرد: امروز روند مرمت بناهای تاریخی به سمت بازسازی آنها
پیش میرود. بازسازی هم شرایط ویژهای درحوزه مرمت دارد و باید در موارد ضروری از این
روش بهره گرفت.
وی یکی از راهکارهای اصولی شدن مرمت را نقادی کردن آن دانست و گفت: مرمت
در ایران به نقد نیاز دارد و این کار میتواند مرمت را به سمت اصولی شدن پیش ببرد.
سالها پیش این مسأله کلید خورد و پیرو آن یکسری نشستها و همایشهای نقد مرمت در
ایران برگزار شد. در این نشستها صاحبنظران درباره نقاط قوت و ضعف مرمت یک اثر تاریخی
بحث میکردند. نقد یکی از پایههای مرمت را تشکیل میدهد و در حین مرمت بنا نیز باید
نقد و ارزیابی اصولی انجام شود تا مرمت بازیابی و کامل شود.
نیکزاد اینک معتقد است که اگر مرمت به راهی که در آن قرار گرفته است،
ادامه دهد به مخدوش کردن آثار تاریخی منجر میشود و برعکسِ هدف خود پیش میرود. حفاظت و مرمت یک واژه کلی است که
هر کسی ممکن است تعبیری از آن داشته باشد. مرمت نباید موجب تغییر هویت یک بنا شود.
ما یکسری بنای تاریخی همچون «مسجد شیخ لطفالله» داریم که یک اتفاق در معماری ایران
محسوب میشوند و باید با حساسیت زیاد درباره آنها تصمیم گرفته شود، نه اینکه تصمیمات
شخصی افراد در مرمت بناهای تاریخی دخیل شود. کمیتهها و شوراهای فنی برای این است که
با روشهای
مشورتی، سلایق شخصی به کمترین میزان خود برسد.
این کارشناس مرمت با انتقاد از مناقصهای شدن پروژههای مرمتی، گفت: پروژههای
مرمتی به مناقصه گذاشته میشوند تا هر کسی با کمترین قیمت پیشنهادی برنده این مناقصه
شود و مرمت بنای تاریخی را در دست بگیرد. این موضوع واقعا پذیرفته نیست و تا یک جایی
مباحث مالی، اداری و بودجه در امر مرمت مطرح است، اما تا کی میتوان به این بهانهها
ادامه داد؟ آثار بیبدیلی
مانند «نارین قلعه» میبد که کمترین قدمت آثار برپاییاش به دوره ساسانی و آثار پنهانش
دستکم به هزاره چهارم پیش از میلاد میرسد، با برگزاری مناقصه مرمتش به پیمانکاری
میرسد که پایینترین قیمت را پیشنهاد داده است و هیچ تخصصی در زمینه معماری خشت ندارد،
علاوه بر این هم تا قبل از پروژه، این بنا
را از نزدیک ندیده است. ما متوجهیم که با چنین روندی چه فاجعهای در پروژههای مرمتی
رخ میدهد.
نیکزاد در پایان درباره صندوق احیا و بهرهبرداری از آثار تاریخی و فرهنگی،
یادآور شد: ایده این طرح که با طرح «پردیسان» آغاز شد و سپس به صندوق احیا و بهرهبرداری رسید خوب بود، بر اساس این طرح
بناهای تاریخی که نفاست زیادی ندارند به بخش خصوصی واگذار و از سوی آنها مرمت و بهرهبرداری میشوند، اما این
نوع مرمتها باید هم اصول و ضوابطی داشته باشند. واگذاری این بناهای تاریخی به بخش
خصوصی باید تحت نظارت و پایشهای مداوم باشد؛ اما به دلیل اینکه نظارت و پایش دائمی
روی این پروژهها انجام نمیشود، در بسیاری موارد مشکلاتی پیش میآید. مسأله دیگر این
است که آیا بهرهبرداران خصوصی صاحب صلاحیت داریم؟ برای این طرح باید سرمایهگذارانی
پیدا کنیم که هدفشان فقط بهرهوری مالی و بهرهکشی از بنای تاریخی نباشد و در کنار استفادهای
که از بنا میکنند از آن به خوبی هم نگهداری کنند. به نظر من بیشتر در این بخش دچار
مشکل هستیم تا اصل تغییر کاربریهای بنا.