الهام بهروزی
«شادراون» به نویسندگی و کارگردانی حسین نمازی و
به تهیهکنندگی عباس نادران یکی از آثاری است
که با زبان طنز چهره فقر را به رخ میکشد. طنزی که اما گزنده نیست و بیش از اینکه مخاطب
را به تفکر ودارد، فقط میخنداند؛ انگار کارگردان اثر دلش نیامده که خاطر تماشاگر
را مکدر کند. این در حالی است که ایده خلق این داستان که بهصورت خطی روایت میشود،
میتوانست ژرفتر و پرمایهتر ساخته و پرداخته شود؛ چون فیلم داستان یک خانواده
حاشیهنشین را بهتصویر میکشد که درآمدی جز فروش سبزی ندارند و با درگذشت پدرشان ماجراهای
تازهای برایشان بهوجود میآید. آنها نه تنها در تامین هزینه کفن و دفن پدر خود
عاجزند بلکه پول ندارند که از فامیل بیفکر و الکیخوششان پذیرایی کنند؛ فامیلی
که به یکباره در خانه آنها جاخوش کرده بدوناینکه حال و روز آنها را درک کنند.
بیشک نمازی، قصه خوبی را برای نوشتن و فیلم شدن انتخاب
کرده اما در خلق داستان گاه به ورطه تکرار و تنکگویی افتاده است و تنها آن قسمت
از فیلم تازگی دارد که فامیل خانواده داغدیده برای تسلیت و تسکین غمشان به خانه آنها
آمدهاند، اما بدون در نظر گرفتن شرایط مالی و روانی آنها، اتراق کرده و چپ و
راست سفارش فلان غذا یا شیرینی را میدهند، متاسفانه این خانواده هیچ حامی ندارند
و تنها یک دایی آس و پاسی دارند که وجودش جز دردسر هیچ مزیتی برای آنها ندارد.
اینجا کارگردان میتوانست به داستان شاخ و برگ بیشتری دهد و در کنار خندان مخاطب،
ژرفای بیپولی و مصائب این خانواده حاشیهنشین را ظاهر کند.
روی هم رفته این فیلم بیشتر گیشهپسند است تا منتقدپسند! چون
کارگردان به ابعاد فقر و حاشیهنشینی نگاهی سطحی دارد و قصه را آبکی روایت میکند،
تنها برگ برنده این فیلم، بازی خوب نازنین بیاتی و بهرنگ علوی است که توانستهاند
با تجربهای که در سینما دارند، با استفاده از زبان بدن به نقشهای خود حس و حال و
هیجان ببخشند. سینا مهراد، رویا تیموریان، گلاره عباسی، رضا رویگری و... دیگر
بازیگران شادروان هستند که بازی متوسطی در این فیلم داشتند.
یک منتقد سینما در این خصوص میگوید: شادروان یک ایده خوب با
پرداخت متوسط است. اثری که میتوانست شانه به شانه فیلم «اجارهنشینهای» داریوش مهرجویی
بزند؛ اما نتوانست خود را آنگونه که باید جا بیندازد. در شادروان با خانوادهای مواجهیم
که بدبختی و فقر سر تا پایشان را فرا گرفته و به قول معروف از در و دیوار برایشان
میبارد؛ در این بین، مسأله مرگ پدر و هجوم اعضای فامیل به خانه متوفی که خودشان وضعیتی
به مراتب بدتر از خانواده شادروان دارند، شرایطی را به لحاظ درامنویسی به وجود میآورد
که در صورت پرداخت مناسب میتوانست تبدیل به یکی از آثار قابل تامل سینمای ایران میشد.
لاله محمودی در ادامه با بیان اینکه شادروان یکی از معدود فیلمهای
سینمای ایران است که در فیلمنامه و حتی ساختار خود از سبک گروتسک پیروی میکند، میافزاید:
در فرهنگنامهها در تعریف گروتسک نوشته شده: گروتسک ترکیبی است از اشکال، تصاویر و
چهرههای زشتی که آراسته شدهباشند و این زشتیِ همراه با آراستگی، چیزی عجیب و غریب،
ترسناک، خندهدار و غیرواقعی را خلق کند. سبک گروتسک دارای چهار مولفه اصلی ناهماهنگی،
خندهآوری و خوفناکی، افراط و اغراق و نابهنجاری است که همه مولفههای فوق، هر کدام
در حدی کم یا زیاد در شادروان به چشم میخورند. مولفه ناهماهنگی که میتواند از کشمکش،
برخورد، آمیختگی ناهمگونها یا از تلفیق ناجورها ناشی شده باشد.
به عقیده وی، عنصر خندهآوری و خوفناکی نیز از عناصر دیگری است
که بخش زیادی از محتوا و ساختار را به خود اختصاص داده است. در خصوص ویژگی این عنصر
نوشته شده که متن گروتسک نباید بهگونهای باشد که سرانجام، اثری مضحک و تفریحی از
کار درآید یا مخاطب فکر کند با مضحکه روبهروست و نفس اثر را که وحشت و نفرت مجسم است،
جدی نگیرد. البته باید دقت کرد تنها در اثر درگیری عنصرهای متضاد است که تأثیر ویژه
گروتسک حاصل میشود. افراط و اغراق ویژگی دیگر گروتسکی فیلم
شادروان است. چنانکه گروتسک در ذات افراطی است و عنصر اغراق و زیادهروی از خصایص بارز
آن به حساب میآید، بدین جهت اغلب از روی اشتباه با فانتزی و خیالپردازی همردیف شمرده
میشود.
محمودی در پایان یادآور میشود: بازیها و گریم از نکات مثبت
و قابل توجه فیلم هستند و سینا مهراد، بهرنگ علوی، نازنین بیاتی و حتی رویا تیموریان
در ایفای نقشهای خود و باورپذیری آن نزد مخاطب گل کاشتهاند. در مجموع باید نمره
قبولی بهعنوان کار دوم به حسین نمازی اهدا کرد و به انتظار سومین اثرش نشست تا ببینیم
در حرکت بعدی خود چه خواهد کرد.
منتقد دیگری هم درباره شادروان میگوید: شادروان دومین فیلم
حسین نمازی، شلوغ و پُردیالوگ است و تلاش شده هر کاراکتر در پیشبرد قصه نقش مهمی داشته
باشد که البته تلاشی ناموفق بوده، جز در مورد پررنگتر کردن طنز ماجرا. نوع طنز بهکار
رفته در فیلم نه درخشان است و نه جدید، صرفا با نیمنگاهی به فیلمهای طنز دهه اخیر
نمونههای زیادی از آنها را میتوان یافت. طنزی که در خیلی از سکانسها به مرز لودگی
یا هزل میرسد و تماشاگر را یاد شوخهای دبیرستانی
میاندازد. شادروان بهجز بازیهای روان چیز دیگری در چنته ندارد و شاید برای یک بعد
از ظهر جمعه در جمع خانواده آن هم بدون بچه مناسب باشد.
به گفته عباس مدحجی، فیلم با تونل زدن به یکی از درام_طنزترین
بخشهای فرهنگ ما ایرانیان؛ یعنی مراسم ختم و تشییع متوفی سعی کرده رگهای طنز سیاه
را برای اثرگذاری بر روان مخاطب بهکار گیرد؛ اما با لوث کردن قضیه و دورشدن از موضوع
اصلی وارد فاز طنازی میشود. بازیها و چهرهپردازی کاراکترها کمک بزرگی به جذابیت
فیلم کرده است که گل سرسبدشان بهرنگ علوی است با آن گریم و طراحی لباس و میمیکهای
چندشآور. نازنین بیاتی هم برخلاف بازیهای پیشینش باورپذیر، دوست داشتنی و همراه با
اتمسفر فیلم است.
وی در پایان با بیان اینکه در این فیلم، سناریست خواسته با کاغذبازیهای
اداری، مشکلات مهاجران افغان، دلهدزدی، بیپولی، حاشیهنشینی، حاملگی پیش از ازدواج،
محدودیتهای منفی ۱۸ زندگی مجردی، فامیل چترباز و مانند آن بازی کرده و با کنایه از
این معضلات گله کند، تصریح میکند: معضلاتی که امروزه نه فقط گریبان حاشیهنشینها
که اغلب دهکهای جامعه را گرفته و عمومیت دارند. حسین نمازی اما در شادروان به هدف
دیگری هم نائل میآید و آن هم امیدواری برای فرج است. کنشگری شخصیت اول فیلم حتی در
مایوسکنندهترین لحظات، دگردیسی فامیل اطراق کرده در انتهای فیلم، کمکهای رسیده از
زن همسایه و دایی لُمپن و در نهایت دفن جنازه نشان از حل مشکلی میدهد که لاینحل مینمود
و در تمام این مدت اعضای خانواده با وجود اختلافات فردی، برای نیل به هدفی خانوادگی
حمایت خود را از یکدیگر دریغ نکردند. خانواده موفق شد چون همدلی و همبستگی را از دست
نداد.
افشین علیار، دیگر منتقد سینما و عضو کانون منتقدان سینمای
ایران هم در خصوص شادروان در یادداشتی نوشته است: شادروان قطعا فیلم کمدی نیست؛ اما
فضای بهوجود آمده مفرح است، حسین نمازی توانسته با ایجاد یک موقعیت، فقر را بهگونهای
زیبا بیان کند که این یک حُسن بزرگ فیلم است. شادروان حد و اندازه خودش را میداند
و میتواند بدون هیچ دستاندازی جلو برود. مرگ پدر و فقر مالی میتواند موضوع دراماتیک
و تلخی باشد که این تلخی در شادروان با طنازی نشان داده میشود؛ یعنی خندهای که در
لابهلای فیلم کاشته شده نه اینکه کمدی باشد.
به عقیده وی، شادروان یک تلخی اجتماعی است که فیلمساز توانسته
با بهرهگیری از عنصر خانواده آن را به تصویر تبدیل کند؛ یعنی اتفاق مرکزی که در همان
دقایق اول رخ میدهد، باعث میشود در ادامه موقعیتهای خندهآور به وجود بیاورد که
البته این موقعیتهای تلخ با این روایت توانسته تاثیربرانگیز باشد، عنصر خانواده و
وحدتی که میان آنها ایجاد شده همراه با دیالوگنویسیهای ظریف باعث شده درد بیپولی
این خانواده تبدیل به یک بحران شود؛ اما بحران در شادروان با آن چیزی که در سینمای
ایران مرسوم شده است، جلو نمیرود؛ یعنی بحران پیشآمده حاصل یک طنز خفیفی است که نمیشود
به آن نخندید اما تلخی موجود در موقعیت پیشآمده حاصل فضایی ابزورد است که تحت کنترل
فیلمساز است.
علیار در ادامه این یادداشت آورده است: رابطهها میان تکتک
افراد خانواده درست درآمده که هر کدام میتوانند ما را با خود همراه کنند، حتی یک نما
هم وجود ندارد که کاراکتری در یک نما تنها باشد. اتحاد خاصی در خانواده دیده میشود
و این باعث شده مخاطب در دام دیالوگهایی بیفتد که در میان اعضای خانواده رد و بدل
میشود از همان شروع فیلم دلیل مرگ پدر میتواند موقعیت کمدی باشد؛ اما این موقعیت
گستردگی بهوجود میآورد و فقر فرهنگی یا مالی باعث میشود تصمیمهایی که این خانواده
میگیرد، خندهآور باشد. اساسا این فیلم قرار نیست حرف بزرگ یا روشنفکرانهای بزند،
اندازه خودش را میداند و زیادهگویی نمیکند. دیالوگمحور بودن فیلم میتواند آسیب
جدی فیلم باشد. بهنظر میرسد فیلمساز بسیار به دیالوگگویی یا مزهپرانیهای شخصیتهایش
بسنده کرده. به همین جهت انتظار خاصی از فیلم نداریم.
این منتقد در پایان تاکید کرده است: شادروان در سطح خودش میماند
و قصد هم ندارد مخاطب را به وجد بیاورد دیالوگها هم با موقعیت زندگی آنها همخوانی
دارد و میتوانیم بپذیریم که شادروان اثری است برای مخاطب عام سینما؛ اما آنکه چیزی
در شادروان می توانست نباشد تا مسیر فیلم هموارتر باشد، وجود آهوست که اساسا حضور او
را نمیشود پذیرفت و هیچ ربطی هم به موضوع فیلم ندارد؛ ولی میتواند یک تلنگر اجتماعی
وصله خورده باشد که فارغ از منطق روایی است اینکه او چرا حضور دارد و چرا در آخر نادر
از او میگذرد، متقاعدکننده نیست، بازیگران بهدرستی انتخاب شدهاند و بازی مناسبی
از آنها گرفته شده که البته میتوانیم یکدستی در بازیها را مهمترین نکته فیلم بدانیم.