بامدادجنوب- الهام بهروزی: محبت گوهر گرانبهایی است که در برخی از قلبها روی آن خاکستر نشسته است. این پوشش نازک و کوتاه را با تبسم بزدایید تا گوهر گرانبهایی که پنهان است، آشکار شود و با درخشش خود، روح و قلب همگان را روشن سازد. «موریس مترلینگ»
زندگی دفتری از خاطرات تلخ و شیرین است که بیشتر اوقات با یادآوری این خاطرات حسی خاص که زبان از بیانش در میماند، بر وجودمان چنگ میزند که گاه این حس خوشایند است و لبخندی بر لبهایمان مینشاند و گاه پر از حزن است و چشمانمان را بارانی میسازد. راستی الان که در حال نگارش این گزارش هستم، هوا بارانی است؛ بارانی خرد و پرنشاط... . روزهایی که بارانی است، خواه ناخواه شادابیاش را با تمام وجود استشمام میکنم. امروز میخواهم برای مخاطبان صفحه فرهنگ و هنر روزنامه از شخصی بنویسم که سالهاست از جعبه جادویی شاهد حضور ساده و مهربانش هستیم؛ کسی که تمام اهتمام خویش را به کار بسته تا گل لبخند و حس زیبای شادی را میهمان وجودمان سازد.
در سالهای اخیر برنامه «شونشینی» با اجرای موفق حسن غلامی و شاهین بهرامنژاد جزء برنامههای پر طرفدار شبکه استانی بهشمار میرود، بهخصوص در میان نسل قدیم این زوج هنری از محبوبیت ویژهای برخوردار هستند. توانایی این طنزپرداز بوشهری، از محدوده استانی فراتر رفته و با حضورش در مجموعه طنز تلويزيوني «دست به نقد» در کشور نیز مطرح شد. وی در این مجموعه تلویزیونی در كنار بازيگران مشهور طنز تلويزيون نظیر حسين رفيعي، سياوش مفيدي، شهاب عباسي، رضا شفيعيجم و ... به ایفای نقش پرداخت. این مجری خوشاخلاق و مهربان با حضورش در جمع اعضای هیات تحریریه روزنامه بامداد جنوب، لحظات شاد و به یادماندنی را در خاطرمان ثبت کرد. در این باره گپوگفتی صمیمانه با وی صورت دادیم که در ادامه میآید.
حسن غلامی در گفتوگو با بامداد جنوب گفت: در یکی از روزهای زیبای ماه رمضان، سیاوش مفیدی یکی از بازیگران خوب طنز ایران با من تماس گرفت و گفت، عمو حسن بیکاری؟ گفتم بله تقریبا بیکارم. گفت پس بیا تهران، قرار است با عوامل مجموعه طنز «خنده بازار» مجموعه طنزی به نام « دست به نقد» کار کنیم. من هم پذیرفتم و به تهران رفتم و از دهم ماه رمضان ضبط برنامه شروع شد. حدود دو تا سه ماه آنجا بودم و در حدود 70 یا 80 آیتم این برنامه در کنار بازیگران بنام طنز کشور نظیر سیاوش مفیدی، حسین رفیعی، شهاب عباسی (تهیه کننده و کارگردان دست به نقد)، رضا شفیعیجم و دیگر هنرمندان خوب تهران نظیر ملکمطیعی، میثم رستگاری و... حضور داشتم. البته قبل از آن من با شبکه نسیم همکاری داشتم اما نه بهصورت مستقیم بلکه از طریق برنامههایی که در شبکه استانی تهیه میشد و برای شبکه نسیم در آیتمهای کوتاه ارسال میشد. در کل حضور در برنامه دست به نقد تجربه بسیار خوبی بود و خیلی چیزها از این برنامه آموختم. در این مجموعه جزء بازیگران خوبشان محسوب میشدم.
وی با اشاره به اینکه بعد از پایان مجموعه طنز دست به نقد به پیشنهاد کیوان لطفی برای حضور در برنامه «شبهای کارون» در شبکه استانی خوزستان به اهواز رفتم، افزود: در آیتم «قاب خاطرات» که با همکاری یکی از خیران آنجا بهنام سامی نواصر ماشین شورلت سبز قدیمی در اختیار من قرار دادند و من در این برنامه که مجری-بازیگر بودم به دیدار بزرگان و باتجربههای این دیار میرفتم و با آنها مصاحبه میکردم، در این برنامه به دیدار قدیمیترین کتابفروش اهواز رفتم و همچنین با افرادی نظیر ابراهیم تهامی (مهاجم پیشین استقلال) و فرزاد آهکپور گفتوگو کردم. برنامه قاب خاطرهها در ژانر طنز اجتماعی است. مردم خوزستان مردمی بسیار مهربان و پراحساس هستند و در این مدت روزهای خوبی را کنارشان سپری کردم. حدود یک هفته در برنامه شبهای کارون اجرای زنده داشتم که هنوز آیتم قاب خاطرات با اجرای من به تهیه کنندگی سید مهدی فاخر از این برنامه پخش میشود ولی بعد از آن فقط و فقط به عشق هماستانیهایم به شبکه استانی بوشهر برگشتم. البته مردم خوزستان را نیز خیلی دوست دارم.
این مجری-بازیگر بوشهری با بیان اینکه با وجود اینکه آقای کیوان لطفی از من خواست که در اهواز بمانم و همکاری خودم را با این شبکه ادامه بدهم، عنوان کرد: من در پاسخ به او گفتم که هر چه دارم از مردم بوشهر و صدا و سیمای استانم دارم و در حال حاضر احساس میکنم آنجا بیشتر به وجودم نیاز دارند و به شبکه استانی خودم باید برگردم و برگشتم. هماکنون در سری جدید شونشینی با (کوکام) شاهین بهرمنژاد که از یلدا شروع شد و تا نوروز ادامه دارد، مشغول به اجرا هستم.
وی با اشاره به اینکه در برنامه شونشینی من و شاهین بهرامنژاد در اجرایمان تمام تلاشمان این است که خودمان باشیم و با لهجه شیرین مردم هماستانی و در عین سادگی در اجرا ظاهر شویم، گفت: دلیل ارتباط خوب ما با مخاطبان برنامه این است که من و شاهین با مردم راحت صحبت میکنیم و بیرون و درون برنامه به یک صورت هستیم، در واقعه یک بازیگر باید ظاهر و باطنش یکی باشد، مثلا ما در برنامه خیلی راحت میگوییم، «سلام عامو»، «سلام پیرمرد» یا «سلام پیرزن» و به این شکل بهعلت اجرای راحتمان در دل مردم جا باز میکنیم. بهعنوان نمونه در آیتم «گلگشت» من خیلی راحت میگویم فلان جا فلان پیرزن با وجود داشتن 10 تا گاو، مداحی هم میکند و یا شهریه فرزندش را که در شهر تهران رشته پژشکی میخواند، از طریق همین 10 تا گاو تهیه میکند. همه این حرفها را راحت در برنامه عنوان میکنم. در تهیه آیتمهای طنزی چون گلگشت مردم بهراحتی ما را میپذیرند و از گفتوگو با ما استقبال میکنند، بدون هر گونه اغراق مردم ما را دوست دارند. مخاطبان ما تنها محدود به مردم استان بوشهر نیست بلکه ما از سراسر کشور مخاطب داریم، حتی در کشور گرجستان مخاطب داریم و با ما در ارتباط هستند.
وی با بیان اینکه من در برنامه شونشینی به خیلی چیزها رسیدم که مهمترین آن رسیدن به محبوبیت در میان مردم استانم است، افزود: این برنامه ما را به خوبی به مردم شناساند. من همان طور که در بوشهر دیده میشوم در شیراز یا مشهد نیز مورد لطف مردم هستم یا همچنین در مازنداران یا در اربیل عراق که این محبوبیت خودم را مدیون برنامه شونشینی هستم. مهمترین دستاورد این برنامه این است که ما در این ارتباط به حب و دوستی با مردم کل کشور دست یافتهایم.
غلامی با اشاره به اینکه البته این برنامه یکسری کاستیها هم دارد که ما بهعنوان مجری برنامه باید آنها را رفع کنیم، گفت: مثلا خیلی از مخاطبان از ما میخواهند که بدن لهجه و با گویش معیار اجرا کنیم اما من در پاسخ میگویم، « اگه بدون لهجه اجرا کنم گریچم میافته و کمر درد میگیرم» ]باخنده[ البته بگویم من و شاهین به این دلیل راحت حرف میزنیم که بتوانیم سنتها و آداب کهنمان را به همان صورتی که هست، معرفی کنیم. به عبارتی باید دهاتی بنویسیم ولی جهانی فکر کنیم. بنابراین ما باید در این برنامه خیلی از سنتها و بازیهای بومی محلی خود را که قدیمی شده ولی فراموش نه، در این برنامه بیان کنیم و دوباره آنها را جهانی کنیم.
وی با تاکید به اینکه به اعتقاد حسن غلامی (حنل) خنده بهترین دارویی است که نیاز به نسخه ندارد، یادآور شد: نیازی نیست که پیش دکتری برویم و بگوییم که برای من ده کیلو خنده تجویز کن. خنده چیزی است که درون انسان قرار دارد ولی به کمک یکسری عوامل باید نمایان شود. من دوست دارم همه مردم ایران بخندند. وظیفه من این است که مردم را بخندانم، حالا در انجام این وظیفه این ارتباط مردم با من است که موجب میشود از بازی یا دیالوگهای من بخندند. مثلا دو شب بعد از اجرای برنامه «شب یلدا» یک بانو با من تماس گرفت که دیشب با همسرم مشکل جدی پیدا کرده بودم اما با تماشای برنامه شما به همراه همسرم کلی خندیدیم، بعد از آن با هم آشتی کردیم و الان هم در ساحلی داریم با هم قدم میزنیم. من با شنیدن این خبر خوش به گریه افتادم و خوشحال شدم که من و شاهین بهرامنژاد تا این حد توانستیم روی مخاطبان خود تاثیر مثبت و شادیبخشی داشته باشیم. در کل با خنده میشود خیلی از دردها را درمان کنیم.
مجری برنامه شونشینی با اشاره به اینکه اگر هزاران بار بهترین عبادتها را انجام بدهید ولی پدر و مادر خود را فراموش کنید، به جایی نخواهید رسید، تصریح کرد: در دیداری که از خانه سالمندان داشتم، مادری مرا صدا زد و گفت، «حسن، در برنامه خودت به پسرم بگو مادرت را بهخاطر مال دنیا فراموش کردی. الان یک سال است به دیدنم نیامدی»، خیلی غمگین شدم. درست است که مبل به خانههایمان راه یافته اما سعی کنیم مبلنشین نشویم و همیشه سنتها و آداب اصیلمان را یه یاد داشته باشیم.
وی در ادامه افزود: سری قبل شونشینی در ماههای رمضان، محرم و سفر بود که اجرای آن کمی سنگین بود و ما البته میتوانستیم اجرای عاشورایی موفقی هم داشته باشیم ولی چون مخاطبانمان از ما اجرای طنزگونه را انتظار داشتند، این فرصت را در اختیار دیگر مجریان توانمند هماستانی نظیر همکار خوبم شاهرخ سروری قرار دادیم و بحق شاهد اجرای خوب او بودیم.
وی در پایان گفت: قبل از اجرا در تئاتر فعالیت داشتم و دانشآموخته رشته بازیگری بودم که هنگام اجرای نمایش «زن ذلیل خوشبخت» به کارگردانی خودم، داریوش اعتمادی به من پیشنهاد کرد که در برنامه شونشینی به تهیه کنندگی رسول آذرشب بهعنوان مجری حضور پیدا کنم و تقریبا از سال 81 در این برنامه حضور یافتم و انشاءالله این همکاری ادامه خواهد یافت.