بامدادجنوب- هدی خرم آبادی: دیوارهای شهر این روزها لبریزند از انبوه خاطرات، دشمنیها، لیست شمارههای تاکسی تلفنیها و وانتباریها. دیوارنویسی، از قدیمالایام وجود داشته اما با مشاهده دیوارنوشتههای موجود در گذشته و مقایسه آن با دیوارنوشتههای کنونی، روند بسیار متفاوت این روند قابل رویت است که خود بیانگر تغییر فرهنگ و تفکر مردم است. اگر در گذشته از دیوارنویسی برای گذاشتن علامت و نشانه و یا بهنوعی برای سخن گفتن استفاده میشده، امروزه از آن برای نشان دادن کینهها و خصومتهای شخصی و گاه به یادگار گذاشتن خاطرات شخصی استفاده میشود که این امر بیشک نشاندهنده حالات روحی-روانی آنهایی است که به دیوارنویسی علاقه دارند.
البته ناگفته نماند، دیوارنویسی در همه جای دنیا رواج داشته و دارد تا آنجا که این مساله به ادبیات ملتها هم راه یافته، بهعنوان مثال استیون کینگ (نویسنده امریکایی)، ماجرای مردی به نام «آلفرد زیمر» را در داستانی به نام «هر آنچه دوست داری، از دست خواهی داد»، نوشته است. تفریح و سرگرمی شخصیت اصلی این داستان جمعآوری یادداشتهای توالتهای عمومی در بزرگراههای امریکا است.
این روند تنها منحصر به نوشتن یادگاری یا نشان دادن دشمنیها بر دیوارها نمیشود بلکه هر فضایی که قابل دسترس بوده، مستعمره این رفتار نابهنجار اجتماعی شده، مکانهایی از قبیل اتوبوس، کلاس درس، دستشویی، پارکها و فضاهای سبز عمومی، آسانسورها و بناهای باشکوه، حتی این رفتار نابهنجار در قشر کتابخوان و اهل مطالعه هم دیده میشود. آنها پس از خواندن کتاب یا شاید تنها با مروری کوتاه بر تصاویر کتاب، دلنوشتههای خود را بر حاشیههای کتاب به یادگار میگذارند و با این کار به مراجعه کنندگان آن کتاب، این اقدام فرهنگی خود را آموزش میدهند تا آنها هم زیباترین جمله یا شعری را که در ذهن دارند، روی صفحات کتاب پیاده کنند.
نیمکت و صندلی، درخت، تلفنهای عمومی، صندوقهای پست، بنرها و پوسترهای تبلیغاتی و نوشتن آگهی و تبلیغات روی دیوار منازل از فضاهای دیگری هستند که طعمه اذهان مشوشی میشوند که دانسته یا ندانسته، خواسته یا ناخواسته دست به چنین کاری میزنند، بیآنکه به تبعات منفی و مخرب آن بیندیشند. بیگمان اینان نمیدانند که چگونه بیفرهنگی و زمینه آسیبهای اجتماعی را از طریق اقدام ناشیانه اما ساده خود ترویج میدهند.
یکی از دانشجویانی که در استان آذربایجان غربی درس میخواند، در این باره میگوید: روزی به سرویس بهداشتی دانشگاه رفتم و ناخودآگاه چشمم به دیوارها افتاد که ماجرای خصومت شخصی یک دانشجوی فارس و ترک بر آن حک شده بود. آنها دعواها و فحاشیهایشان را نسبت به یکدیگر روی دیوار نوشته بودند تا همه پی به بیفرهنگی هر دوی آنها ببرند و به جهالت و غفلتشان افسوس بخورند.
روانشناسان معتقدند به اینگونه اشخاص وندالیسم گفته میشود. «وندالیسم» از واژه وندال، نام قومی از اقوام ژرمن ـ اسلاو است. آنها در قرن پنجم میلادی در نواحی میان دو رودخانه اودر و ویستول زندگی میکردند. آنان مردمانی جنگجو، خونخوار و مهاجم بودند که به سرزمینهای اطراف حمله و آن مناطق را تخریب و غارت میکردند. روحیه ویرانگری آنها که در تاریخ به جای مانده بود، سبب میشود که بعد از آنها بهویژه در قرن بیستم، افرادی را که آگاهانه اموال، اشیا و متعلقات عمومی، آثار هنری، علمی، تاریخی و باستانی را تخریب میکنند، وندالیسم بنامند، بنابراین وندالیسم، پدیدهای اجتماعی است که تخریب امکانات و وسایل عمومی را بههمراه دارد.
علاوه بر این، در ماده ۹۲ قانون شهرداریها که به مقررات جزائی اختصاص دارد، آمده است: «نوشتن هر نوع مطلب یا الصاق هر نوشتهای روی دیوارهای شهر که مخالف انجمن شهر باشد، ممنوع است، مگر در محلهایی که شهرداری برای نصب و الصاق اعلانات معین میکند و در این محلها باید به نصب و الصاق آگهی اکتفا کرد و نوشتن روی آن نیز ممنوع است. متخلف علاوه بر تادیه خسارت مالکان به پرداخت پانصد تا هزار ریال جریمه محکوم خواهد شد».
حال در بحث مبلمان شهری و جذب گردشگران و تاثیر فضای شهری آراسته در آرامش روح و روان شهروندان، انتقادات، نظرات و پیشنهادهای بساری مطرح میشود، اینها در حالی است که لزوم توسعه شهری، بهبود مبلمان و فضای شهری در وهله نخست در گرو شهروندان است. همانطور که در گزارشها و یادداشتهای پیشین خود در این صفحه تاکید کردهایم، شهروندان یکی از اهرمهای موثر در کمک به شهردار بهعنوان کلیددار شهر هستند.
آنگاه که مردم نخواهند تغییر کنند، شاید این شهردار و آن شهردار تفاوت چندانی نداشته باشد. این روزها تا آنجا که ما اطلاع داریم، هم شهرداری بوشهر و هم شهرداری برازجان سعی در رنگآمیزی این دیوارها و تلاش کردهاند تا فضای شهری را دیگرگون کنند، حال تصور کنید، شهروندان باز هم تراوشات ذهنی خود یا آدرس تاکسیتلفنی، وانتبار و ... را روی این دیوارها حک کنند، تکلیف زیانهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیستمحیطی و توریستی چه میشود؟ علاوه بر اینها، چه کسی پاسخگوی اتلاف وقتی خواهد بود که در این راه صرف شده است؟ آیا رنگآمیزی دوباره این دیوارها فایدهای خواهد داشت؟ به نظر میرسد برای جلوگیری از چنین اتلاف وقت و صرف هزینههای بسیار، اجرای راهکارهای زیر بهمنظور تغییر نگرش و تفکر مردم و آگاه کردن آنها در این خصوص، خالی از فایده نباشد:
توسعه آموزش و اطلاعرسانی پیرامون موضوع ونداليسم
توجه به امر زیباشناسی در ساخت اموال و احداث اماکن
افزایش نظارت و کنترل اجتماعی در اماکن عمومی
افزایش احساس مسوولیتپذیری در بین تمامی شهروندان جهت جلوگیری از رفتارهای وندالیسمی دیگران.
باید بیاموزیم که دیوارها، مکان مناسبی برای تبلیغات ما نیستند. باید بپذیریم که نوشتن دلنوشته پشت یک کامیون در بیشتر مواقع، حواس و تمرکز راننده پشت سر را پرت میکند و میتواند منجر به تصادف شود. جای ثبت خاطرات در دفتری است به نام «دفتر خاطرات» نه روی دیوارها و کتابها، آن هم کتابهایی که از کتابخانهها به «امانت» میگیریم. در دورهای که حول اصل گفتوگو و منطق، شعارها سر میدهیم و نطق ایراد میکنیم، باید بدانیم که دیوارها محل مناسبی برای به تصویر کشیدن خصومتهای شخصی ما نیستند. تلاش کنیم تا به جای تخریب فضای شهریمان، دست در دست شهردار و نیروهای شهرداری بنهیم و شهر خود را کنیم آباد.