بامدادجنوب- الهام بهروزی: سیاهی شب بر همه جا بیداد میکرد، ناگاه زمزمههای زن طغرل که لهجه شیرازی داشت، واضح و واضحتر به گوش مخاطبان رسید، زن وفاداری که هر شب تمام توان خویش را به کار میبندد تا بتواند تلنگری بر خاطر شوی خویش بزند و او را از عالم فراموشی به دنیای حقیقی پیوند دهد و اما چه سخت است که هر شب تکرار کنی تلخیهایی را که بر وجودت ناخودآگاه چنگ انداخته است... . نمایش عجیبی بود و رد پای ایده و نوآوریهای را در گوشه گوشه آن بهوضوح میشد حس کرد. نمایشی که حاصل تبلور فکر و خلاقیت کارگردانان جوان و دغدغهمندش بود. نمایش «اگر شبی از شبهای تهران مسافری...» بهنویسندگی علی شمس و کارگردانی جواد صداقت و الهام ابنی از چهارم بهمن تا اول اسفندماه در پلاتوی استاد امیری ساعت 19:30 هر شب به روی صحنه میرود، این نمایش پیش از این در جشنواره بینالمللی آیینی-سنتی تهران، بهعنوان اولین اثر این جشنواره در مرحله بازبینی برگزیده شد، البته این جشنواره در ادامه بهصورت غیر رقابتی پیش رفت.
در این زمینه گفتوگوی صمیمانهای را با کارگردانان این اثر صورت دادیم که این گفتوگو در دو بخش به چاپ میرسد و در این شماره قسمت نخست آن آورده شده است.
چگونه شد که این متن را برای نمایش خود انتخاب کردید؟
صداقت: خب، در آغاز کلام باید بگویم اصلا این متن چه قابلیتها و فضاهایی داشته که آمدیم این فضاهای آیینهای نمایشی را در جایجای این نمایش قرار دادیم که خود این نکته مهمی است. این متن اصلا ساختار بوشهری یا بومی و جنوبی نداشت، در واقع متن یک نمایشی بهنام «اگر شبی از شبهای تهران مسافری...» نوشته علی شمس (دانشجوی فوقلیسانس رشته تئاتر دانشگاه ایتالیا) بود که تقریبا دو سال پیش در بخش نمایشنامهنویسی جشنواره آیینی-سنتی برگزیده شده بود. تنها خود کارگردان آن را کار کرده بود و در هیچ جشنوارهای هم شرکت نکرده بود. بنابراین ما متن را خواندیم و تصمیم گرفتیم آن را انتخاب کنیم.
متن اولیه نمایشنامه چند بازیگر داشت؟ شما داستان را چگونه پیش بردید؟
صداقت: در واقع این متن سیزده بازیگر (پرسوناژ) داشت ولی ما با خانم ابنی اتاق فکر تشکیل دادیم و تصمیم گرفتیم که این نمایش را با دو شخصیت بهروی صحنه ببریم، یعنی دو شخصیت «طغرل» و «زن طغرل» را برای چهار یا پنج پرده طراحی کردیم. در متن اولیه نمایشنامه تنها پنج یا شش صفحه از 80 صفحه نمایشنامه به این دو شخصیت تعلق داشت و محور اصلی متن اولیه نمایشنامه، شخصیتی بهنام «سیاه» بود؛ سیاهبازی که در جشن عروسی دختر طغرل بهنام «مرجان» از حرص جمع کردن پول، بهدلیل اینکه دست و پاها و بدنش درگیر رقصیدن بود، او شاباشها را در دهانش نگه میدارد که به همین سبب خفه میشود و میمیرد. بعد طغرل دچار شوک میشود و نمیداند که با جنازه سیاهباز باید چکار کند، زیرا بیم بههم خوردن جشن عروسی دخترش را هم دارد، حالا از یک جشن عروسی در فضایی سوت و کور در حال برگزاری است و از سوی دیگر هم شخصی بهنام «هرکی باش خانی» کشته شده و بهدنبال قاتل وی هستند و شب عید قربان است و حکومت نظامی... .
ابنی: در این وانفسا طغرل بهدلیل اینکه سیاه در خانهاش مرده دچار عذاب وجدان میشود و سردر گم شده و نمیداند چکار کند تا این که تصمیم میگیرد جنازه او را پشت آسیابان خرابه بیندازد که در آنجا شخصیتی بهنام «رمضونعلی» که فردی عاشق پیشه است و دیوانه شده، با یک مترسک که خیال میکند معشوقهاش است، شروع به سخن گفتن میکند. خلاصه در این نمایش این جنازه همینطور دست به دست میشود تا ... .
چطور شد که تصمیم گرفتید این نمایش را به صورت مشترک کارگردانی کند؟
صداقت: ما از 15 فروردین استارت کارمان را زدیم و فکر میکنم در تقریبا کمتر از یک ماه، یعنی 15 تا 20 اردیبهشتماه بود که تصمیم گرفتم این کار را با همراهی خانم ابنی کارگردانی کنیم، چراکه ایدههای او به سراغم آمد و من هم با خودم گفتم که من بهتنهایی نمیتوانم این کار را انجام بدهم و برای اینکه دچار عذاب وجدان نشوم، پس نمیتوانم او را بهعنوان دستیار خود معرفی کنم، چون او ایدههای زیادی به من داد و در اصل مانند یک کارگردان برای من ایدهپردازی میکند. اینگونه شد که در یک ساختار جدید قرار گرفتیم.
ابنی: البته زمانی که آقای صداقت به من پیشنهاد دادند که بهصورت مشترک این کار را کارگردانی کنیم، در حقیقت بهدلیل اینکه من در زمینه کارگردانی تجربه نداشتم و بیشتر در حوزه طراح لباس و بازیگری فعالیت میکردم و دوست نداشتم که به اعتبار و ارزش کاری وی صدمهای وارد بشود، طفره رفتم ولی در نهایت خود آقای صداقت نوعی انگیزه را برای پذیرش این درخواست در من ایجاد کردند و الان اصلا پشیمان نیستم و خیلی خوشحالم که این اثر را بهصورت مشترک کار کردیم.
بازیگران نمایش را چگونه انتخاب کردید؟ آیا آنها با بازی در قالب چند شخصیت مشکلی نداشتند؟
صداقت: باز هم در اتاق فکری که تشکیل دادیم، تصمیم گرفتیم که برای نقش «طغرل» از حشمتالله غضنفر، بازیگر پیشکسوت تئاتر بوشهر استفاده کنیم. وی زمانی که متوجه شد باید در قالب چند شخصیت به ایفای نقش بپردازد، نپذیرفت و ما به او پیشنهاد دادیم که شما بیا در آغاز، نقش دو یا سه شخصیت را بازی کن، باز هم گفت، نه من تنها نقش شخصیت طغرل را بازی میکنم ولی با دل و جراتهای که خانم ابنی به وی میداد، بالاخره موافقت کرد که همه شخصیتها را بازی کند.
ابنی: من با پذیرش نقش «زن طغرل» چنان با این نقش همذاتپنداری میکنم که از آغاز تا پایان آن، الهام ابنی نیستم و کاملا در نقش «زن طغرل» فرو میروم، شاید گاه بهدلیل تحرکی که در این نمایش دارم، ضربان قلبم بالا برود، ولی سریع برمیگردم و نکته جالب این است که در این نمایش ریتم کار از حرکت نمیایستد.
آیا نمایش «اگر شبی از شبهای تهران مسافری...» پیش از اجراهای عمومی، در جشنوارهای حضور داشته است؟
صداقت: ما این کار برای حضور در جشنواره بینالمللی آیینی-سنتی تهران که به ریاست علی نصیریان در شهریورماه گذشته برگزار شد، آماده کردیم. من پیش از این کار آیینی ارائه نکرده بودم و در حوزه تئاتر مدرن و پستمدرن مشغول به تولید اثر بودم، بنابراین به نوعی این اولین تجربه آیینی ما بود. البته پیش از این یک کار آیینی را برای استاد صغیری بسته بودم که جایی ارائه نشد. حالا زمانی که کار را بستیم. بدون هیچ خروجی تصمیم گرفتیم مستقیم برای بازبینی به تهران برویم، چون دبیرخانه جشنواره از ما خواسته بود که فیلم اجرا را برای آنها بفرستیم ولی ما گفتیم که یا خود شما برای دیدن اجرا به بوشهر بیایید و یا نه اینکه ما به تهران میآییم و در نهایت این شد که ما برای اجرا به تهران برویم و رفتیم و در آنجا نمایش را برای دبیر جشنواره، داود فتحعلی بیگی هیاتداواران این جشنواره (حسین کیانی، ایرج راد و علیاصغر دشتی) اجرا کردیم، تمام این 70 دقیقه را به نمایش خیره شده بودند تا ببینند که چه اتفاقی دارد میافتد، در نهایت نمایش «اگر شبی از شب های تهران مسافری...»
بهعنوان اثر نخست بازبینی انتخاب شد و بنا به انتخاب و نظر داوران، این نمایش در نخستین روز آغاز بهکار جشنواره (4 شهریورماه) در دو سانس در سالن «چهار سو» تئاتر شهر تهران به روی صحنه رفت و خدا را شکر با استقبال مخاطبان و بهخصوص نویسنده این اثر، یعنی علی شمس قرار گرفت (در این جشنواره دو کار با این متن حضور داشتند که خوشبختانه کار ما مورد پسند و استقبال واقع شد و حتی نویسنده بر سر کار دیگر حاضر هم نشد). بعد از پایان نمایش، علی شمس به ما تبریک گفت و عنوان کرد که شما چطوری فکر کردید و این تغییرات و ایدهها را در کار وارد کردید؟ حتی وی در رسانهها آن تهور و جسارتی را که ما در درونش ایجاد کرده بودیم، قید کرد.
ادامه دارد...