بامداد24: آن زمانی که هنوز رسانههای جمعی نقش اطلاعرسانی را بهطور خاص بهعهده نداشتند، حال و هوای ماه رمضان بهگونه دیگری بود. مردم بهگونههای متفاوت در طول این ماه نقش خود را بر عهده داشتند.
یک کارشناس موسیقی در این باره میگوید: موسیقیهای ماه رمضان تا حدود 50 سال پیش در کشورمان پررنگ بودند و سپس رو به فراموشی گذاشتند. ما تا 50 سال پیش در گوشه و کنار کشور، موسیقی ویژه ماه رمضان داشتهایم. صلواتخوانی، ذکرخوانی، بسماللهخوانی و منقبتخوانی نمونههایی از این موسیقی بودهاند که در قرن اخیر فراموش شدهاند.
هوشنگ جاوید میگوید: بیش از 90 نوع صلواتخوانی گروهی در نقاط مختلف ایران وجود داشته که متاسفانه در حال حاضر تنها دو نوع از آن را میشناسیم. شناسایی این هنرها، وظیفه پژوهشگران و حمایت برای همگانیشدن آن، وظیفه متولیان فرهنگی است. همان مسوولانی که در همه این سالها برای زندهماندن نغمهها و آیینهای سنتی تلاش نکردند، در صورتی که میتوانستند و میتوانند بودجه مستقلی را به موسیقی مذهبی و از جمله موسیقی رمضان اختصاص دهند. در هویت پنهان ما یک نگرانی نسبت به آنچه در حال کمرنگ شدن و از بین رفتن است، وجود دارد. ما باید فرهنگ و پیشینه فرهنگی خود را بهخوبی بشناسیم و پاسدار آن باشیم، اما متاسفانه نتوانستهایم آنگونه که باید و شاید، نسل جدید را با ریشههایشان آشنا کنیم.
رسانهها، ارتباط ارگانیک مردم با فرهنگ و هنر خود را به هم ریخته و به فرهنگ آسیب زدهاند. بههمین دلیل از کسی که ترانه میخواند، میخواهند با همان لحن، مناجاتخوانی کند، در حالی که این دو متفاوت با یکدیگر هستند.
ایرانیان مسلمان بنا بر یک رسم کهن عادت کرده بودند یک تا سه روز پیش از رویت هلال ماه رمضان به پیشواز این ماه بروند. بههمین دلیل، یک ساعت به اذان صبح مانده، به بام خانه خود میرفتند و اذان میگفتند و مردم را به صلواتفرستادن دعوت میکردند. اینگونه آوازها، اغلب در چهارگاه اجرا میشد و گونهای چاووشخوانی بود. بعدها سحرخوانها، علاوه بر آواز، نقاره هم مینواختند تا حنجرهشان دمی بیاساید. مناجاتخوانی، اذانگفتن و دعاخواندن بخشهای دیگری بود که به وقت سحر، یکی پس از دیگری اجرا میشد.
موسیقی مذهبی، علاوه بر دارا بودن محتوای غنی موسیقی کهن «بهخصوص در موسیقی آوازی» همگام و همزبان با باورهای مذهبی مردم بود و این مساله در تکوین آن سهمی بسزا داشت.
قدیمیترین تاریخچه این نوع موسیقی به دوران طایفه آل بویه میرسد که برای اولینبار، بهدستور احمد معزالدوله در این طایفه، به احترام حضرت سیدالشهدا (ع) در دهه اول محرم، مراسم تعزیه با شکوه خاصی برگزار شد و این وضع تا دوره سلجوقی ادامه پیدا کرد. در ایام دهه عاشورا، مردم برای اجرای عزاداری، اشعاری میسرودند و آنها را با آهنگ مخصوصی میخواندند. در ماههای صفر و شبهای احیا ماه رمضان نیز نوحهخوانی و سینهزنی رواج پیدا کرد. مراسم عزاداری به صورتهای مختلف اجراء میشد و هر صورت از آن دارای محتوای خاصی از موسیقی قدیم بود، از اهم انواع کلام موزون، آواز و موسیقی مذهبی موارد زیر را میتوان نام برد:
1- روضهخوانی: تاریخ روضهخوانی مقدم بر تعزیه است و وجه تسمیه آن، قرائت کتاب روضهالشهدا است که از دوره صفویه شروع شد. در این مراسم، اشعاری با آهنگ محزون و غمناک بهمنظور متاثرساختن حاضران خوانده میشد. معمولا اهل منبر دو طبقه بودند، یکی واعظان که بعد از خطبه افتتاحیه و طرح یکی از آیات قرآنی و تحقیق درباره آن آیه، با ذکر امثال و حکم، مطالب عالی، اخلاقی و مذهبی را تشریح و توضیح میدادند و در آخر هم به ذکر مصیبت میپرداختند. دسته دوم روضهخوانان، که منبر را با سلام بر سیدالشهدا شروع کرده و بدون درنگ وارد ذکر مصیبت میشدند، برای این دسته که آنها را «ذاکرین» میگفتند، آواز خوش و اطلاع از موسیقی جزء لوازم کارشان بود، زیرا هرکدام بهتر میتوانستند اشعار را به کمک نغمات، بهتر جلوه دهند، منبرشان مستمع زیادتری پیدا میکرد. به همین خاطر، از این گروه عده زیادی به فن علمی و عملی موسیقی آشنایی داشتند و گاهی کتابهای جامعی چون درهالتاج قطبالدین شیرازی را تدریس میکردند. پسوند «ذاکرین» نیز موجب شناخته شدن عده زیادی از این گروه شد که اندکی از آنها، هنوز هم نزد اهل مطالعه و آشنایان به تاریخ موسیقی شهرت دارند. در این مجالس، همراه با سینهزنی و دستهگردانی، نغمات ملی و آوازهای مقامی ایران به شکل روضه و در قالب اشعار مذهبی، شنوندگان را تحت تاثیر قرار میداد. این روش، وسیله بسیار خوبی برای نگهداری و اشاعۀ موسیقی ملی «به مفهوم حقیقی نه بهاصطلاح امروز» بود. همچنین سینهزنی در حفظ و اشاعه آهنگهای ضربی با میزان، سهم زیادی داشته است.
2- نوحهخوانی: ارتباط نوحه با موسیقی از روضه بیشتر است، زیرا اشعار نوحه که برای سینهزنی سروده میشوند، دارای ریتم و وزن بهخصوصی هستند که با آهنگ بعضی از گوشههای آوازهای ایرانی اجرا میشوند و غالبا حالت تصنیف بهخود میگیرند. اشعار نوحه را گذشته از شعرای معمولی، بعضی از شعرای معروف گفتهاند که از جمله بهترین آنها، مرثیههای مذهبی یغمای جندقی، شاعر معروف است. این شاعر بزرگ از ابداعکنندگان انقلاب ادبی است. وی مبتکر سبکی است در مرثیهسازی که آن را نوحه سینهزنی میگویند و بهواسطه کوتاهی و بلندی مصراعها، برای آهنگ موسیقی متناسب میباشد و به همین جهت به طرز نوحه، با نغمههای مخصوصی خوانده میشود. از جمله کسانی که معلم این فن بودهاند، میرزا محمد مکتبدار اصفهانی است.
البته باید در نظر بگیریم که موسیقی آن زمان بهواسطه نبودن انبوه رسانهها و نوارهای کاست و بیرغبتی مردم به فرهنگهای غیر اصیل، چقدر سالم مانده بود و «درستخوانها» زیاد بودند، در حالی که امروز، حتی خیلی از نوحهخوانها و روضهخوانها و ... خلاصه افراد این صنف شریف نیز دچار انحراف ذوقی شده و با اشعار فاخر، آوازهایی را میخوانند که نه ملی و نه ایرانی است و نه هنری و مذهبی، بلکه برگرفته از موسیقی روز است.
3- گفتن اذان و مناجات: گفتن اذان از بدو اسلام معمول و متداول بود و گوینده آن از میان مردم خوشصدا انتخاب میشد. اذان اغلب در آواز ترک، شور و شهناز گفته میشود. در دورههای اخیر، حاج قربانخان و سید حبیبالله چالهحصاری از افرادی بودهاند که اهل موسیقی بوده و اذان آنها شنوندگان را بسیار تحت تاثیر قرار میداده است. از موذنان مشهور دیگر حاج سید ابوالحسن دماوندی معروف به جناب دماوندی است که از معروفترین خوانندگان عهد قاجار بود و صفحات زیادی به همراه تار میرزاحسینقلی، درویش خان، میرزا غلامرضای شیرازی، علیاکبر شهنازی و ... دارد.
در زمان قاجار، خواندن مناجات نیز معمول شد و اساتید موسیقی که دارای صدای خوش بودند، علاوه بر خواندن اذان به خواندن مناجات هم میپرداختند که بهترین نمونه آن، مناجاتهای خواجه عبدالله انصاری است که به نثر فصیح فارسی نوشته شده است. مناجات با آهنگ و لحن خاصی همراه بوده و خواننده آن، به گوشههای آوازی موسیقی ایرانی آشنایی داشت.
تعزیه نمایشی است که برای بزرگداشت شهادت امام حسین (ع) اجرا میشود و در آن اشعاری را در مایههای ردیف آوازی ایران میخواندند، بنابراین میتوان گفت، تعزیه نمایشنامه مذهبی توام با نوعی موسیقی و یا کلام موزون سنتی است. نوازندگی تعزیه در ابتدا بر عهده نقارهچیان بوده ولی بعدها که موزیک نظام بهشکل نوین دارالفنون تشکیل شد، اجرای موسیقی تعزیه را هم بر عهده گرفت و حتی بیشتر اوقات، سالار معزز (موسیقیدان و رئیس موزیک مدرسه دارالفنون)، در جلو دسته حرکت میکرد. «کارگردانان تعزیه» را معینالبکا مینامیدند. آنان معمولا در کارگردانی مهارت کامل داشتند و حتی در موسیقی نیز از اطلاعات کافی بهرهمند بودند. معین البکاها، بهصورت غیر مستقیم در نگهداری و اشاعه موسیقی ملی ایران سهم زیادی دارند، چراکه برای اجرای مقصودشان همه اشخاصی را که صدای خوش داشتند، از سراسر کشور جمع میکردند و در تهران زیرنظر استادان موسیقی تحت تعلیم قرار میدادند و به این نحو، دستگاهها و آوازهای موسیقی ملی در سینه خوانندگان تعزیه که شبیهخوان نامیده میشوند، محفوظ میماند.
شبیهخوانها نقش خود را با اشعاری که به آنها داده میشد، در آواز و آهنگ خاصی میخواندند که هر شبیهخوان همیشه میبایست همان آواز را بخواند. برای مثال کسی که نقش شبیه حضرت عباس (ع) را ایفا میکرد، در دستگاه چهارگاه میخواند، کسی که شبیه حر میشد، آواز عراق میخواند. شبیه حضرت زینت (س) گوشه معروف «کوری» را زمزمه میکرد و عبدالله بنالحسن گوشهای از راک میخواند (که به همین جهت قسمتی از این گوشه در میان تعزیهخوانهای آن زمان و موسیقیدانان امروز به «راک عبدالله» معروف شد).