بامدادجنوب- هدی خرم آبادی: نخستین روز ماه مه برابر با 12 اردیبهشت روز جهانی «كار و كارگر» نام دارد. ما بارها درباره وضعیت غمبار کارگران و تحصنها و اعتراضهای آنها در سراسر استان نوشتیم و تلاش کردیم که صدای اعتراض و فریاد تظلمخواهی آنها را به گوش مسوولان برسانیم و اینک به مناسبت هفته کارگر در خصوص وضعیت کارگرانی نوشتیم که علاوه بر کارگر بودن، بار مهاجرت و غریبی را هم بر دوش میکشند.
«محمد» کارگر افغانی 35 سالهای است که در یک ساختمان در باغ زهرا مشغول به کار است. ساعت تقریبا 11 است و هوا اندکی رو به گرمی رفته. از او میپرسم چند سال است به ایران آمده که میگوید: دو سال.
- ازدواج کردهای؟
- بله.
- چند فرزند داری؟
- پنج فرزند دارم. سه دختر و دو پسر.
محمد که با لهجه خاص افغانی صحبت میکند و غربت معصومانه و مظلومانهای در چهرهاش موج میزند، از سختی غربت و دوری از همسر و فرزندانش میگوید. در ادامه از او میپرسم که در این دو سال چند بار به زن و بچهاش سر زده که با نگاهی غمگین میگوید اصلا سر نزدهام.
- چرا در این دو سال به خانوادهات سر نزدهای؟ دلت برایشان تنگ نمیشود؟
- مگر میشود دلم برایشان تنگ نشود. هزینه رفت و برگشتم زیاد میشود. ندارم.
- چرا خانوادهات را نمیآوری ایران تا در کنار هم زندگی کنید؟
- هزینه پاسپورتمان خیلی میشود. ندارم. از کجا بیاورم.
- چرا در همان افغانستان کار نمیکنی؟
- افغانستان فقط جنگ است. بیکاری است. اگر برگردم به افغانستان هم باز بیکاری در انتظارم است. چه کار کنم.
به دیوار ساختمان تکیه زده و با دقت و صبوری خاصی به سوالاتم گوش میدهد. با خود فکر میکنم که یا چون کارگر است اینقدر مظلوم و آرام است و یا چون غریب است گمان میکند که دارم از او بازجویی میکنم و او موظف است که حتی برای ساعتها مجبور است بایستد و به سوالات من پاسخ بدهد.
- چقدر حقوق میگیری؟
- روزی 45 هزار تومان.
- حقوقت را روزانه میگیری؟
- نه. هر 15 یا 20 روز.
- روزی چند ساعت کار میکنی؟
- از هفت صبح تا شش عصر.
- اعتراض هم میکنی به شرایطت؟
- نه نمیتوانم اعتراض کنم. اگر اعتراض کنم میگویند تو افغان هستی هر جا دوس داری برو.
- شبها کجا میخوابی؟
- در همین خانهای که برایشان کار میکنم.
- اگر این کار تمام شود، چه کار میکنی، کجا میروی؟
- پیش دوستانم در جفره میروم.
- یک جمله درباره جنگ بگو
- جنگ، جنگ است. شوخی ندارد. بدبختی است و بیکاری. خاک وطن را ویران میکنند ... .
اینها ذهنیت و برداشت یک کارگر افغانی نسبت به «جنگ» بود. هر کسی از جنگ همان برداشتی را دارد که بهسبب آن متحمل درد و رنج شده است. این کارگر افغانی بیکار و ویرانه شده و دو سال است که همسر و فرزندانش را ندیده است. از او میپرسم اجازه میدهی یک عکس از شما بگیرم که بیچون و چرا میپذیرد.
کمی آن طرفتر هم کارگرها مشغول کار هستند. نزد یکی از کارگرها میروم. او هم افغانی است.
نامش خادمالله است. بهتازگی چهار ماه است که به ایران آمده اما میگوید که شش سال قبل هم ایران بوده است.
- ازدواج کردهای؟
بله.
- چند فرزند داری؟
- دو دختر. یکی ده ساله و دیگری یک ساله.
- دستمزدت چقدر است؟
- روزی 50 هزار تومان.
- شبها کجا میخوابی؟
- در همین ساختمانی که کار میکنم.
- چرا در افغانستان نماندی و مهاجرت کردی؟
- در افغانستان جنگ است.
- برای زن و فرزندانت هر چند ماهی پول میفرستی؟
- هر ماه هم برای پدر و مادرم و هم برای همسر و فرزندانم.
- چرا برای پدر و مادرت پول میفرستی، مگر جز تو فرزندی ندارند؟
- چرا دارند ولی من هم وظیفهای دارم.
از او درباره غربت و چگونگی رفتار مردم میپرسم که میگوید بعضی وقتها خلافکارها ما را اذیت میکنند و پول و تلفن همراهمان را میگیرند ولی رفتار مردم خوب است به حمدالله. دستش را بالا میآورد که مثالی برایم بزند. تمام دستش زخمی و پینهبسته است. میگوید هیچ پنج انگشتی مثل هم نمیشوند. همه جا آدم خوب و بد کنار هم هستند. به اینجای گفتوگو که میرسیم کسی از طبقه بالای ساختمان فریاد میزند که چیکار میکنی؟ برو سر کارت. رو به من میگوید با من دعوا میکنند اگر اینجا بایستم، شما هم بروید. همانطور که دارم برمیگردم صدای کارفرمایش را میشنوم که او را بازخواست میکند. ناراحت میشوم که چقدر راحت میتوان با احساسات و غرور مردانه اینان بازی کرد، تنها بدان خاطر که کارگر هستند و از نوع افغان.
همه کسانی که رنج غربت کشیده باشند و درد مهاجرت، فقر، دلتنگی و سختی را لمس کرده باشند، میدانند که غریبی چقدر تلخ و سخت است. چگونه با لحظه لحظه جوانیات بازی و چگونه احساساتت را خدشهدار میکند.
وضعیت سخت این کارگران در حالی است که جوانان ایرانی حاضر به کار کردن بدین صورت نیستند و همانطور که در حوزه آموزش و پرورش و تحصیل برای کودکان افغانی شرایط تا حدی هموار شده، ای کاش برای ساماندهی این کارگران نیز تدبیری اندیشیده میشد، زیرا نابسامانی وضعیت این کارگران گاهی اوقات میتواند تهدید، آسیب، مشکلات بهداشتی برای آنها و ... را به وجود بیاورد. در روزهای آینده درباره دیگر قشر کارگران گزارشی خواهیم نوشت.