بامدادجنوب- سیدمالک حسینی: موضوع آثار اقتصادی برجام پس از توافق حاصل شده در 26 دیماه سال گذشته تاکنون اصلیترین بحث اجتماعی در ایران بوده که هم در سطح کارشناسی و فنی و هم در میان عامه مردم مورد توجه قرار گرفته است. آنچه عامه مردم از توافق سیاسی میان ایران و گروه موسوم به 1+5 انتظار داشتند، آثار اقتصادی ناشی از این توافق بوده که در واقع انتظاری مبتنی بر واقعیت بوده و هست و دولت نیز بر همین مبنا تلاش کرد تا در فرایندی عقلانی و در عین حفظ منافع ملی برجام را به سرانجام مطلوب برساند اما اینکه انتظارات اقتصادی شکل گرفته در جامعه تا چه میزان با واقعیتهای موجود تطابق دارد، موضوع مهم و تعیینکنندهای است. آنچه در این نوشتار مورد توجه است، پرداختن به یکی از مهمترین ابزارها در به بار نشستن آثار اقتصادی برجام است. اگر نگاهی کلان به وضعیت پیشآمده ناشی از تحریمها در اقتصاد ملی داشته باشیم، متوجه میشویم که تحریمها باعث شده است که روند توسعه اقتصادی دهه 80 شمسی در کشور در حدود یک دهه پس از آن با چالش جدی مواجه شود و قطار توسعه اقتصادی کشورمان با ریلگذاری نامناسب در حالی که رشد حدود هفت درصدی را در سال 83 تجربه کرده بود، به مسیری بیفتد که منجر به کاهش شدید شده و در سال 91 به منفی شش درصد سقوط کند. کاهش معنادار رشد در حدود یک دهه اخیر در اقتصاد ملی ما، معنایش کاهش تولید و از بین رفتن بسیاری از زیرساختها در این حوزه بود. از سوی دیگر کاهش شدید ارتباطات و مراودات اقتصادی بینالمللی در این سالها سبب شد، بسترها و زمینههای ایجاد شده برای جذب سرمایهها و منابع خارجی نیز دستخوش تغییرات شگرفی شود و به عبارت دیگر، کشور از یک ظرفیت بزرگ محروم شود.
حال پس از یک دهه پرتلاطم شاهد شتاب گرفتن روند همکاریهای بینالمللی هستیم اما باید این واقعیت را بپذیریم که بازگرداندن فضای اعتماد متقابل و یافتن زمینهها و روشهای جدید برای همکاریهای بینالمللی و بهطور مشخص بهرهگیری از ظرفیتها و منابع موجود در نظام اقتصاد بینالمللی برای رونقبخشی به اقتصاد ملی امری زمانبر و دارای پیشنیازهای متعدد است. بهطور واضح میتوان گفت که تغییر شرایط ایجاد شده ناشی از اعمال تحریمها و قطع همکاریهای بینالمللی امری زمانبر است و نباید انتظار داشت ،تنها با گذشت سه ماه از وقوع برجام و از سرگیری روابط با دیگر کشورها شاهد ورود سرمایههای خارجی بهعنوان یکی از ظرفیتهای جدی رونقبخشی به اقتصاد ایران باشیم. در واقع بازگشت به شرایط دهه 80 در حوزه همکاری بینالمللی نیازمند زمان است و البته در بخشهایی مانند برقراری روابط کارگزاری بانکهای ما با دیگر کشورها و همچنین دسترسی به شبکه ارتباط بینالمللی بانکی در قالب سوئیفت این اثرگذاری رخ داده و اگر منصفانه نگاه کنیم، وضعیت امروز ما با قبل از 26 دیماه 94 قابل مقایسه نیست اما ابزار لازم برای حداکثرسازی آثار این ارتباطات و همکاریهای بینالمللی پیشنیازهایی دارد که مهمترین آن تقویت همدلی، همگرایی و صبر است.
متاسفانه جریان رقیب دولت یازدهم بهجای تقویت همدلی برای ایجاد یک عزم ملی در بهرهمند شدن از شرایط جدید با رویکردی سیاسی در تلاش است تا اثبات کند که برجام ناکارآمد بوده و از این طریق دولت را متهم به پایبند نبودن به وعدههای خود به مردم درباره شرایط پسابرجام کند. غافل از اینکه این راهبرد به منافع ملی آسیب جدی وارد کرده و کشور از آن آسیب میبیند. اگر همه جریانهای درون نظام با دولت همراهی کنند، بهطور قطع دولت با قدرت و توان بیشتری میتواند از ظرفیتهای جدید بهره ببردف در حالی که اکنون بخش عمدهای از انرژی و تمرکز دولت صرف خنثیسازی بحرانآفرینیها و شبههافکنیهای سیاسی جریان رقیب شده است. در مجموع با باور قلبی و مبتنی بر یک واقعیت ملموس باید بگویم که آثار مثبت اقتصادی ناشی از برجام به آرامی دارد خود را در اقتصاد ملی نشان میدهد و با اندکی صبر میتوان امید داشت که در آیندهای بسیار نزیک رونق اقتصادی شتاب گرفته و مردم آثار ملموس آن را در زندگی خود درک کنند.