bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۳۶۲۵
تاریخ انتشار: ۳۲ : ۱۴ - ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵
بنام بیابانی، آتشی و ایرجو؛
اگر دستم را به دستان تو نسپارم، در جاده سنگلاخ جهل، به کدام دستاویز متوسل شوم؟ عشق معلم است و معلم عشق، خوشا آن‌که عاشق شود.
بامدادجنوب- الهام بهروزی: اگر دستم را به دستان تو نسپارم، در جاده سنگلاخ جهل، به کدام دستاویز متوسل شوم؟ عشق معلم است و معلم عشق، خوشا آن‌که عاشق شود. بهترین، معلم، همان است که در کلاس نگاهش میان ذهن و دل دانش‌آموز، طواف می‌کند. پایت را همیشه جای پای معلم بگذار، او راه را اشتباه نمی‌رود. کسی که برای معلم خود بهترین شاگرد باشد، روزی برای شاگرد خود بهترین معلم خواهد بود. آموزگار خوب، حتی نگاهش را بین شاگردان خود به مساوات تقسیم می‌کند. آموزگار حقیقی، غم‌هایش را پشت در جا می‌گذارد و با لبخند وارد کلاس درس می‌شود. زنگ مدرسه، اذانِ شتافتن به آستان مقدس معلم است، هر گیاه دانش که سر از خاک برمی‌آورد، ابتدا به تو سلام می‌کند. آنچه معلم روی تخته سیاه می‌نویسد، کمترین چیزی است که از او می‌آموزیم. نهایت آموختن معلم، رفتار اوست. معلم خوب، ابتدا خوب زندگی کردن را به شاگرد می‌آموزد و پس از آن، خوب درس خواندن را. عاقبت، روزی تخته سیاه‌ها زبان می‌گشایند و خستگی قرن‌های معلم را شهادت می‌دهند.

روز گذشته روز بزرگی بود که در تقویم رسمی ایران به‌منظور بزرگداشت مقام شامخ معلم و شهید بزرگ راه علم، مرتضی مطهری نامگذاری شده است. چه خوب است که در میان روزها، روزی هم به‌نام معلم نامیده شده، چراکه معلم همچون پیامبران نقش مهمی را در تربیت و هدایت افراد جامعه ایفا می‌کند. معلم همواره در همه دوره‌ها وظیفه خطیر آموختن، روشنگری و آگاه‌سازی را عهده‌دار بوده است. امروزه به‌خصوص با گسترش وسایل ارتباط‌جمعی و نفوذ فرهنگ بیگانه به درون فرهنگ اصیل ایرانی، افراد جامعه به‌خصوص جوانان دچار نوعی بی‌هویتی یا سردرگمی فرهنگی شده‌اند، چون از یک سو با فاصله گرفتن از کتاب و مطالعه، به‌خصوص مطالعه متون ادبی و فرهنگی سرزمینمان و از سوی دیگر با گرایش به‌سوی متون ترجمه شده فرهنگ‌های دیگر هر روز از فرهنگ و آداب خود فاصله می‌‌گیرند. البته در اینجا قصد نداریم که مطالعه کتاب‌های برجسته فرهنگ‌های دیگر را که به زبان فارسی برگردانده‌ شده‌اند، زیر سوال ببریم اما به‌نظر می‌رسد که افراد با آشنایی با متون کهن ادبی و پیشینه فرهنگی خود، دیگر با مطالعه کتب معتبر و صاحب‌سبک دنیا دچار دوگانگی و سردرگمی نمی‌شوند. بنابراین در اینجا وظیفه معلمان و مدرسان سنگین‌تر می‌شود که افزون بر تدریس متون علمی، نقش سازنده‌ای را در معرفی فرهنگ و تمدن دیرینه و اصیلمان ایفا کنند و از این طریق در درون دانش‌آموزان و دانشجویان نسبت به هنر و ادب ایرانی ایجاد انگیزه و رغبت کنند. 

از زمانی که خودم را شناختم، افرادی را در پیرامونم دیده‌ام که هر کدام به‌نوعی در زمینه ترویج فرهنگ، هنر، ادب و... این دیار تلاش می‌کنند، در واقع این افراد ایفاگر نقش موثر و ماندگاری در انتقال این میراث گرانبها به نسل‌های بعدی هستند، از جمله مربی نقاشی، استاد آواز و ساز، کارگردان تئاتر و... . اینها همه آموزگارانی هستند که با عشق و علاقه هنر را جاودانه کرده‌اند. در این زمینه با دو نفر از استادان دانشگاه و همچنین با یک فعال مدنی که همواره نقش تاثیرگذاری را در معرفی و ترویج هنر و ادب ایفا می‌کنند، به گفت‌وگو پرداختیم.
سلیمه کهنسال، استاد دانشگاه‌های استان در خصوص نقش معلم در معرفی فرهنگ و ترغیب دانش‌آموزان به فراگیری هنر و ... در گفت‌وگو با بامداد جنوب گفت: با توجه به این‌که معلم الگوی دانش‌آموزان است، می‌تواند با دقتی که خود در زمینه توجه به مسائل فرهنگی و هنری دارد، به‌صورت غیر مستقیم دانش‌آموزان را به سوی فرهنگ و هنر هدایت کند. او می‌تواند با ارائه موضوعاتی که به فرهنگ و هنر مرتبط است، آنها را به آشنایی با این موضوعات تشویق کند. از سوی دیگر می‌تواند استعدادهای ناب هنری دانش‌آموزان را شناسایی و آنها را به سمت شکوفایی هدایت کند. معلم می‌تواند شاگردان خود را متوجه مسائل پیرامونشان کند و به آنها یاد بدهد که فکر کنند. یاد بدهد که نسبت به محیط پیرامونشان بی‌توجه نباشند و به اطرافشان دقت کنند. آنها را به مطالعه عادت دهد و این‌که دانسته‌هایشان را با همکلاسی‌ها به اشتراک بگذارند. وقتی معلم درباره یکی از مسائل فرهنگی صحبت می‌کند، حرفش اگر با سند و مدرک باشد، مورد قبول دانش‌آموز قرار می‌گیرد، چون برای شاگردانش مرجعیت علمی دارد. 

وی در پایان با بیان این‌که البته نحوه برقراری ارتباط معلم با شاگردان و شخصیت وی بسیار مهم است، چون شخصیت معلم باید ابتدا به‌گونه‌ای باشد که مورد قبول واقع شود و بعد از آن ارتباط مناسبی با دانش‌آموزان برقرار کند تا بتواند نقش تاثیرگذار خود را ایفا کند، افزود: به‌طور مثال، وقتی معلم برای دانش‌آموزان از تئاتر، سینما، موسیقی، نقاشی، خوشنویسی و ... صحبت می‌کند و در این زمینه‌ها اطلاعات به‌روزی داشته باشد، به‌یقین می‌تواند دانش‌آموزان را تحت تاثیر قرار دهد یا زمانی که از کلمات و اشعار نویسندگان و شاعران استفاده می‌کند، باعث می‌شود این واژگان در میان نسل جوان گسترش یابد و زمینه‌ای شود برای تفکر بیشتر نوجوانان و جوانان با این بخش از فرهنگ و هنر. به هر ترتیب معلمی که می‌خواهد تاثیرگذار باشد، باید زبان نسل امروز را بداند و با زبان خودشان آداب، فرهنگ و هنر این مرز بوم را به آنها معرفی کند. 
حمید موذنی، یکی از فعالان رسانه‌ای هم‌استانی نیز در خصوص نقش معلمان هنر در ترویج هنر به با بامداد جنوب گفت: معلمان هنر جدا از آموزش دانش به آموزش خلاقيت هنري نيز مي‌پردازند. معلمان هنر مي‌توانند استعداد و خلاقيت هنري دانش‌آموزان را كشف كنند و تاثير بسزايي را در آينده دانش‌آموز به‌جا بگذارند. متاسفانه درس هنر و معلم هنر در نظام آموزشي ما هيچ‌گاه جايگاه واقعي خود را نيافته و به همين دليل خانواده‌ها و گفتمان رسمي نگاه مثبتي به آن نداشته‌اند. البته خوشبختانه ويژگي‌هاي جهان رسانه‌اي و اوج‌گيري شبكه‌هاي اجتماعي زمینه مناسبی را برای نمايش استعدادها و حتی آموزش و آشنايي با هنر به‌وجود آورده است.

یکی از اعضای هيات‌علمي گروه هنر نمايش دانشگاه آزاد بوشهر با بیان این‌که آيا عقلانيت منطقي‌ترين احساس است يا احساس عقلاني‌ترين معلم انسان است، در گفت‌وگو با بامداد جنوب بیان کرد: اولين آموزش در جهان از عقل سرچشمه مي‌گيرد حتي از دو كلاغ. انسان واژه عجيبي است، چرا‌كه مي‌تواند كشف و شهود كند. 
مكتب‌ها، دبستان‌ها، هدايت‌ها و راهنمايي‌ها، دبيرستان‌ها و دانشگاه‌ها و مقاطع ديگر هر كدام در راستاي آموزش و پرورش نهادينه شده‌اند و هر كدام اتاق فكري است براي بروز استعدادها و خلاقيت‌ها، پس انسان عجيب است و نيست و انسان بودن و انسان شدن كار بسيار پيچيده و سختي است و در اين راستا كسي كه در مقام هادي و راهنما و در كليت آن آموزگار و معلم مي‌شود، بسيار سخت‌تَر و پيچيده‌تَر است. انسان معلم، انساني است كه عموميتي را كه از دانشمندان و فلاسفه آموخته است، به ديگران مي‌آموزد و چه بسا خودش را براي ديگران (با توجه به هنرش و تخصصش) معنا مي‌بخشد. آن‌كه يك آموزگار خودش را به ديگران معنا ببخشد، كاري بسيار سنگين است، چر‌كه آموزه‌هاي خويش از ديگران را براي بالا بردن سطح معلوماتش با تجربيات خود عجين كرده و آنها را منتقل مي‌كند. پس هر انساني كه انسانيت را پي مي‌گيرد و در انسانيتش آموزگار مي‌شود، رنجش چندين برابر است از اين‌كه قرار است تغيير دهد يا آموزش دهد و انسان معلم خلاق و نوفكر كسي است كه پرده از هيولاي درونش بر مي‌دارد و خود را خرج مي‌كند تا همگان بدانند كه نوفكري به چه معناست و در اين ورطه است كه جادوي سحرآميزش كوير را تبديل به گلستان مي‌كند. آيا همه مي‌توانند معلم خوبي براي ديگران باشند و يا همه در اين عصر خود را معلم براي هم مي‌پندارنند كه اين فاجعه‌اي است كه خيلي از جوامع با آن در گيرند اما بسيار كمرنگ.

جواد صداقت با اشاره به این‌که عقلانيت شكوفايي احساس است، آنگاه كه هر كس بر اساس عقلانيت منطق را معنا مي‌دهد، موفقيتي شگرف را با خود به ارمغان مي‌آورد، افزود: اما آنگاه كه احساس عقل را ترجمه مي‌كند شايد، البته شايد انهدامي صورت بپذيرد، به‌خصوص در دوران جواني!!! كتب‌ها، رساله‌ها، منابع و ماخذي كه در كتابخانه‌ها، مجلات و سايت‌هاي مختلف وجود دارد، در دسترس همگان است اما چقدر استفاده و بهره جسته‌ايم،
پس در كليت اين عقل است كه اولين معلم انسان است نه احساس. حال در نظر بگيريد آيا انسان‌هاي معلم چون مادر و يا پدر كودك و نوجوان و جوان دلسوز ما هستند و براساس عقلانيت و شعور ما را هادي مي‌شوند و يا خير
كه بي‌شك بايد گفت (با تعريفي كه از انسان شدن و انسان معلم داشته‌ايم‌) انسان معلم عقل فرزندانمان را به سوي انسان شدن راهنما هستند. يادمان باشد انسان خالق تصوير و نوشتن است كه از طبيعت وام مي‌گيرد و همه اينان به خالق هستي خداوند بزرگ باري‌تعالي بازمي‌گردد كه همه از روي فكر صحيح و انديشه‌اي دست‌نيافتني بنا شده است. اين روز بزرگ را به انسان‌هاي معلم تبريك مي‌گويم و براي ارج نهادن به مقام والايشان قيام مي‌كنم.

با اندکی تامل در می‌یابیم که منوچهر آتشی‌ها، ایرج شمسی‌زاده‌‌ها، محمد بیابانی‌ها و... با تحمل سختی و خون‌جگر خوردن‌ها نقش بسزایی را در حفظ و معرفی ادب و فرهنگ این دیار ایفا کردند. ایرجو و آتشی و بیابانی نه تنها آموزگارانی بودند که علم را به شاگردانشان آموختند، بلکه عشق را، مهر را و بوشهر را با تمام وجودشان تدریس کردند. آنها عاشقانی بودند که نه فقر و نه بی‌توجهی آنها را از رسالتشان باز نداشت، سرودند و زیستند اما نامهربانی‌ها آنها را پژمرده کرد و کوچ را بر ماندن ترجیح دادند، ایرجوها، آتشی‌ها و بیابانی‌ها آمدند تا بگویند، معلم خود عشق و بیداری است، معلم فقر نمی‌شناسد اما آنچه کمرش را می‌شکند فقر فرهنگی و جهل مدعیان است. معلم گوهری است که ذره‌ذره می‌سوزد تا من و تو را از خامی در بیاورد و پخته سازد. ادبیات فولکور ما مدیون این بزرگان است و اینک دریابیم محمد غلامی‌ها را که در این سالیان در کلاس درس عشق و زندگی را به‌هم آمیخته است تا به شاگردانش ادب و فرهنگ بومی و اصیل ایرانی را با چاشنی ذوق و معرفت بیاموزد.

برچسب ها: فرهنگ ، ادب ، معلم ، دانشگاه
نام:
ایمیل:
* نظر: