بامدادجنوب- الهام بهروزی: عمارت دهدشتی و پنجرههای هلالی و شیشههای رنگارنگش عجیب به دل آدم مینشیند، اینک این عمارت کهن فرهنگسرای بافت را در درون خود جای داده است و به مکان آرامی برای آموختن هنر و نواهای زیبا بدل شده است. حال روز شنبه این عمارت با همت انجمن دوستداران زبان و ادبیات فارسی و با همکاری فرهنگسرای بافت و شهرداری بافت تاریخی بوشهر شاهد رونمایی از کتاب جدید محسن شریف، نویسنده نامآشنای بوشهر بود.
در این مراسم جمعی از ادبدوستان، استادان دانشگاه، فعالان رسانهای و... حضور داشتند. سعید بردستانی، نویسنده کتابهای «هیچ» و «نهنگ تاریک» با خوانش بخشی از کتاب «تب نوبه» برنامه را آغاز کرد و در نخستین بخش از رضا معتمد، فعال مطبوعاتی دعوت کرد تا در خصوص این کتاب سخن بگوید.
معتمد در مورد محسن شریف گفت: حقی که شریف بر گردن جامعه ادبی دارد، آنگونه که باید ادا نشده است. امیدوارم که وی به جایگاه مناسب و شایسته خود در ادبیات و فرهنگ ما برسد؛ هم از بُعد مدیریت فرهنگی و هم از بعد شخصیت ادبی وی در عرصه داستاننویسی.
معتمد با بیان اینکه در سالهای اخیر شریف از پایهگذاران محفلهای ادبی و مدتی هم رئیس انجمن اهل قلم بوشهر بوده است، افزود: در حال حاضر هم از اعضای ثابت محفلهای ادبی است که در هفتهنامه پیغام برگزار میشود. پیگیری وی در حوزه ادبی واقعا قابل تامل است اما نکتهای که در مورد آثار محسن شریف میخواهم بیان کنم، این است که تلاشهای وی غریب مانده است، شاید یکی از دلایلش این است که خیلی از افراد نتوانستهاند با زبان داستانهای محسن شریف ارتباط برقرار کنند، طبیعی است چون عدهای معتقد هستند که زبان داستانهای وی پیچیده است ولی من معتقدم که این آثار باارزش هستند و میتوان بهصورت موضوعی برای پژوهش ادبدوستان در آید. زبان فرمگرای شریف قابل بررسی است.
این فعال مطبوعاتی با بیان اینکه متن داستان تب نوبه با روابط علت و معلولی داستانهایی که تاکنون خواندهایم، تفاوت دارد، یادآور شد: در واقع فرمگرایی خاص این داستان، خواننده را با خود به عالم دیگری میبرد. از فعالان ادبی انتظار دارم که آثار نویسندگان و زبان این آثار را به دیگران معرفی کنند. اگر بتوانیم چارچوبهای زبان شریف و معیارهای حاکم بر زبان وی را تعیین کنیم، فهم متن برای دیگران راحتتر میشود، چراکه یکی از وظیفههای متنهای ادبی لذت دادن به مخاطب است. ریتم و موضوعیتی که در زبان استاد شریف است و همچنین تخیل ناب و بومیگرایی که در داستانهای وی دیده میشود، دارد یک فرهنگ بومی را انتقال میدهد. بنابراین افرادی که با قلم خود دارند این گویشها و ادبیات بومی را حفظ و معرفی میکنند، آنها را پاس بداریم و در راستای آشنایی نسل جدید با بزرگانی چون محسن شریف، محمدرضا صفدری، ارج شمسیزاده و ... بکوشیم.
بعد از پایان سخنان رضا معتمد، بردستانی به شرح مختصری از زندگی محسن شریف به این مضمون پرداخت؛ محسن شریف را با مجموعهداستانهای «آس نحس» و «ورار» و رمانهای «فصلهای تکراری» و «سالهای صبر» می شناسیم. وی پنجم آذرماه 1315 خورشیدی در روستای چاهکوتاه دیده به جهان گشود. پدر او، علی شریف ملقب به میرزاعلی معارف، رئیس اداره فرهنگ بوشهر در دهه 1310 خورشیدی بود، وی دوران دبستان را در مدرسه سعادت بوشهر گذراند، سپس برای ادامه تحصیل به تهران رفت و دوران متوسطه را در مدارس دارالفنون، اسکندری و رضاشاه تهران سپری کرد. دوران تحصیل برای شریف دوران آشنایی با سیاست بود. شریف بعد از پایان تحصیلاتش به معماری روی آورد اما از فعالیتهای فرهنگی وی میتوان به ریاست انجمن اهل قلم بوشهر (78-86) اشاره کرد. در این دوران فعالیتهای انجمن قلم شکلی تازه به خود گرفت؛ برپایی همایشها و ... در حوزه شعر و داستان از ابتکارات وی بود. در این میان میتوان به همایش بزرگداشت استاد منوچهر آتشی و همایش نقد و بررسی محمدرضا صفدری اشاره کرد، جایزه قلم طلایی در رشته داستاننویسی و جایزه شعر فصل از دیگر اقداماتی وی بود ... .
در ادامه نوروزی مقاله «خاستگاه هنر» به قلم محسن شریف را بهطور خلاصه ارائه کرد که بعد از آن، از فرشید جاناحمدیان دیگر نویسنده هماستانی دعوت شد تا لحظاتی را در مورد شریف سخن بگوید.
جاناحمدیان گفت: چند سال پیش که این کتاب نوشته شد و من ویراستاری آن را عهدهدار بودم، بارها بهدلیلی چاپ این کتاب با مشکل روبهرو شد و برگشت خورد و من با خودم گفتم که دیگر این کتاب چاپ نمیشود اما شریف پیگیر مساله بود و با پشتکار و همتی که داشت، موفق شد که سرانجام آن را به چاپ برساند که یکی از خصلتهای محسن شریف همین پیگیری و پشتکار وی است.
وی با بیان اینکه یکی از اصلیترین ویژگی آثار شریف مضمونگرایی است، افزود: حتی در عنوان کتابهایش این ویژگی مشخص است. «آس نحس»، «ورار»، «فصلهای تکراری»، «سالهای صبر» و «تب نوبه» این مضمونگرایی با شروع هر داستان نمایان است. از همان ابتدای کار نویسنده با مخاطب خود یک قرارداد میبندد که مضمون داستان این است و عموما داستان با جملهای شروع میشود که تقریبا در تمام داستانها یکسان است.
در این حین، طنین جانبخش و نوای ملکوتی اذان در فضای سنتی و خاطرهآمیز عمارت دهدشتی پیچید. فضای خاصی بود که از وصفش عاجزم، دمی مرغ جانم را در این محیط به پرواز درآوردم، لحظاتی بعد حواسم را متوجه ادامه سخنان فرشید جاناحمدیان کردم.
این نویسنده با اشاره به اینکه آنچه در همه داستانهای شریف مشترک است، حجم دادن به وضعیت است، خاطرنشان کرد: وقتی داستانهای وی را میخوانیم، در ذهنمان خود حادثه محو میشود و بیشتر حجمی است که به یک موقعیت داده شده و این موقعیت پیرامون مضمونی است که شریف در ذهنش آن را پرورش داده است، در واقع حادثه در پشت داستان قرار میگیرد.
جان احمدیان با بیان این که نثر وی، نثری شعرگونه است، یعنی ما وقتی جملات وی را میخوانیم، با جملات آهنگین روبهرو میشویم، گفت: بهگونهای که با خواندن این داستانها خواننده مجذوب نثر و جملات آهنگین وی میشود، وی یک تم را در تمام داستانهایش تکرار کرده است، با وجود پافشاری شریف در رسیدن به خواستههایش نکته جالب این است که در تمام داستانهایش پیگیریها و فعالیتها با شکست روبهرو میشوند.
بعد از پایان سخنان وی به دعوت بردستانی که اجرای این برنامه را برعهده داشت، سینا برازجانی خیلی کوتاه در خصوص شریف سخنانی را بیان کرد. سپس با دعوت از تعدادی از صاحبنظران از این کتاب رونمایی و جشن امضا نیز برگزار شد. بعد از پایان جشن امضا به نزد محسن شریف که با خوشرویی پذیرای دوستداران خویش بود، رفتیم. وی با رویی گشاده از گفتوگو با ما استقبال کرد.
وی در خصوص تاثیر افسانهها بر داستاننویسی در گفتوگو با بامداد جنوب گفت: افسانهها در جنوب بهاندازهای خصلت زندگی دارند که میتوانند با زندگی درآمیزند و از درونشان افسانه دیگری را بسازند. البته کلام افسانه برای من خیلی تاسفآور است.
محسن شریف در پاسخ به این سوال که چرا این موضوع و نام را برای کتاب «تب نوبه» انتخاب کردید، بیان کرد: خود این زندگی داریم باعث شد که این موضوع را انتخاب کنم، چراکه زندگی که داریم جز تب نوبه نیست، تب مالاریاست؛ هم میلرزاند و هم سرد میکند و یخ میزند.
این نویسنده هماستانی در خصوص وضعیت نویسندگان بوشهری خاطرنشان کرد: در بوشهر به نویسندهها توجهی نمیشود، اصلا کسی توجه دارد، همسایهها، خانوادهها، رهگذرها و... چه کسی به نویسندهها توجه میکند، اصلا آیا کسی پیدا شده که به نویسندگان توجه کند، اگر کسی را سراغ دارید، معرفی کنید تا از وی یک داستان بنویسم.
شریف در مورد رسالت نویسندگان در راستای انتقال گویش و ادبیات بومی گفت: من لهجه بوشهری را به کلمه تبدیل میکنم، اگر هر نویسنده بوشهری این کار را انجام بدهد، هم به وسعت زبان میافزاید و هم اینکه خودش به مراد کلامی میرسد که من این کار را انجام میدهم.
وی در خصوص تاخیر در چاپ این کتاب یادآور شد: چاپ این کتاب خیلی ماجرا دارد و این کتاب برای چاپ با دو مشکل روبه رو بود؛ یکی بررسی و صدور مجوز آن بود و مشکل دیگر هم ناشران بودند که آن را چاپ نمیکردند به این دلیل که میگفتند، این کتاب سختخوان است.
محسن شریف در پایان با نگاه مهربانی به جمعیت حاضر در عمارت دهدشتی گفت: من شما بامدادیها و هم این حاضران را دوست میدارم و سپاسگزارم که امروز اینجا حضور داشتید.
بعد از گفتوگو با شریف، این نویسنده پیر اما جواندل به سراغ سعید بردستانی که از مجریان برگزاری این برنامه بود، رفتم و از وی نحوه برگزاری مراسم رونمایی از کتاب تب نوبه را جویا شدم و بردستانی در این خصوص به بامداد جنوب گفت: حقیقتا من و دوستانم خیلی دوست داشتیم برای نویسندگان ارزشمندی مثل شریف، آرام و... در شهرمان کاری بکنیم و بهشخصه از رکودی که بر فضای ادبی استان حاکم شده بود، خیلی خسته شده بودیم.
ضمن اینکه در زمستان سال قبل اعضای انجمن دوستداران زبان و ادبیات فارسی شیراز به بوشهر آمدند و دیداری با هم داشتیم. همانجا قول و قرار برگزاری جلسات باشکوه ادبی با همراهی و همکاری آنها گذاشته شد. فرشیدسادات شریفی و نوروزی قول هر نوع حمایت و تبادل تجاربی را به ما دادند. از طرفی رمان جدید محسن شریف تازه وارد بازار شده بود. بنابراین تصمیم گرفتیم نخستین برنامه را با این کتاب شروع کنیم و بعد به سراغ آرام و دیگران برویم (کتاب جدید احمد آرام قرار است بهزودی منتشر شود). برای محل برگزاری هم سعیدی، شهردار محترم بافت قدیم و فرید میرشکار، مدیر محترم فرهنگسرای بافت پیشقدم شدند و با ما همکاری کردند. بر این تصمیم گرفتیم، برنامه در عمارت دهدشتی برگزار شود. در این راه دوست عزیزم، سینا برازجانی و خانم نوروزی از روز اول کاملا همراهی کردند و زحمات زیادی هم کشیدند.
بردستانی با بیان اینکه نویسندگان بوشهری همیشه خوب بوده و خوب هستند، فقط فکر میکنم باید بیشتر به خودشان بها بدهند و همینطور فضای فرهنگی شهر باید بیشتر به آنها بها بدهد. حقیقتا متاسفم که بعضی از آنها در شهر خودشان غریب هستند، افزود: از مسوولان هم حرف نزنم، بهتر است. هنوز اما جای امیدواری است که تک و توکی مدیر بر مسند هستند که دغدغه فرهنگ و هنر استان را دارند. از رسانههای استانی هم خواهش میکنم که بیشتر هوای نویسندگان و هنرمندان و اتفاقات اصیل فرهنگی استان را داشته باشند. فکر کنم خندهدار است که بگوییم عکس سلفی فلان بازیکن در کنار فلان بازیگر تلویزیون مهمتر از چاپ رمان نویسندگان ما شده است.