بامدادجنوب- سیدعلی موسوی: همهپرسی جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپا روز پنجشنبه گذشته برگزار و در پایان شمارش آرا، مشخص شد که 52 درصد رأیدهندگان به خروج انگلستان از اتحادیه اروپا رأی دادهاند. بسیاری از کارشناسان این رأی تاریخی را آغازی بر یک دومینو دانستهاند که میتواند حیات اتحادیه اروپا و حتی بریتانیای متحد را به چالش بکشد اما باید توجه کرد که اتحادیه اروپا اولین سازمان بین الدولی نیست که دچار چنین بحران هویتی میشود.
روپائیها مخصوصا رجال این قاره در همه زمینههای مترقیانه، خود را مهد تمدن و الگوی دیگر ملل می دانند و همه چیز را نسبت به خود میسنجند. اگر دقت کرده باشیم عباراتی مثل خاورمیانه، خاور دور و خاور نزدیک اصطلاحاتی هستند که اروپائیها با لحاظ فاصله این مناطق از قاره اروپا ابداع کردهاند. پیشرفت صنعت در این قاره موجب شد که این قاره خود را در تمام زمینه ها سرآمد دانسته و از کل جهان انتظار تقلید داشته باشد. غرور کاذبی که به دفعات شکسته شده اما موجب عبرت نشده است. یکی از این موارد، معاهدات و سازمانهای بینالمللی هستند. اروپائیها معاهدات مختلفی در زمینههای متنوع تاسیس کرده و بعد از تصویب در این قاره انتظار دارند که دیگر کشورهای جهان نیز بدان ملحق شوند.
غافل از اینکه سابقه استعماری این قاره مانع از آن است که دیگر کشورها بتوانند به این معاهدات، کنوانسیونها و سازمانها به دیده تردید ننگرند. مثل معاهدات فضایی، معاهدات مربوط به فضای سایبر، جرم سایبری، معاهدات شیمیایی و...که اکثر آنها ابتر ماندهاند. بهعنوان مثال، کردار نامه فضایی که از سوی اتحادیه اروپا تهیه شد نه تنها از جانب چین، ژاپن، هند و دیگر کشورها به چالش کشیده شد بلکه حتی امریکا هم حاضر به تصویب آن نشد اما هیچ کدام از آنها مایه عبرت اروپا نشد که جهان نسبت به آنها بیاعتماد است. اما اتفاق اخیر در انگلیس شاید باعث بیداری برخی محافل در اروپا شود، چراکه مردم این قاره نیز به تصمصم گیرانش اظهار بی اعتمادی کردند. اتحادیه اروپا آنقدر مغرور است که بیش از نیم قرن ترکیه را پشت درهای بسته خود نگه داشته است.
ترکهای بیچاره که تمام آمال و و آرزوهای خود را در الحاق به اتحادیه اروپا میدانستند حال شاهد فروپاشی این اتحادیه از درون هستند. شاید به همین دلیل است که اردوغان نیز خواستار برگزاری همهپرسی در خصوص ادامه فرایند مذاکره برای الحاق به اتحادیه اروپا شده است. انتظار میرود که در آینده نزدیک این همهپرسی برگزار شده و نتیجه محکمتر از انگلیس داشته باشد و مردم ترکیه با اکثریت بالای جواب نه، ادامه فرایند الحاق را متوقف و منتفی کنند.
اتحادیه اروپا سرآغاز فروپاشی دیگر پیمانهای غربی
سازمان ملل که بر ویرانههای جنگ جهانی دوم بنا شد و برندگان جنگ صرفا منافع و ملاحظات خود را در منشور این سازمان گنجاندند هرگز نتوانست حتی به اصول اعلامی خود پای بند بوده و نویدبخش جهانی بهتر برای زیست نوع بشر باشد. نگاهی به تاریخ عملکرد این سازمان در چند دههای که از عمر آن میگذرد نشاندهنده ناکارامدی این سازمان در طول حیات خود بوده است. عجیب است که ما تصور میکنیم سازمان ملل از بدو تاریخ بوده و تصور جهانی بدون این سازمان در مخیله و تصور ما نمیگنجد. در حالی که فقط هفتاد سال از تولد این سازمان میگذرد. سازمانی که مثل سلف خود یعنی جامعه ملل، مرده به دنیا آمد. سازمان ملل تاکنون نتوانسته در پیشگیری و حل بحرانها و معضلات منطقهای و جهانی کارنامهای بهتر از جامعه ملل داشته باشد که حتی ضعیفتر از آن عمل کرده و مطلقا نتوانسته است عملکرد قابل قبولی از فعالیتهای خود ارائه کند. فارغ از مباحث تاریخی، نگاهی به بحرانهای فزاینده منطقهای و بینالمللی جهان امروز گواهی بر ناکارآمدی این سازمان و حتی سیر قهقرایی آن است.
اخیرا نیز بانکیمون در حذف نام عربستان از فهرست کشورهای کودک کش که در قالب دیپلماسی دلار صورت گرفت، تیر خلاص به ته مانده آبروی این سازمان زد. لذا احتمال به چالش کشیدن مشروعیت این سازمان و خروج برخی کشورها از آن وجود دارد. شوکی که مردم انگلیس به اتحادیه اروپا وارد کرد هر کشوری میتواند به سازمان ملل وارد کند. وقتی جامعه ملل بهدلیل ناکارآمدی منحل شد مستندات قوی تری بر ناکارامدی سازمان ملل هست. سازمانی که که خون کودکان یمنی را به ثمن بخسی فروخته بعید نیست که فردا نیز حق وتو از از طریق مزایده به فروش گذاشته و سعودیها نیز به پشتوانه دلارهای نفتی پیروز این مزایده باشند.
در سال 1967 زمانی که حزب کمونیست اندونزی به رهبری سوکارنو قدرت را بهدست گرفت ، بهدلیل فشارهای بینالمللی، تقاضای خروج از سازمان ملل را مطرح کرد. در فاصله ارائه درخواست خروج و رسیدگی به این مساله، کودتایی در اندونزی به رهبری سوهارتو صورت گرفت و دولت جدید تقاضای خروج را پس گرفت. همین احتمال در آینده نیز وجود دارد که کشوری نه تنها به منافع مشروع کشورش از طریق سازمان ملل نائل نیامده بلکه فشار بر این دولت نیز باعث طرح خروج از سازمان شود و اگر تعداد این خروج ها زیاد شود، میتواند مشروعیت سازمان ملل را با چالش مواجه کرده و زمینه انحلال آن را فراهم آورد. نظیر همان شوکی که امروزه مردم انگلیس براتحادیه اروپا وارد کردهاند.