bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۴۵۶۱
تاریخ انتشار: ۲۸ : ۱۸ - ۲۷ تير ۱۳۹۵
کودکان کار؛
کودکان کار بخشی از جامعه هستند که در خانواده‌های فقیر دیده به جهان گشوده‌اند، بیشتر این کودکان بی‌سرپرست یا بدسرپرست هستند که روزانه در سطح شهر با آنها روبه‌رو می‌شویم اما ...
بامدادجنوب- الهام بهروزی: کودکان کار بخشی از جامعه هستند که در خانواده‌های فقیر دیده به جهان گشوده‌اند، بیشتر این کودکان بی‌سرپرست یا بدسرپرست هستند که روزانه در سطح شهر با آنها روبه‌رو می‌شویم اما شوربختانه در جامعه افراد سودجویی از بی‌پناهی این کودکان بهره برده، آنها را وادار به کارهایی می‌کنند که گاه خارج از توان آنهاست. 
در بوشهر نیز تعداد این کودکان کم نیست. کودکانی که قلب‌های بزرگ و دست‌های سخاوتمندی دارند. گاه شیشه‌ ماشینی را دستمال می‌کشند، گاه با تقدیم شاخه گلی مهر و محبت را به تو گوشزد می‌کنند و گاه با لبخندی فقر و خستگی‌‌هایشان را پنهان می‌کنند و گاه این کودکان با گفتن جمله یا حرکتی آدم را به فکر وا می‌‌دارند. آنها نیز مانند سایر کودکان آرزوهایی زیبایی دارند اما به‌دلیل فقر و نداری مجالی برای پرورش آنها نمی‌یابند.

شوربختانه هر ازچندگاهی با شکایات مردمی سریع این کودکان جمع‌آوری‌ می‌شوند اما دیگر نمی‌دانیم که بعد از این که جمع‌آوری شدند، چگونه زندگی را می‌گذرانند. جمع‌آوری این کودکان تنها باعث می‌شود که مدتی آنها را در سطح شهر نبینیم اما آیا شده به این بیندیشیم که برای این شهروندان کوچک اما بزرگدل چه‌کاری انجام داده‌ایم؟! آیا با حذف آنها از سر چهارراه‌ها زندگی و رفاه را به آنها هدیه کرده‌ایم؟! آیا مشکل ما همین حضور آنها در این مکان‌ها است و گاه متاسفانه شاهد نگاه‌‌ها و رفتارهای حقیرانه با این کودکان بوده‌ام که ساعت‌ها ذهنم را درگیر خود ساخته است، بیاییم با خود روراست باشیم، به‌یقین بیشتر این کودکان از این‌که در این سن مجبور هستند، آدامس یا گل بفروشند، شیشه ماشین‌ها را دستمال بکشند یا اسپند دود کنند، خوشحال نیستند. آنها ناچار هستند که برای ماندن و رسیدن به آینده‌ای که بدون‌شک داشتن یک زندگی راحت است، تلاش کنند. بسیاری از این کودکان حتی به‌دلیل فقر فلاکت‌باری که خود و خانواده‌شان با آن دست‌به گریبان هستند، از درس و مدرسه باز می‌مانند، نمی‌دانم با آنها تاکنون هم‌صحبت شده‌اید، برخی از آنها چنان معصومیتی در چهره‌شان دیده می‌شود که ناخودآگاه متوقفت می‌کند و دوست داری چند کلامی با آنها هم‌صحبت شوی.

برای کم شدن تعداد این کودکان راه‌های فراوانی وجود دارد، چراکه بیشتر این کودکان دارای خانواده‌هایی هستند که افزون بر این‌که دچار فقر مالی هستند، از فقر فرهنگی و آموزشی شدیدی نیز رنج‌ می‌برند. پس اگر مسوولان و متولیان فرهنگی راهکاری برای آموزش و فعالیت‌های هنری و فرهنگی این کودکان فراهم کنند، چه بسا زندگی و آینده این کودکان را دگرگون می‌کنند. این کودکان هم حق زندگی و لذت بردن از آن را دارند، آنها دوست دارند چون همسالان خود تئاتر کار کنند، نقاشی بکشند، موسیقی آموزش ببینند، خوشنویسی کنند، خلاصه فارغ از دردها و نداری‌ها شاد باشند و از ته دل بخندند و هر روز شاهد عتاب‌ها و نگاه‌های سرزنشگر و توام با تحقیر دیگران نباشند، به‌راستی گناه این کودکان چیست که فقر و نابرابرای‌ها از همان اوان زندگی آنها را به‌سوی جرم و بزهکاری سوق می‌‌دهد، ما و جامعه نیز در این زمینه دخیل هستیم، چراکه اگر آنها را به ‌عنوان یک شهروند بپذیریم و زمینه را برای آموزش و فعالیت‌های مختلف فرهنگی، هنری، ورزشی و ... فراهم کنیم، دیگر شاهد حضور بیش از پیش آنها در سطح شهر نخواهیم بود. خوشبختانه در این زمینه هنرمندان ورود کرده‌اند و در تلاش هستند تا با توجه به این کودکان و آرزوهایشان فرصت یک زندگی ایده‌آل و برابر را در جامعه برای آنها زمینه‌سازی کنند و امید که مسوولان نیز با تماشای آرزوها و باور این کودکان مانع از انحراف آنها شود و بسیاری از آسیب‌هایی که این کودکان را تهدید می‌کند، شناسایی و رفع کنند.

در این میان محمدامین پوراسکندریان به همراه برخی از هنرمندان، نمایشگاهی به نام «بازار آرزوهای کودکان کار» که مجموعه‌ای از نقاشی‌های کودکان کار و تن‌پوش‌های مزین به این نقاشی‌ها را در برمی‌گیرد، در گالری ایوان تهران به نمایش درآورده تا دیگران را متوجه این کودکان و آرزوهای کوچک و بزرگشان کند. در این نمایشگاه سه گروه متفاوت از آثار که با ایده‌ای مشترک تهیه شده‌اند، به نمایش گذاشته شده است. بخش اول این آثار شامل نقاشی‌های تعدادی از کودکان کار است که آرزوهای خود را با سادگی و صداقت روی کاغذ آورده‌اند و این نقش‌های رنگارنگ در قاب‌های یکسان به تماشا گذاشته شده‌ است. بخش دوم آثاری که در گالری دیده می‌شود، تن‌پوش‌هایی است که محمدامین پوراسکندریان با الهام از نقاشی‌های کودکان کار طراحی کرده است. این مجموعه در قالب ۱۶ لباس زنانه، سه لباس مردانه و چند شال به نمایش گذاشته شده است. تن‌پوش‌های این مجموعه هم به‌عنوان اثر هنری و هم برای پوشیدن قابل استفاده هستند.

پوراسکندریان در مورد شکل‌گیری این مجموعه لباس گفت: همیشه دوست داشتم استعدادهای افرادی را که کمتر در جامعه مورد توجه قرار می‌گیرند، بارور کنم. با دیدن کودکان کار احساس می‌کردم توانایی‌های زیادی در وجود آنها هست، بنابراین به سازمان حامی آنها رفتم و از کودکان خواستم آرزوهای فعلی و آرزوی آینده خود را به تصویر بکشند. بعد با آرزوهای آنها لباس درست کردم و خواستم مردم بتوانند آرزوهای آنها را ببینند. دوست دارم این لباس‌ها در خیابان پوشیده شود تا این کودکان بتوانند آرزوها و هنر خود را بر تن مردم ببینند.
سومین بخش نمایشگاه هم عکس‌هایی هستند که رهام شامخ آنها  را تهیه کرده است. این عکاس جوان نیز با دو رویکرد به موضوع کودکان کار پرداخته است. در تعدادی از عکس‌ها کودکان کار در حال فعالیت روزانه خود دیده می‌شوند و در تعدادی دیگر از آنها دختر جوانی که لباسی پوشیده از نقاشی کودکان کار به تن دارد، در میان این کودکان دیده می‌شود و یا خود مشغول کار در خیابان است.
رهام شامخ در مورد شکل‌گیری این مجموعه گفت: وقتی موضوع کودکان کار مطرح شد با توجه به این‌که خیلی دوست داشتم، کاری برای آنها انجام دهم، تصمیم گرفتم زندگینامه این کودکان را در یک مجموعه عکس به تصویر بکشم. پس دختری را به‌عنوان سوژه در نظر گرفتم که انگار پیش از این کودک کار بوده و حالا که بزرگ شده و زندگی موفقی دارد، خاطرات خود را در خیابان‌ها مرور می‌کند.
برچسب ها: فرهنگ ، کودک ، کار ، نقاشی
نام:
ایمیل:
* نظر: