بامدادجنوب- سیدعلی موسوی: اسناد طرحهای اروپایی و بینالمللی که در حال حاضر برای احیای روند صلح میان اسرائیل و تشکیلات خودگردان مطرح شده است، از این امر پرده برمیدارد که کشورهای غرب مدیترانه و به همراه آنها روسیه تصمیم گرفتهاند کشورهای عربی را برای همکاری امنیتی و اقتصادی منطقهای با اسرائیل سوق دهند و پیشنهاد اصلاح طرح صلح عربی و ناکام گذاشتن حق بازگشت آوارگان فلسطینی را مطرح کردهاند.
اینها بر این باور هستند که تحریک به خشونت از جانب فلسطینیها علیه کبوتر صلح (اسرائیل) با جنایتهای گروههای صهیونیستی برابر است.
چگونه این امر حاصل نشود، در حالی که کشورهای عربی غرق در فتنه شدهاند و به گشایش روابط با اسرائیل ادامه میدهند و وقاحت برخی از عربها به جایی رسیده که در کنفرانس هرتزلیا مشارکت میکنند. این کنفرانس نامش را از تئودور هرتزل، نظریهپرداز صهیونیستی گرفته است و این کنفرانس هر ساله برای بررسی آینده امنیت استراتژیک اسرائیل در روستای سیدنا علی برگزار میشود در حالی که نام این روستا دیگر این نیست همانطور که بسیاری از تاریخ فلسطین و کرامت عربها از بین رفته است.
پس از اینکه عربها در سال ۱۹۹۱ به کنفرانس مادرید کشانده شدند و سپس فلسطینیها به اسلو و دیگر کنفرانسها دعوت شدند و پس از آن روابط دیپلماتیک یا تجاری کشورهای عربی با اسرائیل از سال ۱۹۹۴ آغاز شد، گروهی به نام کمیته چهارجانبه بینالمللی صلح روی کار آمد. اگر به یاد داشته باشید، یکی از مسوولان اصلی این کمیته چهارجانبه و فرستاده آن به منطقه تونی بلر، نخستوزیر سابق انگلیس بود؛ مردی که با جورج دبلیو بوش عراق را بر اساس دروغ وجود سلاحهای کشتار جمعی و دروغ همکاری صدام با القاعده ویران کرد. پس از گذشت چندین سال وجدان باقیماندهاش او را به این سمت سوق میدهد تا به اشتباهی که کرده، اذعان کند. طبیعتا دلیلی وجود ندارد که بپرسیم چرا اتحادیه عرب یا هیچ طرف عربی دیگر تا به امروز شکایتی برای محاکمه بلر و بوش به اتهام کشتن صدها هزار کودک و فرد بیگناه عراقی ارائه ندادهاند. زدن مرده فایدهای ندارد. ما همه میدانیم که توجههای اتحادیه عرب در سالهای پاییز خون چه بوده است. کمیته چهارجانبه مذکور (امریکا، روسیه، اتحادیه اروپا و سازمان ملل) چند روز قبل گزارش خود را با تاخیر منتشر کرد که چه بسا مرتبط با دیدار جان کری، وزیر خارجه امریکا با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل بود. بر اساس اسناد، مشخص میشود که نتانیاهو توانسته است کمیته چهارجانبه را به این امر قانع کند که تحریک فلسطینیها به خشونت، اولویت است و به این ترتیب توانست لحنشان علیه شهرکهای یهودینشین را بکاهد تا گفته نشود که این شهرکسازیها مغایر با قانون بینالمللی است و مانع از این شد که کمیته چهارجانبه خشونت شهرکنشینها را تروریسم توصیف کند و نتانیاهو کمیته چهارجانبه را مجبور کرد تا گزارشش شامل بخشی باشد که در آن تاکید کرده است توافق بر سر وضعیت نهایی میان فلسطینیها و اسرائیلیها بهصورت مستقیم و نه از طریق یک گروه بینالمللی صورت میگیرد. نتانیاهو به این دلیل تمامی این کارها را کرد که میترسید باراک اوباما، همپیمان اسرائیل و دشمن شخصی وی پیش از پایان دورهاش به راه حلی بر اساس تشکیل دو کشور با مرجعیت شورای امنیت را توصیه کند. همانطور که نتانیاهو در بیاهمیت نشان دادن طرح فرانسه به ایفای نقش پرداخت و از مخالفت تعدادی از رهبران اروپایی با این طرح فرانسه استفاده کرد. این در حالی است که محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین تلاش کرد تا از این طرح فرانسه حتی در داخل اتحادیه اروپا حمایت کند.
هر کس که در برخی از اسناد نشستهای اروپایی و کمیته چهارجانبه و فرانسه دقت کند، طرح جدید و خطرناکی را درمییابد که در حال حاضر این طرح ترویج داده میشود و ممکن است که خطر آن در مرحله آتی نیز بیشتر شود، چراکه زمانی که همه آنها از طرح صلح عربی صحبت میکنند، عبداللهبن عبدالعزیز، پادشاه سعودی در نشست سران بیروت در ۲۰۰۲ مطرح کرد، به لزوم آغاز و تقویت همکاری امنیتی و اقتصادی منطقهای با اسرائیل اشاره میکند. آنها فکر میکنند که این امر میتواند انگیزهای را برای دولت اسرائیل جهت امتیازدهیهای سیاسی به وجود آورد. این امر به منزله نابودی آشکار طرح عربی است که برای برقراری روابط عادی (همان کلمه عادیسازی) با اسرائیل این شرط را گذاشته است که اسرائیل دست به اقدامات مطلوب در مورد اراضی اشغال شده و مساله صلح بزند.
طبق اطلاعات مطرح شده، فدریکا موگرینی، مسوول سیاست خارجه اتحادیه اروپا به صراحت از محمود عباس در جریان دیدار با وی در اواخر ماه گذشته میلادی خواسته است تا اولویتهای طرح عربی را تغییر دهد تا اولویت بر روابط عربی و اسلامی با اسرائیل در چارچوب همکاری منطقهای باشد که این امر اسرائیل را به سمت گام نهادن در مسیر راه حل سیاسی ترغیب میکند. (این طرحی است که زمانی که نوشته شد آریل شارون، جنایتکار جنگی گفت هیچ ارزشی ندارد و یاسر عرفات نیز مستقیما پس از این طرح کشته شد). همان طور که کمیته چهارجانبه صلح از دعوت رئیسجمهور مصر از مسوولان اسرائیلی و فلسطینی برای در پیش گرفتن مسیر تاریخی صلح که مصر و اسرائیل ۳۷ سال قبل آن را نوشتند، استقبال کرد؛ بر این اساس که این طرح صلح باعث شد که محبت و صلح از آن زمان تا به امروز در غلیان باشد و اسرائیل پس از آن روند صلح، گل به نوار غزه و لبنان و کودکان فلسطین و بیمارستانهایش ریخته است اما خطر دوم این است که حق بازگشت آوارگان فلسطینی کاملا از ادبیات کشورهای حوزه مدیترانه و کمیته چهارجانبه و کشورهای اروپایی و روسیه و سازمان ملل پاک شده است. موگرینی در جریان دیدار با عباس گفت: شاید بهتر باشد که اصلاحاتی در مورد طرح عربی صورت بگیرد و پافشاری در مورد آن وجود نداشته باشد. وی پیشنهاد داد که بند مربوط به حق بازگشت به جای پافشاری بر قطعنامه ۱۹۴ که اسرائیل آن را اجرا نخواهد کرد، اصلاح شود. موگرینی گفت که راه حل عادلانه و توافقی در مورد مساله فلسطین به وجود آمده و وی به شرح این مساله پرداخت که چگونه فضای عربی و اسرائیلی در حال حاضر در حال بهبود است و فرصت نادری برای تقویت همکاری عربی و اسرائیلی بهوجود آمده است. چگونه موگرینی این را نگوید؟ در راهروهای اتحادیه اروپا تاکیدهای بسیاری مبنی بر این امر وجود دارد که مسوولان عربی به همتایان اروپایی خود گفتند که چنین پیشنهادی را پذیرفتهاند و برخی از آنها حتی گفتهاند که این طرح در نشست سران بیروت مطرح شده بود اما اعتراض لبنان و سوریه با آن باعث سنگاندازی در مسیر آن شد.
شکی نیست که نه کمیته چهارجانبه و نه اتحادیه اروپا و فرانسه و نه روسیه مورد سرزنش قرار نمیگیرند، بلکه این روی باز بسیار کشورهای عربی نسبت به اسرائیل است که باعث میشود کشورهای غرب مدیترانهای و همچنین مسکو چنین موضعی بگیرند. اگر کمیته چهارجانبه حماس و برخی از رهبران فتح را مسوول تحریک به خشونت علیه اسرائیل خواند و ۲۵۰ مورد تعدی یا تلاش برای تعدی علیه شهرکنشینهای بیگناه را ثبت کرد، فضای کلی الهامگر این است که مسائل بزرگ نزاع فلسطینی-اسرائیلی کنار زده میشوند و این یک آمادگی از سوی محافل بینالمللی و عربی برای آوردن رهبری جدیدی برای فلسطین است تا آنچه را که دیگر رهبران فلسطینی رد میکنند، بپذیرد. هرچند که رهبری کنونی نیز با بسیاری از مسائل مخالف نبوده است. مساله مورد نظر در حال حاضر کنفرانس بینالمللی صلح در اواخر سال میلادی جاری است که اگر اسرائیل بر سر برگزاری آن مانع تراشی نکند، که اسرائیل این کار را خواهد کرد و موفق نیز خواهد شد، این کنفرانس بیشک برای از بین بردن آنچه که از فلسطین باقی مانده است، مقدمه چینی خواهد کرد. تجربه به ما یاد داده است که هربار که کنفرانسی برگزار میشود، بخشی از فلسطین از دست میرود. فقط این باقی مانده است که برخی از اروپاییها بسیار بهتر از امریکا و وابستگی کورکورانهاش به آخرین نظام نژادپرست در جهان هستند. برخی از اروپاییها کشور فلسطین را به رسمیت شناختند و تحریم کالاهای اسرائیلی را نیز شدیدتر کردند.
طبق اطلاعات به دست آمده، همچنین کشورهای اروپایی با کاستن لحن خطاب بینالمللی و اروپایی علیه اسرائیل بهویژه به شمار نیاوردن شهرکسازیها بهعنوان نقض قانون بینالمللی اعتراض کردند و اختلافی به دور از توجه رسانهها میان فرانسه و موگرینی پیرامون مسائل بسیاری از جمله ایران و سوریه رخ داد که علتش این بود که این مسوول زن اروپایی از عمد به طرح فرانسه در بیانیه اروپاییها در روز قبل اشاره نکرد. همچنین کشوهای اروپایی از جمله فرانسه، ایتالیا و اسپانیا بر لزوم تمرکز بر طرح عربی بهویژه بخش مربوط به صلح فراگیر تاکید کردهاند. بهنظر میرسد، موگرینی خواهان خشمگین کردن اسرائیل و امریکا نیست، به همین دلیل وی طرح فرانسه را به حاشیه رانده است. همچنین برخی از اروپاییها در جلسههای غیرعلنی گفتهاند که فشار امریکا بود که باعث شد بیانیهها ضعیف و شکننده باشند. مساله ایران نیز یکی از محورهای اختلاف است اما همگان بر لزوم مهار دوگانه ایران و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و توازن در پیوستن اروپا به این دو طرف تاکید دارند. اروپاییها در حال حاضر تلاش میکنند ایران و عربستان و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را به هم نزدیک کنند و احتمالا یک هیات اروپایی بلندپایه در سفر به ایران در آیندهای نزدیک تاخیر نمیکند و از مرحله سرگرم بودن امریکا به انتخابات بهره میبرد. اروپاییها امید دارند که دیدگاه ضد اسرائیلی ایران را تغییر دهند هرچند که میدانند این امر چقدر دشوار است. اگر کشورهای عربی دست خود را به سمت اسرائیل در پاییز خون عربی دراز نمیکردند، چیزی نمانده بود که وجهه اسرائیل به بدترین مراحل خود در اروپا برسد.