بامدادجنوب-الهام بهروزی: بافت تاریخی بوشهر جزء قدیمیترین بافتهای تاریخی کشور است که بیمهریها و بیتوجهیها مزید بر ویرانی و تخریب زودرس این بافت شد اما سال گذشته دوستداران بافت تاریخی دست رو دست گذاشتن و سکوت اختیار کردن بیش از این را در مورد این مجموعه تاریخی جایز ندانستند و بر آن شدند تا با گردآوری افراد صاحبنظر، دانشگاهی و کاربلد و همچنین اهالی چهار محل و انجمنهای مردمنهاد کمپینی تشکیل دهند و مانع از به تاریخ سپردن بافت تاریخی شوند. ایجاد این کمپین با استقبال روبهرو شد، بهطوری که برخی از مسوولان و اهالی رسانه نیز به آن پیوستند. این کمپین با تشکیل جلسات و راهپیماییهای نمادین نگاه مسوولان امر را بیش از پیش به این مجموعه تاریخی جذب کرد. در نتیجه برای حفظ و مرمت بناها و خانههای بافت، شهرداری و ادارهکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان با اختصاص بودجه کوشیدند، وارد عمل شوند. در این میان برخی از دوستداران بافت نظیر دکتر کولیوند، فائقی، احسان عبدیپور و... با هزینه شخصی تعدادی از این بناهای را خریداری و مرمت آنها را آغاز کردند تا در آینده از این بناها با کاربریهای متفاوت استفاده کنند. ظاهرا برخی از این افراد در نظر دارند که تعدادی از این بناها را تبدیل به هتل یا اقامتگاه یا متل کنند که این امر در جذب گردشگران و مسافران به منطقه جنوب تاثیر زیادی دارد، چراکه عموما بازدید از فضاهای کهن و تاریخی با حس و حال خاصی همراه است و بدون شک استان بوشهر هم بهدلیل داشتن سواحل زیبا، بناهای شاخص و جاذبههای طبیعی مستعد تبدیل شدن به قطب گردشگری در جنوب کشور است. البته کاش مسوولان بهجای هزینه کردنهای میلیاردی در پروژههایی نظیر دهکده گردشگری در شرایطی که از نبود بودجه دم میزدند، به فریاد این مجموعه تاریخی میرسیدند و نظیر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با مرمت و بازسازی بافت تاریخی نگاههای گردشگران را بهسوی آن جذب میکردند و اصالت فرهنگ و تمدن ایرانی را به رخ میکشیدند.
اما این دهکدهها که هر روز خبر ساخت یکی از آنها در گوشه و کنار استان در این شرایط سخت بحرانی بیآبی و نبود بودجه به گوش میرسد، نشان از تصمیمگیریهای شتابزده دارد، چراکه احداث این دهکدهها زمانی ارزشمند است که ما مرمت و بازسازی بافتهای تاریخی و بناهای شاخص خود را به پایان رسانده باشیم و آنها را از گزند آسیبهای طبیعی و انسانی رهانیده باشیم اما چرا اصرار داریم که این مجموعههای تاریخی مصون بمانند؟ مهمترین و اصلیترین دلیل حفظ این بناهای تاریخی این است که ارزشهای تاریخی و فرهنگی خود را پاس بداریم و آن را به آیندگان خود معرفی کنیم، زیرا اگر ما پشتوانههای تاریخیمان را فراموش کنیم، دیگر چیزی از فرهنگ و اصالتمان باقی نمیماند و این مجموعههای تاریخی گواه و شناسنامه تاریخی و فرهنگی ما هستند، پس نگهداشتن و مرمت آنها بسیار حائز اهمیت است.
اما از مرمت بناهای تاریخی سخن گفتیم که در این مسیر پارهای از اعمال سلیقهها و سهلانگاریها از سوی برخی از پیمانکاران ادارهکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری صدای اعتراض برخی از دوستداران بافت و صاحبنظران را درآورده است. پیش از اینکه وارد بحث این کوتاهیها شویم، توضیح مختصری را از مرمت معماری بناهای تاریخی ارائه میدهیم.
مرمت معماری، شاخهای از هنر معماری است که بر پایه شناخت و مطالعه بناها و بافتهای تاریخی به احیا کردن فضاهای تاریخی به لحاظ کالبدی، ساختاری و عملکردی میانجامد. این هنر که شاخهای آمیخته از دانش، تکنولوژی، مهندسی و هنر معماری است شامل شکلها و سطوح گوناگونی از پژوهش و تحقیق در باب هنر و معماری تاریخی است و در مقیاسهای گوناگونی میتوان آن را تعریف و معنا کرد. در واقع مرمت به معنی مداخلههای فنی-عملی است که بهمنظور تضمین تداوم زمانی یک اثر هنری صورت میگیرد. مهمترین مفاهیم به کار رفته در مرمت شامل نوسازی، بهسازی و بازسازی است که روی هم مداخله را معنا میکنند. «بهسازی» سلسله اقداماتی است که بهمنظور بهبود کالبد در کوتاهمدت صورت میگیرد و شامل چهار اقدام تعمیرات، حفاظت، حمایت و استحکامبخشی بوده که روی هم، مفهوم فیزیکی بهسازی را توانبخشی معنی میکنند. «نوسازی» مجموعه اقداماتی است که ساختارهایی نو را بهجای بناهای قدیمی مینشاند یا جلوه بسیار نو به آن میدهد و «بازسازی» به معنای بازسازی مکانیکی و بدون در نظر گرفتن ابعاد فکری و نظری نوپردازانه یک وضعیت ساختاری معماری و یا شهرسازی تخریب شده است.
اما از سال ۱۸۴۰ به بعد، رفته رفته دو نوع نظریه مرمت بهوجود آمد: یک مرمت که عبارت بود از حفاری بناهای دوران کلاسیک، سوارکردن اجزا و المانهای آنها و نیز فرم دادن به این بناها برای بازدید سیاحان و مطالعه محققان که به آن مرمت علمی و آرکئولوژیک میگویند. بناهای نوع اول مربوط به دوران کلاسیک خصوصا یونان و روم هستند، بنابراین عملکرد آنها در طی تاریخ عوض شده و فقط برای مطالعه و تحقیق نگهداری میشوند. نوع دوم مرمت که در آن مرمت کننده به خود اجازه میدهد، قسمتهایی از بنا را که از بین رفته و یا اصلا وجود نداشته با فانتزی خود دوباره در بنا به وجود آورد و بازسازی کند که به آن مرمت آرتیستیک و یا هنری میگویند. بناهای نوع دوم مربوط به دوران گوتیگ و رنسانس و غیره میشوند.
با این اوصاف، در مرمت و بازسازی بناهای تاریخی آنچه مشهود است اینکه سه گروه حضور دارند؛ کارفرما، مشاور و پیمانکار. کارفرما همان صاحب ملک است که خواهان مرمت و بازسازی ملک است و مشاور کسی است که از تاریخ معماری، نوع مصالح و ... بنا شناخت دارد و با توجه به آن برای مرمت و بازسازی این بنا طرحی ارائه میکند و پیمانکار نیز کسی است که عملیات مرمت را اجرائی میکند اما آنچه در این میان وجودش الزامی است، وجود ناظری آگاه به معماری و تاریخ بناست تا مانع از نوآوری در شکل اولیه بنا و دخل و تصرف بیجا در بازسازی آن شود. شوربختانه پیش از این نتیجه این سهلانگاری و اشتباهات در مرمت بناهای نظیر خانه دهدشتی و... دیده شده است که در این میان با اعتراض برخی از انجمنها و فعالان حوزه میراث فرهنگی روبهرو شد ولی این اعتراضات بینتیجه ماندند، بهعنوان مثال در هنگام مرمت عمارت دهدشتی آبانبار این خانه را به شکل خطرآفرینی با سطح حیاط همسطح سازی کردهاند که در سالهای آتی ممکن است حادثهای را رقم بزند، هر چند در مرمت آن سقف این آبانبار را با بتن و پایههای فلزی محکم روسازی کردهاند اما در این میان میتوانستند راه ایمنتری را برگزینند یا در مرمت عمارت دو طبقه دیگری آسانسور تعبیه کردهاند که این مساله افزون بر آسیب زدن به ظاهر اولیه و دیرینه این بنا آن را از ظاهر سنتی خود دور میسازد.
یک منبع آگاه در خصوص مرمت بناهای شاخص در بافت تاریخی بوشهر به بامداد جنوب، گفت: در استان متاسفانه مرمت اصولی صورت نمیگیرد، البته این مشکل در استانهای دیگر هم به چشم میخورد و تنها محدود به استان ما نمیشود. بیشتر افرادی که در این پروژهها مشارکت دارند از تاریخ و معماری بناها اطلاعات کاملی ندارند، کسی که میخواهد مرمت این بناها را در دست بگیرد، در ابتدا باید تاریخ و معماری این بناها را بداند. آنچه که در واقع موجب زیبایی بازسازی این بناها میشود، این است که معماری این خانهها را به تاریخشان پیوند بدهیم.
وی که نخواست نامش فاش شود، در ادامه با بیان اینکه در کار مرمت اصولی باید علم در کنار تجربه قرار بگیرد، خاطرنشان کرد: البته یکی از دلایل کند پیش رفتن مرمت و بازسازی این بناها کمبود بودجه است که در این زمینه میطلبد بودجه لازم تخصیص یابد تا فاصله زمانی میان دورههای مرمتی یک بنا بهوجود نیاید، چراکه همین فاصله زمانیها با حوادث طبیعی همراه میشود و روند پیشرفت کار را مختل میسازد.
با این اوصاف، به این نتیجه میرسیم که افرادی نظیر کولیوند، فائقی، عبدیپور و ... نقش ماندگاری در احیای این بناهای تاریخی دارند و نیاز است که در احیای و بازسازی و یا بهسازی این بناها با استناد به عکسهای باقیمانده از این بناها و پژوهشهای میدانی اقدام کنیم، چراکه در بازسازی مدرسه سعادت با وجود اینکه این پروژه با هزینه میلیاردی به پایان رسید ولی با نواقص فنی و اشتباهات ریز و درشتی همراه شد. نباید فراموش کنیم که مرمت و بهسازی بناهای تاریخی بهمنظور حفظ و مراقبت از آنهاست نه تغییر یا اعمال سلیقههای شخصی در ظاهر آنها. این بناها در دورههای زمانی خود جزء بناهایی با معماری شگرف دوره قاجاریه بودهاند که ارسیها و شاهنشینهایشان گواه عظمت این بناها و ذوق و سلیقه سازندگان و هنرمندان آن است، پس ما هیچگاه نباید این اصل را فراموش کنیم بلکه باید بکوشیم در بازسازی این عمارتها و بناها از ناظران و پیمانکاران حرفهای و آگاه به تاریخ این بناها بهره بگیریم. بافت تاریخی بوشهر تاریچه شفاهی و زنده این شهر است و نباید در این میان زمینه را برای مرمتهای سلیقهای و ناشیانه فراهم آوریم بلکه باید بکوشیم تا با معرفی افرادی نظیر کولیوند و عبدیپورها که مراحل مرمت را بهطور استاندار دنبال میکنند، دیگران را تشویق به ادامه راه آنها کنیم.