عبدالخالق عبداللهی:
وقتی گزارش دو روز قبل «بامداد جنوب» درباره انتقال اداره دخانیات برازجان به بوشهر و بهخصوص نقل قول فرماندار محترم دشتستان را خواندم، راستش را بخواهید دلم گرفت، نه فقط بهخاطر انتقال ادارهای که آن را سهم و حق دشتستان و دشتستانیها میدانم بلکه از این بابت که بعضیها چقدر خوششان میآید گز نکرده پاره کنند و به فرماندار یک شهرستان اطلاعات غلط بدهند تا او هم آن را در تریبونهای رسمی اعلام کند. در گزارش «بامداد جنوب» از قول فرماندار محترم دشتستان آمده بود که «تنها بخشی از وظایف اداره دخانیات که چهار – پنج سال قبل به برازجان منتقل شده بود به بوشهر برمیگردد». جناب آقای فرماندار باید بگویم اطلاعات غلط به شما دادهاند و خلاف به عرضتان رساندهاند. این حرف که بخش قاچاق از همان اول بوشهر بوده و چند سال قبل به برازجان منتقل شده بود و الان هم به جای اولش یعنی بوشهر برگشته درست است اما درباره بخشهای دیگر ببخشید اینگونه مینویسم اما جناب عالی یا واقعا اطلاع ندارید یا میدانید و نعل وارونه میزنید. به هر حال برای اطلاع عرض میکنم تنها واحد قاچاق به بوشهر منتقل نشده بلکه دوایر حراست – بایگانی – دبیرخانه – اداری و حسابداری که سالیان سال در برازجان بوده و با وجود جابهجاییهای نافرجام در گذشته همچنان در برازجان باقی مانده بودند نیز هفته قبل بههمراه بخش قاچاق به بوشهر منتقل شد. بدتر اینکه فرماندار محترم در بخش دیگری از مصاحبه خود فرمودهاند: «تنها سه نفر از کارمندان دخانیات برازجان به بوشهر منتقل شدهاند» که متاسفانه باید بگویم باز هم اشتباه به عرضتان رساندهاند.
آقای فرماندار عزیز، این خیلی بد است که مدیری از تعداد پرسنل ادارهای که غیر مستقیم زیرمجموعه مدیریتی او محسوب میشود اطلاع دقیق نداشته باشد، دخانیات برازجان مجموعا 14 پرسنل دارد که در جابهجایی اخیر 11 نفر آن به بوشهر منتقل شدهاند نه سه نفر، آنها که این آدرس اشتباه و این آمار غلط را دادهاند در واقع باعث شدهاند جناب عالی «لا الا» را ببینید و «الا الله» را نه. «دون شمار» سه کارمند در برازجان ماندهاند که از این سه نفر هم، یک نفر بهدلیل مشکلات جسمی و سنوات بالای خدمتی بهزودی بازنشسته خواهد شد. پس میماند دو نفر دیگر که اینها هم ماندهاند تا اگر تریلری برای بارگیری تنباکو آمد کسی باشد لااقل درِ انبار را برایشان باز کند و به عبارت دیگر فقط برای قسم راستی ماندهاند و بس، «والسلام نامه تمام». تازه آنطور که بنده از یکی از بازنشستههای دخانیات شنیدهام، بعد از شهریور و مهرماه امسال که کمیسیون خرید کارش را برای آخرین بار در محوطه دخانیات برازجان انجام داد و محصولات را خریداری کرد و سر و صداها و اعتراضات فروکش کرد، درِ دخانیات برازجان پس از هشتاد سال فعالیت تخته خواهد شد و آن وقت است که دیگر «نه از تاک نشان خواهد ماند و نه از تاک نشان» میفرمایید نه؟ چند ماه دیگر صبر کنید همه چیز معلوم خواهد شد. ( جالب اینکه از قبل همه تدابیر برای تکمیل پروسه شوم این انتقال اندیشیده شده و حتی شنیدهام در تنگک بوشهر بهدنبال انبار اجارهای میگردند). جناب آقای فرماندار، ظاهرا منبع اصلی اطلاعات شما در این مورد، تنها مدیر محترم اداره دخانیات است که باید دید بهدلیل اشتیاق وافر به انتقال اصولا ایشان میتوانند یک منبع موثق، بینظر و منصف باشد یا نه؟ محل کار بنده در 50 متری ساختمان اداره دخانیات برازجان قرار دارد. اینکه دیگر چشمبندی نیست، صبح شنبه هر دو گرفتاریم، انشاالله صبح روز یکشنبه به اتفاق به اداره دخانیات میرویم، هم یک استکان چای آنجا میخوریم و هم میپرسیم و میبینیم واقعا چند کارمند به بوشهر رفتهاند و چند نفر در برازجان ماندهاند. جناب آقای فرماندار، بنده نه با مسوولان مشکلی دارم، نه خصومتی بین ماست و نه اصلا سالی به دوازده ماه گذرم به دخانیات میافتد، خلاصه اینکه نه دعوایی سر باغ بالا دارم و نه آسیاب پایین، حرفم فقط این است اگر مسوولان نمیتوانند یا نمیخواهند در مورد برگرداندن دخانیات به برازجان کاری انجام دهند، دست کم اطلاعات غلط به من و شما ندهند.
آیا میدانید از حدود 33 نفر بازنشسته اداره دخانیات تقریبا 30 نفر در دشتستان زندگی میکنند و با این انتقال چقدر به سختی و مشقت خواهند افتاد؟ آیا واقعا این پروسه انتقال توطئه حساب شدهای نبود که از مدتها قبل بهصورت خزنده و مزمن برنامهریزی شده بود؟ اگر واقعا آنطور که ادعا میکنند تغییر چندانی صورت نگرفته و اتفاق خاصی در اداره دخانیات برازجان نیفتاده، پس چرا اینقدر موضوع را مرموز و پیچیده کردهاند و اداره دخانیات تا کنون هیچ خبر و گزارش رسمی در این باره منتشر نکرده است؟ خبر و گزارش و اطلاعیه رسمی پیشکش، چرا اجازه نمیدهند هیچ خبرنگار یا روزنامهنویسی به ساختمان اداره دخانیات نزدیک شود و خبر و گزارش تهیه کند؟ اصلا چرا یک نشست مطبوعاتی تشکیل نمیدهند و واقعیتها را نمیگویند و مردم را غیر خودی میدانند و به قول معروف «خال محرم، سُرمه محرم، ما چرا نامحرمیم؟».
جناب آقای فرماندار، معروف است در سالهای قبل از انقلاب، یکی از روحانیون اصفهانی که مخالف شاه بود را تحت فشار قرار دادند تا بالای منبر دعایی کند و بگوید که در دوران پهلوی چه خدماتی انجام شده و گرنه ممنوعالمنبر خواهد شد. او بالای منبر رفت و در حضور استاندار و مقامات امنیتی برای رفع تکلیف فقط یک جمله گفت و پایین آمد: «من کاری ندارم که مردم چه می گویند، من میگویم اعلیحضرت آدم خوبی است». حالا حکایت ما و بعضی از مسوولان است. من کاری ندارم مردم درباره این انتقال و فروش زمین آن به برجسازان چه حرفهایی می زنند، بنده میگویم مسوولان شهرستان دشتستان آدم های خوبی هستند. در پایان طبق عادت همیشگی که معمولا در نوشتههایم به جای «اوصیکم بتقوی الله» یک بیت شعر مینویسم، این بار هم اول خود و بعد مسوولان شهرستان را با دو بیت شعر به تقوای الهی دعوت میکنم و انتظار دارم همه مسوولان اولا اطلاعات صحیح به مردم بدهند، ثانیا این گره انتقال دخانیات را با سرانگشتان تدبیر خود بگشایند و حقالناسی را که به گردن دارند به صاحبان اصلی آن که مردم دشتستان است بازگردانند و بدانند که:
جهان یادگار است و ما رفتنی
به مردم نمانَد بهجز مردمی
به نام نکو گر بميرم رواست
مرا نام بايد که تن مرگ راست