بامدادجنوب- الهام بهروزی:
زندگی بهانههای فراوانی برای شادی و سرزندگی دارد، فقط لازم است راه شاد بودن را بیابید. همین که دلتان گرفت، دیوان شعری بردارید و بکوشید با محو شدن در لحظات عاشقانه و طبیعت جاری در آن شاد بودن و رهایی از بند مصائب و مشکلات را تمرین کنید. شعر حال آدم را خوب میکند. با خواندن دفتر عشق شیخ صنعان عطار، معشوق ازلی مولانای جان، شاخنبات حافظ و گلرخان و ماهرویان نقشبسته در کلام سعدی و ... غرق در احساسات ناب و فرازمینی میشوی، ناخودآگاه ابهت دلتنگی و عطش خواستن در تو سر بر میآورد و درونت را با رهایی از نومیدیها و پلشتیهای به غوغا وامیدارد.
شعر هم زیباست و هم روحنواز. یکی از گونههای شعری که هماره مورد توجه شعرا بوده، «غزل» است. این گونه شعری از سده ششم از بطن تغزل قصاید زاییده شد و سنایی کوشید تا آن را چون نازدختری پرورش دهد. بعد از آن سعدی بکرترین عاشقانههای فراقی و گاه وصالی خود را در غزل ترسیم کرد و مولای روم هم آن را به عرفان پیوند داد. خواجوی کرمانی غزلیاتی شیرینی آفرید تا اینکه لسانالغیب پا به عرصه هستی گذاشت و به آن جامهای عاشقانه-عارفانه پوشانید.
سالهاست بانویی را میشناسم از جنس غزل، احساس و لطافت اندیشه. منصوره صبحنمایان اصالتا شیرازی و دانشجوی دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی است، این پژوهشگر ادبی در زمینه سیر تحول زبان و اندیشه در شعر شعرای معاصر دو کتاب در دست انتشار دارد و هماینک در حال تدوین و نگارش سومین کتابش در این زمینه است. وی همچنین دبیر بخش ادبیات کلاسیک نشستهای ادبی زمزمه است که در موسسه انتشارات زمزمههای روشن برگزار میشود. گفتوگوی صمیمانهای را با وی در خصوص غزل صورت دادیم که در ادامه میآید.
از چه زمان غزلسرایی را آغاز کردید و به نظر شما این قالب چه چیزی را میخواهد به انسان هدیه کند؟
صبحنمایان: اگرچه هنوز برای اینکه خودم را غزلسرا بدانم راه زیادی در پیش و برای رسیدن به سرودن غزلیاتی که اول از همه خودم را قانع کند و بعد مخاطب را، فاصله زیادی دارم اما از آنجایی که از ابتدا علاقه خاصی به قالب غزل داشتم، احساساتم بهصورت ناخودآگاه در همین قالب شکل گرفت. به علت اینکه غزل از نظر ظاهری قالب موزونی است و از بُعد محتوا هم با درونیات و احساسات شاعر و مخاطب سر و کار دارد، میتواند علاوه بر آگاهی، لذت و آرامش را برای سراینده و مخاطب به ارمغان بیارود.
آیا تا کنون دفتر شعری چاپ کردهاید؟
صبحنمایان: متاسفانه خیر. همانطور که اشاره کردم هنوز خودم را در زمینه سرودن شعر و بهویژه غزل، شاگرد میدانم و دوست دارم زمانی اقدام به چاپ مجموعه کنم که حس کنم توانستهام بهخوبی حرفها و احساساتم را با مخاطب در میان بگذارم و مهمتر از همه اینکه حرف جدیدی در سرودههایم داشته باشم. من خودم را بیشتر یک پژوهشگر ادبی و مدرس ادبیات میدانم تا شاعر و غزلسرا البته هر از چند گاهی هم دلنوشتهها و احساساتم را به زبان شعر و بهویژه غزل بیان میکنم.
به نظر شما قالب غزل در کدام دوره توانست سرآمد دیگر قالبهای شعری باشد؟
صبحنمایان: غزل از ابتدای شعر دری به شکل تغزل در ابتدای قصاید، بیانگر احساسات درونی شاعر بوده، اعم از وصف طبیعت یا معشوق یا حالات وصال و فراق عاشق اما به مفهوم اصطلاحی امروزی و بهعنوان قالبی مستقل، از قرن ششم به بعد هویت مستقل پیدا کرد و با بسامد بالای آن در اشعار سنایی، به جامعه ادبی معرفی شد و در دو مسیر عارفانه و عاشقانه، رو به کمال نهاد و هم از نظر کمّی و هم از نظر محتوا و کیفیت رو به پیشرفت گذاشت و با ظهور بزرگانی مثل عطار، مولوی، سعدی و حافظ به اوج زیبایی و کمال خود رسید.
در دوره معاصر آیا حال این قالب شعری خوب است؟
صبحنمایان: در غزل سخن از عشقبازی و بیان احساسات انسان دیروز و امروز است و چون ریشه در سرشت و هویت انسان دارد، محدود به زمان نمیشود و زوالناپذیر است. اگرچه ممکن است در مسیر تکامل خود افت و خیزها و فراز و فرودهایی را از نظر کمیت و کیفیت تجربه کند ولی با هر جریان و دورهای راه خودش را پیدا میکند و به مسیرش ادامه میدهد. چنانکه در ابتدا با توجه به نیاز زمان، بستری برای بیان احساسات عاشق و توصیف معشوق بود (هرچند مجازی و زمینی) و در دورهای با توجه به رشد جامعه و ظهور عرفان، قالبی شد برای بیان مفاهیم بلند عرفانی و حتی تعلیمی و در دورههای بعد حتی، زبان گویای موضوعات اجتماعی و سیاسی و گاه مذهبی و دینی شد. در دوران معاصر هم بهویژه بعد از انقلاب، رشد چشمگیری در زمینه سرودن غزل دیده میشود و به نظر میرسد که حال غزل خوب است و امید که بهتر شود.
نظر شما درباره غزلهای پستمدرن چیست؟ آیا شیوایی و زیبایی کلامی و ... غزلهای کلاسیک را دارد؟
صبحنمایان: بهطور قطع قرار نیست غزل امروز همان زبان و بیان غزل کلاسیک را داشته باشد، چون اندیشه شاعران امروز و جو اجتماعی و نیازهای روحی مخاطبان امروز متفاوت است با اندیشه و زبان و نیازهای مثلا قرن ششم. غزل امروز و بهویژه غزل پستمدرن که مد نظر پرسش شماست، جدا از این که مورد پذیرش باشد یا نباشد، مؤید این نکته است که غزل تنوعپذیر است و زمینههای گوناگون تغییر و پیشرفت را در خودش دارد. غزل پستمدرن هم در دنباله مسیر دگرگونی و تکامل غزل کلاسیک گام برمیدارد و رفتهرفته با گذر زمان و با نقد و بررسی صاحبنظران و نیز در نظر گرفتن سلیقه و خواست مخاطب امروز، دگرگونیهایی را خواهد پذیرفت و جایگاه خودش را پیدا خواهد کرد که البته در آینده میشود، در مورد جایگاه آن نظر داد.
به نظر شما قالب غزل برای شرح احساسات زنانه و عاشقانه مناسب است؟
صبحنمایان: غزل بهترین قالب برای بیان احساسات عاشقانه است و این مساله از ابتدا تا امروز با توجه به ماندگاری این قالب تائید شده است. در واقع بنمایه و پایه اساسی غزل فارسی، بیتردید عشق و عواطف پاک انسانی است، حتی در اشعار عرفانی نیز سخن اصلی، همان عشق است. بهطور قطع از آنجایی که زنان از احساساتی رقیقتر و عمیقتر برخوردارند، در این قالب بستر مناسبی برای ظهور و بروز این احساسات فراهم است. اگرچه بهشخصه معتقدم زبان غزل به خودیخود زنانه یا مردانه نیست، بلکه این هنر شاعران زن است که بتوانند احساسات خود را بهگونهای بیان کنند که نغمهای زنانه از آن به گوش برسد؛ مانند کاری که بانو سیمین بهبهانی در غزل معاصر انجام داد.
آسیبهایی که همواره قالب غزل را تهدید کرده، کدام هستند؟
صبحنمایان: هر هنری و بهویژه هنر شعر در مسیر رشد بهطور قطع آسیبهایی را دیده و خواهد دید. مثلا در دورهای ورود زبان کوچه و بازار و محاوره در شعر و بهویژه غزل، سطح این قالب را تا حدی تنزل داد و گاه حتی به ابتذال کشید. یکی از جدیترین آسیبهایی که غزل امروز را تهدید میکند، روایی شدن بیش از حد مضمون غزل است. اگرچه وجود زبان روایی -به حد نرمال- میتواند ویژگی غزل امروز محسوب شود اما نباید بهعنوان ویژگی اصلی تلقی شود و موجب کمرنگشدن سایر عناصر و زیباییهای این قالب شود اما این روند رو به رشد، اگر مهار نشده پیش برود، ممکن است روح شاعرانگی را از غزل بگیرد.
به نظر شما نشستهای ادبی شعری و نقد شعر فارسی تا چه اندازه در معرفی و شناسایی اشعار کهن و مدرن فارسی نقش دارد؟
صبحنمایان: بدونشک چنین نشستهایی تاثیر چشمگیری در شناسایی و پرورش استعدادهای ادبی دارد. در همین جلسات میتوان علاوه بر آشنا کردن نسل امروز با ادبیات کلاسیک، با معرفی آثار توانمند و برجسته امروز، گام بزرگی در زمینه پیشرفت شعر و ادب برداشت. در همین جلسات اشعار شاعران جوان و تازهکار مورد نقد و ارزیابی قرار میگیرد، استعدادیابی صورت میگیرد و این استعدادها جهتدهی میشود. معایب و محاسن شعر امروز شناسایی و از طرفی از هرز رفتن استعدادها جلوگیری میشود و از دیگر سو از نیز مانع از به ابتذال کشیده شدن شعر و ادبیات-منظور مطلق شعر و نویسندگی است اعم از هر قالب یا سبکی است- میشود.
سخن پایانی؟
صبحنمایان: کوتاه سخن اینکه غزل هیچگاه در مقابل قالبهای دیگر قرار نگرفته و همواره آرام روند تکاملی خود را پیموده است. امروز هم غزل در مقابل شعر نو و سپید قرار ندارد، بلکه بهعنوان یک قالب پرسابقه و پرظرفیت و البته پر مخاطب، در کنارسایر گونهها، باعث رشد و گسترش ادبیات شده است. رشد این قالب بهویژه در دهههای اخیر نشان میدهد، غزل ضمن اینکه مزاحمت و سدی برای قوالب دیگر ایجاد نمیکند، هیچ جریانی نمیتواند این قالب را به حاشیه براند و این مساله در استقبال شعرا به سرودن شعر در این قالب و نیز توجه مخاطبان به آثار منتشر شده در این زمینه و نیز شب شعرها، بهخوبی قابل مشاهده است. غزل با روح ایرانی ارتباط تنگاتنگ دارد و همین امر موجب ماندگاری آن خواهد شد.
با توجه به نظر این بانوی پژوهشگر حوزه ادبیات، پی میبریم که قالب غزل در همه دورهها مخاطبان و طرفداران خاص خود را دارد و شاید در دورهای در بند ابتذال گیر افتاده باشد اما در نهایت با بازگشت به ماهیت و سرشت ذاتی خود به کمک شعرای فرهیخته و خوشذوق حیات ادبیاش را از سر میگیرد و همزمان با گردش روزگار رخت نویی از مفاهیم و... میپوشد.