در این نشست، عبدالله رئیسی، شاعر و منتقد بوشهری با اشاره به اینکه «آدم از کدام فصل به زمین افتاد» دومین کتاب شعر فرناز جعفرزادگان است که در بردارنده 51 شعر از این شاعر شیرازی است، گفت: کتاب اول وی با نام «ثانیههای گیج» در سال 92 از سوی نشر لیان چاپ شد و این مجموعه دومین کتاب اوست که نشر شانی منتشر کرده است. شعرهای کتاب اول جعفرزادگان ساده، کوتاه و توصیفی هستند و عمدتا در فضایی ذهنی سروده شده و مخاطبی عام دارند. در حالی که در دومین مجموعه با شاعری مواجه هستیم که در کنار محتوا، دغدغه فرم و زبان نیز دارد و به جذب و راضی نگهداشتن مخاطب حرفهای میاندیشد. از این رو میتوان تفاوت این دو مجموعه را از لحاظ کیفیت و شعریت، به تعبیری تفاوت میان دو ناشر نیز دانست، چراکه ناشر اولین کتاب شعر وی ناشری تقریبا عمومی و ناشر دومین مجموعه شعر وی، ناشری تخصصی در حوزه شعر و ادبیات است.
رئیسی در ادامه افزود: در کتاب «آدم از کدام فصل به زمین افتاد» با شاعری مواجه هستیم که به کلمه و زبان، حساسیتی شاعرانه دارد و هر چند بهصورت جدی از هنجارهای زبانی و دستوری عدول نکرده و نُرمهای رایج را در هم نشکسته اما از طریق دو محور همنشینی و جانشینی توانسته از قراردادهای کلیشه زبانی فراتر برود و کلمات را در نقشی جدید و عمدتا تصویری قرار دهد.
وی با بیان اینکه تلفیق متعادل ذهنیت و عینیت از جمله ویژگیهای این مجموعه است، گفت: ایجاد توازن منطقی بین فرم و محتوا نشان دهنده هوشمندی جعفرزادگان است و به همین دلیل نیز هر کدام از این دو عنصر، بهطور پیوسته از سوی دیگری تقویت و پشتیبانی میشود.
این منتقد ادبی افزود: اگر چه در بیشتر شعرهای مجموعه «ثانیههای گیج»، شاعر میکوشد با مخاطب حرف بزند و برداشت ذهنی خود را به مخاطب منتقل و گاه القا کند اما در این کتاب، جعفرزادگان به جای حرف زدن، عمدتا نمایش میدهد و به جای مستقیمگویی، به زبان فرصت تاویل داده است و فراتر از این، در اکثر شعرها در نقش راوی پرسشگر ظاهر میشود؛ تا اینکه بخواهد موضوع و مفهومی را صریح و رُک بیان کند. و این لحن پرسشگرانه را حتی از نام کتاب نیز میتوان دریافت، چراکه این پرسش که آدم از کدام فصل به زمین افتاد، پرسشی ابدی، فرازمینی و حتی فرازمانی است که قابلیت تامل و مکث دارد.
عبدالله رئیسی با اشاره به دغدغه شاعر در این کتاب، گفت: دغدغههای جعفرزادگان بزرگ و انسانی است و در بیشتر شعرهای این مجموعه، از یکسو شاهد پیوند جهان و انسان و از دیگر سو ناظر آشتی طبیعت و شهریت هستیم. به عبارتی دیگر، ذهن جعفرزادگان به شکلی خلاقانه، عناصری چون ویترین و خیابان، عروسک و درختان، اتوبان و عابران، سکانس و سریال، پرنده و آسمان و آفتاب و ستاره را به هم گره زده و به هر کدام از آنها نقشی فراتر از نقش معمولی در جهان بیرونی و واقعیت واگذار کرده است.
رئیسی در ادامه به برخی از شعرهای این کتاب اشاره کرد و گفت: شعرهای شماره 6 و 7 و 8 و 12 و 14 از جمله شعرهایی است که ویژگیها و مختصات اصلی کتاب دوم جعفرزادگان در آنها وجود دارد، ضمن اینکه تخیل ناب، تصویرسازی امروزی و ایجاد فضاهای پارادوکس و زیبا نیز از جمله ویژگیهای این دسته از شعرهای وی است.
وی افزود: بیشک، عبارات و واژهها در این شعرها، دقیق و متناسب با فضای درونی هر شعر بهکار گرفته شده و هر کدام از این تعابیر در کنار سایر عبارات، به تاویلی شاعرانه تن دادهاند.
رئیسی تاکید کرد: جعفرزادگان در این مجموعه، نشان داده که شاعری غریزی و ذاتی است و با تکلف و تصنع رایج در بخشی از شعر امروز میانهای ندارد. گر چه او فردیت مدرن و حس زنانه خود را پشت شرمی شرقی پنهان کرده، اما لحن شعرهای او بافتی زنانه دارد و برای مخاطبی که با کارکردهای آوایی و جنسیتی زبان آشنا باشد، لحن زنانه راوی شعرها قابل تشخیص است. ضمن اینکه فردیتی که در شعر جعفرزادگان وجود دارد، با فردیت افراطی بخشی از شعر آوانگارد معاصر که فردیت را معادل هنجارشکنی و گریز از قواعد اجتماعی میداند، تفاوت دارد، چراکه فردیت در شعر او، به مثابه بازنمایی بخشی از هویت زنانه و بهویژه هویت شهری اوست که در فضایی نرم، لحنی عاطفی و تصاویری عینی به روایت در آمده است.
این مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه در شعرهای جعفرزادگان دایم با طرحی از تردید روبهرو هستیم، گفت: تردید موجود در شعر این بانو، آرام و تلخ حرکت میکند و شبکه تصویری شعر را به هم متصل میسازد. این تردید تلخ؛ گاه زخم خیابان است که بر دوش عابر افتاده، گاه هق هق سریالی است که سانسور میکند، گاه امضایی که طناب دار میشود، گاه روزی که ساده به دیوار قاب میشود، گاه نشانی از خستگی خیابان و ویترین و عروسک با خود دارد، گاه نامی که در سوگ ننگ خود نشسته، گاه دادگاهی است که داد میزند، گاه راهرویی که به هزار راه میرسد، گاه دستهای قضاوت است که بالاست و گاهی دندانهای وجدان که تو را میجوند.
رئیسی همچنین با اشاره به وجوه اجتماعی شعر فرناز جعفرزادگان، گفت: به هر روی، مضامین اجتماعی در شعرهای این کتاب از اهمیت بالایی برخوردار هستند و بر اساس شواهد و مصادیق شعری عبارات و واژههای اجتماعی بسامد بالایی در کتاب دارند و واضح است که شاعر، درون مایههایی را دستمایه سرایش خویش قرار داده که تراژیک و تلخ و نزدیک به کنش اعتراضی اجتماعی باشند.
شاعر در مواردی نیز کوشیده از طریق برخی بازیهای زبانی و دوگانهسازی واژههایی مثل رهایی و ره آیی، تنها و تنها، نزدیکی و نزد یکی، و یا تکرار برخی عبارات کلیدی به فرایند زیباییشناسی شعر و همچنین گسترش کارکرد تاویلی معناها کمک کند که بهنظر میرسد در این زمینه مقداری کلیشه عمل گرده و موفق نبوده است. در این زمینه شعرهای شماره 11 و 21 و 51 نمونههای کاملی از تلاشهای جعفرزادگان برای رفتار متفاوت با کلمات برای ایجاد دگردیسی در معناست.
وی تاکید کرد: از دیگر عناصر برجسته در شعر جعفرزادگان بيان دراماتيك فضاهاست، بیانی که با تصویرسازی طبیعی در پي هويت گمشدهی انسان امروز است. تلاش وی برای برجستهسازی فضاها عمدتا موفق است و در این مسیر از هر نوع پراكندهنویسی تاريخی و تلمیحی نیز ميگريزد. البته وارد نشدن به دریافتهای تاریخی و تلمیحی در شعر، گاه باعث تنبلی زبان شعر او شده و فضایی یکنواخت را به شعرها داده است اما ذهنیت سوررئالیستی شاعر، همواره مانع از آن شده که شعرها تا سطح گزارشی عادی تقلیل یابند، چراکه مخاطب این اشعار همواره با تخیل در زبان و آشناییزدایی در تصویر روبهروست.
این منتقد ادبی با بیان اینکه شعر جعفرزادگان را نمیتوان شعری روایی دانست، گفت: شاعر این کتاب، به دیالوگهای درون متنی، وجوه نمایشی در زبان و بهکارگیری عناصر داستانی در شعر علاقهای نشان نمیدهد و تا این مرحله از گزارههای شعر دو سه دهه اخیر در زمینه روایت، دگردیسی فرم و برخی گسستهای مفهومی و زبانی استقبال نکرده است. وی شاعرانگی را به شعریت ترجیح داده و میکوشد شعرهایش طول و عرض مشخصی داشته باشند. جزئینگرييهای او منحصر به زبان آرام و ذهنیت ساختمند اوست و به همین علت هم از ارجاع شعر به بیرون از خود پرهیز میکند.
عبدالله رئیسی تاکید کرد: تضاد و تناقضی که در شعر جعفرزادگان است، بیش از آنکه تکنیک صرف باشد، محصول سبک فکری و نتیجه روش زندگی انسان مدرن معاصر است که وی تلاش دارد آن را از طریق شعر بازسرایی کند؛ انسانی که دائم بین دالها و مدلولهای متنوع و متکثر در نوسان و حرکت و انتخاب است. در شعرهای جعفرزادگان کمتر شتابزدگي میبینیم، در همه شعرها لحن و صداها نزدیک به هم و یکدست هستند و موازنه زیبایی بین فضاهای مختلف در شعر او برقرار است. گاهی نیز شعرها زمینه و کشش لازم برای حرکت به سمت نوعی طنز اجتماعی را دارند اما شاعر لحن رسمی و در عین حال صمیمی را ترجیح میدهد و ریسکپذیری کمی از خود برای ورود به این عرصه نشان داده است، در حالی که برخی نشانهها در شعر جعفرزادگان بیانگر استعداد وی برای ورود به برخی اجراهای در زبانی، گریزهای فرمی، گسستهای روایی، شکست و بستهای زمانی، چندصدایی شدن شعر و چشماندازهای زیباییشناختی جدید است.
این شاعر و منتقد بوشهری در بخش دیگری از صحبتهای خود افزود: جعفرزادگان شاعري است شهری با گرایش به عناصر و المانهای طبیعت و زیستبوم و بیشتر عناصر طبیعت از راه ناخودآگاه وارد شعر او شدهاند، عناصری چون: درخت، کلاغ، خفاش، غار، سنگریزه، خورشید، کرگدن، باد، لانه، مریخ، ستاره، باغ، گنجشک، چمن، قفس، آسیاب، کبوتر، گرگ و میش، رود، گل سرخ، پرستو، و ... که زنجیرهای از مفاهیم طبیعت را در کنار عناصر و اشیاء زندگی شهری و مدرن قرار دادهاند و در صدد ایجاد یک نوع دیالکتیک در شعر وی هستند؛ دیالکتیکی که بهنظر میرسد در آستانه شکلگیری، متوقف شده است. دلیل اصلی دیالکتیکی نشدن شعرها نیز ثابت بودن فضاهای درونی آنها و نرسیدن به وضعیت چالش در نظام درونی متن، و ایجاد فرآیندی است که بهوسیله آن تغییراتی محتوایی و شکلی رخ دهد. در واقع، تناقضها و تضادهای شعر جعفرزادگان در حد تناقض و تضاد ادبی و حتی واقعیتهایی دوگانه باقی میمانند و به مرحله حرکت، تغییر، گذار، تحول و هرگونه پویایی دیالکتیکی نمیرسند.
عبدالله رئیسی در پایان این جلسه، ضمن قرائت چند شعر از کتاب آخر جعفرزادگان، گفت: در انتها ذکر این نکته لازم است که حجم عمده شعرهای این کتاب، شاعری را معرفی میکند که هنوز به حرکت و رفتن میاندیشد. شاعری که کلمات و عبارات را در خدمت تصویر میخواهد و تصاویر را فرصتی برای ایجاد و کشف فضاهای تازه میداند، بر کارکرد عاطفی عبارات و تصاویر نظارت هوشمندانه دارد، به نوآوری در فرم بهعنوان فرصتی برای ایجاد لذت در متن و به آشناییزدایی در زبان به مثابه بستری برای تاویل بیشتر در معنا میاندیشد. شاعری که میداند کجای شعر ایستاده، رسیدنی در کار نیست و برای پویایی و ماندگاری در شعر امروز، خیلی از گزارههای شعرش نیاز به پوستاندازی، تحول و حرکت دارد.
در پایان این نشست، تعدادی از شاعران از جمله دکتر رضا معتمد، عباس فلاحی، ابراهیم سبحانی، هوتن نیکنژاد، حامد خوشنیت، محدثه نادری، بهار بازیاری، و ... آخرین سرودههای خود را قرائت کردند.