کریم جعفری:
انتخابات ریاستجمهوری امریکا چند هفته دیگر برگزار میشود، انتخاباتی که به گفته برخی از رسانههای امریکایی به مراتب از رقابت میان مککین و اوباما بسیار شدیدتر است. در آن سال، پیروزی اوباما بر مککین مشخص بود و اکنون نیز شواهدی در دست است که نشان میدهد که هیلاری کلینتون درست مانند دوره پیشین، از رقیب خود اندکی جلوتر است.
برخی هم در ایران تلاش دارند تا انتخابات ریاست جمهوری امریکا را به سیاست داخلی ایران مربوط کنند، اما واقعیتهایی در عرصه سیاسی و بینالمللی وجود دارد که باید همه آنها را مدنظر داشت. در ای واقعیتها، گره زدن آینده ایران به انتخابات امریکا بسیار اشتباه و از لحاظ راهبردی به ضرر کشور است. ایران بهعنوان کشوری مستقل در آسیای جنوب غربی آن اندازه در سیاستهای داخلی و خارجی خود باید مستقل و مستحکم باشد که تبعات یک انتخاب در امریکا نباید بر آن اثرگذار باشد. با اینحال، از آنجایی که ایالات متحده امریکا بهعنوان یکی از قدرتهای برتر جهانی که حضوری مهم و تاثیرگذار در بحرانهای مختلف – چه در مبحث بحرانسازی و چه حل بحرانها – دارد، باید مدنظر قرار بگیرد، اما با کمال تاسف برخی همواره تحلیل میکنند که اگر هیلاری باشد به مراتب از ترامپ بهتر است و اگر ساندرز میبود به دلیل نگاههای چپگرایانه، از هر دو نفر رفتار بهتری داشت.
به باور نگارنده در سیاست خارجی و داخلی، اقتصاد و تصمیمگیریهای مستقل، هر کشوری باید بهگونهای رفتار کند که نیازی به بازی طرف مقابل نداشته باشد. ما باید هم برای رایآوری ترامپ و هم کلینتون آماده باشیم و سناریوهای مختلفی را برای حضور هر دو نفر در کاخ سفید تدارک ببینیم. با اینحال، هیچکس برای ایران بهتر از باراک اوباما نبود، این را بسیاری در کشور هم اعتراف میکنند و هر کسی که بخواهد در امریکا قدرت بگیرد از اوباما نگاه و شاید رفتار مثبتتری از خود نشان نمیداد، با این حال از این فرصت چه بهرهبرداریای کردیم؟ وقتی امریکا دشمن است، هر کسی که در آن به قدرت برسد، برای ما دشمن خواهد بود، اگر تروریست خوب و بد نداریم، پس دشمن خوب بد هم نداریم، تنها مساله این است که باید برای مقابله با این دشمن باید برنامه داشت و خود را برای روز مبادا آماده کرد.
سیاستمداران ایرانی، تصمیمسازان و تصمیمگیران با این واقعیت در عرصه دیپلماسی عملی، همچنین رفتارهای عمومی در حوزه منفعتگرایی و مصلحتاندیشی باید با هوشیاری کامل مراقب آمدن هر یک از این دو نفر باشند، چرا که در نهایت آنها باید حافظ منافع کشور خود بوده و بیش از آنکه نگاهی به خارج از مرزهای امریکا داشته باشند، نگاهشان به داخل مرزها است. بهعبارت دیگر، در حالی که در دوره ریاستجمهوری ریگان جنگ ستارگان و رقابتهای جنگ سرد حرف اول را در سیاست امریکایی میزد، اما نسبت به آن دورهها و بهویژه پس از حملات 11 سپتامبر سعودیها به برجهای دوقلو، این کشور بیشتر به داخل و حل مشکلات عمدهای روی آورد که ناشی از بحرانهای متعدد اقتصادی بود. هر چند اگر ترامپ قدرت را به دست بگیرد، شاید شاهد جنگهای دیگری هم باشیم، اما به اندازه ماجراجوییهای جورج بوش پسر و اشغال افغانستان و عراق نخواهد بود. در واقع، امریکاییها دیگر حوصله جنگ و هزینه کردن در این حوزهها را ندارند.