خلیل مرادزاده:
از مدرسی گرفته اولین استاندار بعد از انقلاب تا امروز به اصطلاح جوانترین استاندار بوشهر هیچگاه از این بابت شانس نداشت هر که آدم با هزار ادعا آمد، وقتی جا خوش کرد هیچ ندیدیم. عموما هم عدم کارآرایی خود را پذیرفتند و بار سفر بستند و در جای دیگر هم موفق نبودند. من بهغیر از دو مورد که اتفاقا هر دو بومی بودند، که تبادار و ندیمی باشند استاندار موفق ندیدم اما همیشه مجبور بودهایم که حداقل دو سال برای رفتنش تلاش کنیم و بپذیریم که هر که آمد، آمدنش با وزارت کشور و رفتنش با خداست.
در دوره دولت تدبیر و امید هم که امید زیادی داشتیم که برای امیدمان تدبیری کند، گرچه تدبیر هستهاش پاسخ داد اما برای امید ما تدبیرش پاسخ نداد. از انتصاب استاندار به یکباره ما با هجوم بیسابقه دولت و فامیلهای وی مواجه شدیم و سکوت کردیم گفتیم شاید تدبیری در آن باشد اما همینطور که میگذشت نه تنها امیدی ندیدیم بلکه روزانه شاهد وعده وعیدهای دروغین بودیم خود را آماده کردیم که با کشورهای همسایه مثل قطر رابطه اقتصادی تنگاتنگی داشته باشیم. مصاحبه حضوری و غیر حضوری و سخنرانیهای پی در پی آخریش هیچ، قرار شد راهآهن راه بیفتند و حتی شاخهای از آن را به سمت شمال استان ببرد باز هم مصاحبه و مصاحبه و دیگر هیچ. بندر آزاد هیاهویی به پا کرد همه اقتصادیون و سیاسیون را درگیر کرد و باز مصاحبه پشت مصاحبه باز هم فعلا هیچ. اتوبان گناوه و دیلم و مرگ روزانه مردمی بیگناه و وعده و مصاحبه پشت مصاحبه باز هم هیچ و مرگ مردم در این جاده همچنان ادامه دارد.
سفرهای استانی هم جز مصاحبه و مصاحبه هیچ پیامدی نداشت چه قولهایی که به صنعتگران و تولیدکنندگان که نداد و فقط روی کاغذ ماند، در این ساختمان بزرگ تنها کارهای کوچکی درآمد و حالا ما باید دلخوش کنیم که اتوبان بوشهر - دیر امسال پس از ده سال به روستاهای دلوار میرسد آنقدر بیکاری در این کاخ فزونی یافت که هر کس به فکر پیدا کردن کاری برای خود افتادند. مشاور زیرک استاندار هم برای اینکه بیکاری استانداری را توجیه کند شروع به حمله به تنها جاییکه در استان فعال بود، یعنی شهرداری کرد که به مذاق استاندار خوش آمد اما ایشان به تنهایی در دوره قبل هم نشان داده بود که حریف مردم خوب بوشهر نیست. کار به تنگتر کردن حلقه محاصره مردم بوشهر و در راس آن شهردار و شورا رسید البته اینان تقریبا در تمام نقاط استان توانسته بودند بین شورا و شهردار و در نتیجه پیروزی بر هر دو دست یابند، اما در بوشهر بهدلیل گستردگی کار شهرداری موفق نشدند لذا برای رسیدن به هدف خویش، حلقه محاصره را با گماردن هَوو برای معاون عمرانی و بردن فردی که هم ساندیس راست را میخورد و هم دم از اصلاحطلبی میزند و مردم وی را سرفتنه در استان میدانند و چه کارهایی که در استان نکرد، به دفتر شهری استانداری سعی دارند حلقه محاصره و شکست مردم بوشهر که شهردار نماد آن است را تنگتر کنند. گرچه شمشیر استاندار بیش از حد کند است، اما بهنظر میرسد همین شمشیر کند را از رو بسته است. امروز قائم مقام وزارت کشور حرف از جابهجایی بعضی از استانداران زد، به گمانم فرصت خوبی برای استاندار باشد و بیشکست وقت رفتن است و استاندار باید زرنگ باشد و از این فرصت برای رفتن نهایت استفاده را بکند انشاءالله. من هم معتقدم که آقای استاندار وقت رفتن است.