امین بندری:
دی حسن پیرزنی تو ولات ما بود که میگفتن خیلی قدیم مغازه داشته و چند سالی بود که دیگه مغازهداری نمیکرد. خدا رحمتش کنه، خیلی سال پیش به رحمت خدا رفت. ما هم بچه بودیم و کاردستی باید درست میکردیم کل این ولات رو گشتیم که یه بادکنک پیدا کنیم تا ببریم مدرسه و نشون معلممون بدیم، گیرمون نمیومد. مثل الان نبود که همه روستاهای استان آباد باشند و بعد هم حاکم بره تو کشور نمونه بشه و برگرده، اون موقع از اینحرفها نبود. حتی یادم میاد آسفالت هم نداشتیم که بهحمدالله الان روستای مدیرکل قبلی و هَووی فعلی فقط دو سه میلیارد تومن آسفالت شده و این هم از صدقه سری همین جناب حاکمه.
خلاصه سرتون رو درد نیارم، ما همین چهار پنج مغازه ولات رو گشتیم و گشتیم و چیزی گیرمون نیومد، همینجوری که از اون سمت ولات میومدیم، یکی ازمون پرسید چه میخواید، گفتیم دنبال بادکنک میگردیم – به قول طرف بَمبُلِه. گفت برید پیش دی حسن، چند سال پیش!!! یه چند تا بسته بادکنک پیشش دیدم، برید تا بهتون بده.
ما هم سر خر رو به سمت خونه میش محسن، کج کردیم و در زدیم. پیرزنی پی صدای نازک گفت: کیه؟
گفتم: دی حسن مو امینم، خوم و ککام اومدیمه سی بادکنک!
گفت: چه؟ بادکنک دیه چنه؟
گفتم: عامه والا همون بَمبُلِه!
گفت: کی سیتون گفته که مو بَمبُلِه دارم؟ گفتم: والا بچه غلملی. گفت: بِیِن داخل.
ما رفتیم داخل و دنبال دی حسن راه افتادیم و رفتیم تو یه خونه خشتی که فکر کنم درش یه هفت هشت سالی باز نشده بی. برق که نداشت، در و که باز کرد، دقیقا بادپیچک درست کرد و بعدش هم تو تاریکی رفت داخل و یه پلاستیکی ورداشت و آورد و گفت: بیا ننه، این هم بَمبُلِه!
ما هم دلمون خش، یه 5 تومنی دستمون بی دادیمش که خندید و گفت: سلامی دی و بواتون رو برسونید و بگید سیم دعا کنن. ما هم شیخی دادیم دمش و هلهله کنان اومدیم خونه. اول داستان رو سی والدین تعریف کردیم و بعد هم با اشتیاق بادکنکها را درآوردیم که فکر کنم 60تایی میشدند. هر رنگی هم دلت بخواد توش بود و همه اندازهای هم داشت. ما در یکی از بستهها رو که باز کردیم، چیشتون روز بد نبینه، انگار لنت ماشین، یه بوی بدی تو خونه پیچید که نگو. ما بادکنک درآوردیم که باد کنیم، تو دستمون پودر شد و رفت.
دقیقا عین 60تا بادکنک یکی پس از دیگری پودر شدند و هیچی دستمون رو نگرفت. حالا که فکر میکنم، میبینم اوضاع و احوال استان خودمونه، عین بادکنک میمونه، رنگش قشنگه، اما دستش که بزنی جلدی پودش میشه و میره.... شما زیاد سخت نگیرید، انگار بادکنکهای دی حسن.