کریم جعفری:
«چگونه میشود از رکود خارج شد» این چند کلمه را بسیاری از اقتصاددانهای مطرح دنیا برای حل مشکلات ناشی از کم تحرکی اقتصادی مطرح کرده و در این مسیر هر کدام ایدههای متفاوتی را ارائه کردهاند. نگارنده اقتصاددان نیست، اما بر اساس مطالعهای که داشته به این باور رسیده که برای حل مشکل رکود عوامل مهمی وجود دارند و میتوان در سختترین شرایط بر رکود حاکم فائق آمد، این نکته بهویژه در مورد کشور ما صادق است که چند سالی است از زیر سایه رکود بیرون نمیآید.
بر اساس تعاریف موجود، رکود در واحدهای متفاوتی روی میدهد و حل و فصل کردن هر یک از این واحدها نیز تجویزهای خاص خود را دارد. بدون شک رکود حاکم بر کشور ما مانند بحران مالی 1929 امریکا نیست، بحرانی که همه اقتصادهای جهانی بهجز شوروی را تحت تاثیر قرار داد. برای حل این بحران دولت مرکزی برای یکی از معدود دفعات وارد عرصه اقتصادی شد و تصمیم به رونق دادن به فضای کسب و کار کرد. به این منظور پروژههای متفاوت را تعریف و تلاش کرد برای این پروژهها بیشترین نیروی کار را به خدمت بگیرد. بر اساس این سیاست، همین کارهای کوچک اندک اندک بزرگتر شده و با گردش مالی بهوجود آمده در همه کشور، اقتصاد رونق گرفت و در سال 1938 عملا امریکا از بحران و رکود اقتصادی خارج شده بود.
در مورد دلایل این موفقیت دولت امریکا نکات متعددی گفته شده است. شاید مهمترین دلیل آن اجرای دقیق قانون و همچنین برنامهریزی جدی، نظارت شدید و متداخل نبودن نیروهای اقتصادی رقیب در ساختار ملی را بتوان تعریف کرد، عواملی که هیچکدام در کشور ما حضور عینی ندارد. شاید در این مورد بتوان در همین استان بوشهر مثالی بارز زد. گرفتن یک مجوز برای یک کسب و کار اقتصادی بلایی بر سر سرمایهگذار در میآورد که عطای سرمایهگذاری را به لقایش میبخشد و پول را در اختیار بانک میگذارد تا بهعنوان یکی از عوامل ویرانکننده اقتصادی، بهصورت مستقیم وارد عرصه سرمایهگذاری شود. این اتفاق در ایران و بوشهر در حالی روی میدهد که در افغانستان موافقت اصولی برای سرمایهگذاری خارجی در این کشور کمتر از چند ساعت طول میکشد!!!
یکی دیگر از مشکلات عمده موجود در کشور عدم اطمینان سرمایهگذار است. سیاستهای اقتصادی دولت مهرورز و دزد نهم و دهم بسیاری از سرمایهگذاران واقعی را نقرهداغ کرد و عدهای فرصتطلب با چنبره انداختن بر ثروتهای ملی یک شبه پولدار شده و میلیاردها دلار از این ثروت را از کشور خارج کردند. همین امروز در بوشهر افراد سرمایهگذاری وجود دارند که معطل 400 میلیون تومان پول ناقابل برای جبران نقدینگی خود هستند اما به دلیل ضعف مدیریت استان و همچنین بیتفاوتی آن نسبت به سرنوشت استان، بانکها حاضر به دادن تسهیلات نیستند.
در واقع ما در کشور مشکل پول نداریم، در حالی که به برکت خون شهدا امنیت خوبی بر کشور حاکم است نتوانستهاین سرمایهگذار را راضی کنیم که بیاید در این شرایط امن اقدام به راهاندازی کسب و کار کند، در حالی که همین سرمایهگذار حاضر است در امارات، ترکیه و حتی عراق سرمایهگذاری کند. سرمایهگذار از این واهمه دارد که فرداروز آنچه کاشته را یکجا بر باد دهد، بنابراین دولت باید وارد شده و تضمینهای لازم را به سرمایهگذار بدهد تا او هم با اطمینان وارد عمل شود.
با این حال، بهنظر میرسد برای خروج از رکود باید همه فاکتورها را در نظر گرفت و کشور را به یک هماهنگی کامل رساند. اقتصاد مقاومتی خوب است، اما بیش از شعار به عمل نیاز داریم و هنوز این عمل را در کنه مسوولان کشوری ندیدهایم. وقتی یک فردی میگوید دهکده سنگفرش بوشهر یا طرح مسخره امید اجتماعی در راستای اقتصاد مقاومتی است، دیگر از مردم چه انتظاری وجود دارد که بخواهند به دولتیها اعتماد کنند؟