اوت سال 2013 میلادی در جریان درگیریهای نظامی سوریه، منطقه غوطه در نزدیکی دمشق شاهد به کارگیری سلاحهای شیمیایی بود.
از همان آغاز به کارگیری این سلاح کشتار جمعی، دولت و ارتش سوریه متهم به استفاده از این نوع سلاح شد. دولت سوریه اتهامات وارده را تکذیب کرد، در کنار آن روسیه بر مشکوک بودن این اقدام تاکید و خواستار تحقیق و بررسی دقیق حادثه شد؛ در حالی که مخالفان مسلح را متهم به بکارگیری سلاح شیمیایی میکرد. در اواخر اوت 2013 باراک اوباما، رییس جمهور امریکا در نطقی ضمن محکومیت بکارگیری سلاح شیمیایی در سوریه تهدید به استفاده از نیروی نظامی علیه دولت و ارتش سوریه کرد. در پی این موضع رییس جمهور امریکا، مقامات پنتاگون از آمادگی حملاتی هدفمند به سوریه و استحکامات ارتش سوریه خبر دادند و متعاقب آن نیروی دریایی امریکا در دریای مدیترانه آرایش هجومی علیه سوریه پیدا کرد. روسیه وارد خط گفتگوی مستقیم با دولت امریکا و تحقیق و تفحص در باره این حادثه شد و توافقی صورت گرفت که بر اساس آن ارتش سوریه کلیه سلاحهای شیمیایی خود را از بین ببرد؛ بدون این که دولت سوریه مسبب حادثه غوطه تلقی شود؛ در عین حال که بر اساس دیدگاه مسکو پرونده مشارکت مجموعههای مسلح ضد نظام سوریه برای این حادثه باز باقی ماند چرا که اعلام شد این اقدام، برنامه سازماندهی شده برای متهم کردن دولت سوریه و سپس بسیج نیروهای بینالمللی و منطقهای به رهبری امریکا علیه نظام سوریه بود. اوباما در اواخر سپتامبر 2013 عقب نشینی از هر گونه عملیات نظامی علیه سوریه را اعلام و در پی آن نیروهای نظامی و دریایی امریکا از دریای مدیترانه عقب نشینی میکنند.
این همان دورانی است که هیلاری کلینتون، نامزد دموکرات ریاست جمهوری امریکا در مناظرههایش اعلام کرده بود که اگر او رییس جمهور امریکا بود به حمله نظامی هدفمند علیه مواضع ارتش سوریه دست میزد. تحولات مقطع اوت و سپتامبر 2013 دوران سبک سنگین کردن سیاست خارجی امریکا در خاورمیانه از سوی پادشاهی سعودی و شورای همکاری خلیج فارس بود. دستگاه سیاست خارجی سعودی امیدوار بود و البته تلاش بی شماری کرد تا به بهانه استفاده از سلاح شیمایی در غوطه، امریکا حملاتی حساب شده علیه ارتش و نظام سوریه انجام دهد و از زمانی که اوباما از این موضع عقب نشینی کرد آنها فهمیدند که دیگر نمیتوانند از توان نظامی امریکا به شکل مستقیم برای سرنگونی نظام سوریه استفاده کنند، در حقیقت از نگاه مقامات عالی رتبه سعودی و شورای همکاری خلیج فارس این سیاست امریکا در قبال سوریه و خاورمیانه بسیار ناامید کننده بود. چند ماه پس از این تحولات یکی از روزنامه نگاران مطلع و مرتبط عرب با مقامات عربی و دستگاه سیاست خارجی امریکا در اظهار نظری شخصی گفت سعودی آن قدر پول و سلاح به سوریه ارسال خواهد کرد تا بحران سوریه تا انتخابات بعدی ریاست جمهوری امریکا و آمدن رییس جمهور جدید ادامه پیدا کند با این امید که کاری که در سال 2013 ناتمام باقی ماند در سال 2017 یا 2018 به اتمام رسد با این وصف که امریکا با ورود به میدان سوریه کار نظام اسد را تمام میکند.
از همان ماهها به بعد بود که قیمت نفت به یکباره توسط سعودی سقوط کرد تا اقتصاد روسیه و ایران بیشترین ضررها را متحمل شوند با این هدف که توانایی حمایت لجستیک از ارتش و نیروهای نظامی هم پیمان با دولت سوریه کاهش یابد. در همین زمان بود که ما در وین شاهد بودیم که چگونه پادشاهی سعودی سخاوتمندانه درهای بهشت خود را به روی امریکاییها و اروپاییها باز کرده بود تا تحت هیچ شرایطی مذاکرات هستهای ایران با 5+1 به نتیجه نرسد. و هم زمان با همین تحولات به یکباره مجموعههای مسلح ضد نظام سوریه،در هر گوشهای از سوریه اعلام وجود کردند و هر یک برای خود امارتی را بنا نهادند به شکلی که بیش از نیمی از سرزمین سوریه از کنترل دولت مرکزی خارج شد. سوریه با آن که ثروت نفتی سعودی و کشورهای عربی منطقه خلیج فارس را ندارد و همچون سعودی از لابی عربی برای تحمیل سیاستهای خاص در امریکا برخوردار نیست و هیچ ذخایر مالیای در بانکهای امریکا ندارد اما طی چند ماهه اخیر موضوع اصلی مناظرهها و بیان سیاست خارجی دو کاندیدای اصلی امریکا کلینتون و ترامپ بوده است. صرف نظر از برخی مواضع پرخاشگرانه و غیراخلاقی در مناظرههای این دو، بدون شک سوریه محور اصلی همه تحرکات سیاست خارجی امریکا در خاورمیانه خواهد بود.
مواضع سیاسی خارجی کلینتون و ترامپ هر چه باشد در نهایت باید طبق سیاست نظامی پنتاگون و سازمان سیا در خاورمیانه تنظیم و سازماندهی شود. به این معنا که دیدگاههای این دو در مقایسه با سیاستهای سازمان سیا و پنتاگون به مثابه دو جزیره مستقل از یکدیگر نیستند، از همین رو اگر بخواهیم بدانیم پس از تعیین دولت جدید امریکا در بحران سوریه آیا به سوی حل سیاسی میرویم یا توسعه درگیریهای نظامی باید به شرایط کنونی سوریه، عراق و طرح های امریکا در منطقه نگاه کنیم: 1- پنتاگون یکی از عوامل اصلی تاخیر در عملیات آزاد سازی موصل از دست داعش بوده است. برای این کار بهانههای زیادی آورد تا اداره زمان عملیات آزاد سازی را از دست ندهد. موضوع دخالت نیروهای مردمی (حشد الشعبی) و تعیین حدود فعالیت آنها، دخالت نیروهای غربی به رهبری امریکا در عملیات آزاد سازی موصل و چگونگی هماهنگی پشتیبانی هوایی عملیات بخشی از توجیهات به ظاهر موجه امریکا برای این امر بوده است. 2- از آغاز عملیات موصل یک سوال اساسی وجود داشته است که پس از آزادسازی استان نینوا و شهر موصل مرزهای مشترک عراق و سوریه تحت نظارت و اشراف مستقیم چه طرفی قرار میگیرد؟ امریکاییها از همان آغاز تلاش کردهاند تا نظارت بر این مرزها تحت اداره مستقیم دولت مرکزی عراق نباشد تا به اصطلاح از قدرت مانور ایران و نیروهای پشتیبانی از عراق به داخل سوریه بکاهند. پیشتر نیز امریکا چندین بار، عملیات مشترک ارتش سوریه با همراهی روسیه و نیروهای هم پیمان را در جنوب رقه و دیرالزور سوریه با بن بست مواجه کرد تا دولت مرکزی سوریه هیچگونه حاکمیتی بر مرزهای مشترک با عراق نداشته باشد و دقیقا با این هدف که از قدرت کمک رسانی از درون عراق به سوی سوریه جلوگیری شود. 3- به رغم همه تحلیلهای سیاسی و نظامی از ترکیه بعد از کودتا که محتوی گمانه زنیهای نادرستی در قبال تحولات سوریه و عراق بوده است، اما ارتش این کشور اقدامات متهورانهای در شمال سوریه و داخل عراق انجام داده است. این اقدامات ترکیه با مخالفت شدید روسیه، ایران، عراق و دولت سوریه و حزبالله لبنان همراه بوده است. رفتار ارتش ترکیه نشان میدهد که اقدامات این کشور، تاکتیکهای پیشدستانه نظامی برای تحولات ماههای آینده و سال 2017 و دقیقا هم زمان با تغییرات در ریاست جمهوری و دولت امریکا است. فراموش نکنیم ترکیه عضوی از پیمان ناتو است و قرائت دقیقتری از اقدامات امریکا و پیمان ناتو در منطقه دارد و بر همین اساس مهرههای نظامی خود را در سوریه و عراق جابجا میکند. روشن است که ترکیه خود را برای شرایط جدیدی در منطقه آماده میکند که سلاح نقشی اصلی را در آن تعیین میکند. حجم فعالیتهای مستقیم ارتش ترکیه در سوریه و عراق و حمایت از مجموعههای مسلح در داخل سوریه و سرکوب کردهای سوریه به مرحله بسیار خطرناکی رسیده است که فقط تهور و بی باکی نیست بلکه نشانهای روشن و زنده برای تغییر مساحتهای سیاسی به مساحتهای نظامی است. فراموش نکنیم که ارتش ترکیه نیز پس از آزاد سازی موصل نگاه ویژهای به مرزهای مشترک عراق و سوریه دارد، بعید نیست که جابجاییهای جدید ارتش ترکیه در مرزهای مشترک با عراق به همین منظور باشد. 4- اوضاع داخلی سوریه از نظر انتشار و گستردگی مجموعههای مسلح تروریستی و تکفیری خیلی تغییر نکرده است. البته حضور پرقدرت نیروی هوایی روسیه و استقرار سامانههای موشکی و تعدد پایگاههای هوایی و دریایی این کشور در سوریه آشکارا موازنهها را به سوی دولت و ارتش سوریه تغییر داده است. ایران نیز مواضع ثابت و اعلام شده خویش را در سوریه با قدرت حفظ کرده است با این همه به دلیل جنگ نیابتی امریکا در سوریه (بدون استفاده از نیروهای پیاده) باعث شده است تا امارتهای تکفیری ها همچنان در نقاط مختلف سوریه خودنمایی کنند.
همه میدانند هیلاری کلینتون کاندیدای دموکراتها در امریکا که خود از طرفداران حمله به سوریه در آگوست سال 2013 بوده اگر به ریاست جمهوری امریکا برسد همخوانی بیشتری را با سعودی و ترکیه در تحولات سوریه در پیش خواهد گرفت و همان سیاست هرج و مرج هوشمندانه را در خاورمیانه در پیش خواهد گرفت. اگر دونالد ترامپ به ریاست برسد و همانگونه که اعلام کرده اگر فاصله بیشتری از حضور مستقیم امریکا در جنگهای خاورمیانه را در پیش گیرد باز هم منجر به توسعه جنگ در خاورمیانه و سوریه خواهد شد زیرا بحث جایگزینی امریکا در معادله قدرت در منطقه به خودی خود باعث شدت جنگ خواهد شد. در کنار این تحولات روزنه مذاکرات صلح در بحران سوریه مسدود شده است و بی شک تا روی کار آمدن دولت جدید امریکا به همین منوال باقی خواهد ماند.
روسیه نیز چندی پیش اعلام کرد که روند مذاکرات صلح در سایه سیاستهای کاخ سفید کاملا متوقف شده است. با توجه به سیاستهای جاری امریکا در منطقه که متشکل از دیدگاههای پنتاگون و سازمان سیا است و با این اوضاع و احوال، کفه استمرار جنگ در سوریه و خاورمیانه بر حل سیاسی بحران سوریه و خاورمیانه سنگینی خواهد کرد و هیچ نشانه امیدوار کننده برای پایان جنگ در سوریه در افقی نزدیک حتی بعد از روی کار آمدن رییس جمهور جدید امریکا مشاهده نمیشود.