بامدادجنوب- کریم جعفری:
صبح روز چهارشنبه نتایج انتخابات ریاستجمهوری امریکا اعلام شد. بر خلاف همه پیشبینیها این دونالد ترامپ جمهوریخواه بود که موفق شد رقیب سرسخت خود را شکست داده و عنوان چهلوپنجمین رئیسجمهور ایالات متحده امریکا را به خود اختصاص دهد. انتخابی که بسیاری از جهانیان را شوکه کرد، بهخصوص کسانی که به این فکر میکردند که هیلاری کلینتون پیشتاز انتخابات است و به همین علت هم او برنده است.
در حالی که در طول چند ماه گذشته بدترین حملات رسانهای که تا حد ترور شخصیت علیه ترامپ صورت گرفته بود، بر اساس یک واقعیت غیر قابل انکار همه ارکان دولتی در امریکا دست به دست هم داده بودند تا کلینتون برنده این انتخابات شود. همه نظرسنجیها بیانگر پیشتازی وی بود و جریان رسانهای و اتاقهای فکر در امریکا اینگونه القا میکردند که اگر ترامپ رای بیاورد دنیا ویران میشود، اگر ترامپ وارد کاخ سفید شود، تمام ساختارهای امریکا به هم خواهد ریخت و امریکا به قرون وسطی بازخواهد گشت.
اما واقعیت چیز دیگری است، ترامپ از همان روز اول نگاهش به قشرهای پایینی بود که چند سال پیش قیام «والاستریت» را شکل داده بودند، همان 99درصدی که صدایشان از بلندگوهای لیبرالهای سودجو شنیده نشد تا امروز صدای اعتراض خود به این جریان رسانهای و اتاقهای فکر آنها را اینچنین اعلام کنند. در واقع، بازنده اصلی انتخابات نه دمکراتها بودند، بلکه کسانی بودند که به مدت چند دهه متوالی افکار عمومی را شکل داده و عملا منافع خود را از این رهگذر تامین میکردند.
این رسانهها و اتاقهای فکر با قدرت و شدت تمام با دمکراتها بسته بودند و میخواستند همچنان در صدر باشند. آنها به خوبی به این نتیجه رسیده بودند که ترامپ ثروتمندِ صریح که فقط خودش را قبول دارد نمیتواند نمایندهای خوب برای آنها باشد، کما اینکه ترامپ موفق شده بود با هوشیاری تمام معترضان 99درصدی را اطراف خود جمع کند. این جریان 99درصدی البته نیازی هم به رسانههای متعدد و قدرتمند نداشتند، آنها به رسانههایی دست پیدا کرده بودند که چند سالی است دولتمردان امریکایی برای نفوذ در کشورهای جهان سوم و مخالفت خود از آن بهرهّبرداری میکنند.
به صورت خلاصه باید گفت در کاخ سفید دشمنی رفته و دشمنی میآید، دشمنی که راه و روش دشمنی را یاد خواهد گرفت اما آن اندازه برنامه دارد که خودش را بیشتر به داخل محدود کند تا در دوره بعد هم بتواند مستاجر کاخ سفید باشد. در شمارههای گذشته به مسائل مهم در مورد انتخابات ریاست جمهوری امریکا اشاره کردیم. نگارنده پس از ماجرای برگزیت به این نتیجه رسید که نقش دولتها در انتخابات بسیار کم خواهد شد. دولتهایی که بر رسانههای بزرگ کنترل دارند و در طول دهههای گذشته با استفاده از همین نفوذ خود سرنوشت مردم را به دست بگیرند.
باید گفت که این روزها گذشته است، ورود شیوههای جدید اطلاعرسانی و ایجاد شبکههای بزرگی از دوستان، همفکران، همحزبیها و خانواده که باعث تبادل افکار میشود، فرصت را از سیانان، نیویورکتایمز، فاکسنیوز، بیبیسی و حتی همین رادیو و تلویزیون داخلی خودمان هم گرفته است. دنیا در حال حرکت به سمت مرزهای جدیدی است که هیچکس نمیتواند آن را پیشبینی کند. نوبتی هم باشد، نوبت مردم است.