bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۶۱۰۶
تاریخ انتشار: ۰۷ : ۱۶ - ۲۶ آبان ۱۳۹۵
با ورود نیروهای تحت حمایت ترکیه به شهر الباب؛
ترکیه، کشوری است که نامش این روزها با خون‌ریزی، حمله و اشغالگری عچین شده است. ترکیه امروزی که وام‌دار نیاکان بی‌رحم خود یعنی عثمانیان هست باز هم لقب مرد بیمار به خود گرفته است، لقبی که انگلیسی‌ها زمانی برای تحقیر این امپراتوری عظیم به آن داده بودند.
بامدادجنوب- سید‌علی موسوی:
ترکیه، کشوری است که نامش این روزها با خون‌ریزی، حمله و اشغالگری عچین شده است. ترکیه امروزی که وام‌دار نیاکان بی‌رحم خود یعنی عثمانیان هست باز هم لقب مرد بیمار به خود گرفته است، لقبی که انگلیسی‌ها زمانی برای تحقیر این امپراتوری عظیم به آن داده بودند. حالا مرد بیمار که زمانی استعاره‌ای از قلمرو بود را می‌توان به قدرتمندرین شخص ترکیه لقب داد. رجب طیب اردوغان، سلطان بیمار این روزهای ترکیه که در رویاهای متوهمانه خود غرق شده، می‌رود تا با در پیش گرفتن استراتژی‌های احمقانه خود کم کم شیرازه کشورش را از هم بپاشد.

اردوغان اشتباهات سلاطین عثمانی را تکرار می‌کند
پیش از آن‌که آتاتورک قدرت را در ترکیه به دست بگیرد سیاست ثابت و نخ‌نمای عثمانی‌ها بر پایه ایدئولوژیک و تورانیسم‌گری شکل گرفته بود. دو پارامتر متمایز که هم باعث می‌شد کشورهای مسلمان تحت سیاست‌های ایدئولوژیک قرار بگیرند و هم کشورهای همنژاد عثمانی و اقلیت‌هایی به مانند تاتارها و ... زمینه‌ای برای دخالت این امپراتوری در امور دیگر کشورها شوند.
امپراتوری عثمانی در اجرای هیچ یک از این ایدئولوژی‌ها موفق نبود و سرانجام به‌دلیل شکست در اجرای سیاست‌های خود، به کشورهای زیادی تجزیه شد. به این ترتیب، زمانی که جنگ‌های استقلال ترکیه به پایان رسید ترکیه‌ جدید به مرکزیت آنکارا شکل گرفت و خلافت عثمانی برای همیشه برچیده شد و ترکان جوان به رهبری کمال مصطفی آتاتورک، مدعی پایان همه‌ ایدئولوژی‌ها (اسلام‌گرایی، عثمانی‌گری و تورانیسم) در ترکیه‌ جدید شدند.

آتاتورک با بنیان نهادن سیاست جدیدی می‌خواست با روبه‌رو شدن با کشورهای غربی، از دخالت در کشورهای مسلمان ممانعت کرده و تمرکز تمام ارکان قدرت را صرف ترکیه نوین کند. سیاستی که تا چند سال گذشته نیز سرلوحوه مقامات ارشد آنکارا بود اما با روی کار آمدن دولت به ظاهر اسلام‌گرای اردوغان تمامی این سیاست‌ها کنار گذاشته شده و دخالت در جهان اسلام به مهم‌ترین سیاست حزب عدالت و توسعه تبدیل شده است. ترکیه به رهبری اردوغان امروز راه دیگری در پیش گرفته است راهی که قطعا سرانجام مطلوبی نخواهد داشت. ترک‌ها در کنار قطری‌ها و سعودی‌ها، به حمایت علنی از مخالفان بشار اسد مشغول هستند. اما اگر حمایت 2 کشور جنوبی خلیج فارس بیشتر جنبه‌ مالی دارد و از مسافت‌های بسیار دور صورت می‌گیرد، حمایت ترک‌ها لجستیک و از فاصله‌ای نزدیک است. ترک‌ها در مرزهای خود مشغول آموزش مخالفین بشار هستند، به آنها سلاح می‌دهند و عملا تا جایی که ممکن است از آنها حمایت نظامی می‌کنند. نکته‌ جالب این است که مخالفان بشار از نظر خط فکری عمدتا سلفی بوده و از این حیث به سعودی‌ها و قطری‌ها نزدیک‌تر هستند.

البته دولت ترکیه دلایل مختلفی را برای این دخالت‌های بی‌مورد مطرح می‌کند. شاید بتوان بخشی از نگرش جدید اردوغان به سیاست خارجی کنونی ترکیه را ناشی از بهبود وضع اقتصادی این کشور دانست، اقتصادی که تا همین 10 سال پیش با تورم 37 درصدی دست ‌و پنجه نرم می‌کرد. ضمن این‌که معضلات اقتصادی دیگری همچون فساد و نابسامانی نیز در آن موج می‌زد. با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه، به تدریج این معضلات کنار رفتند و در مقابل، شکوفایی اقتصادی در ترکیه نمود پیدا کرد. همین بهبود وضع اقتصادی بود که به تدریج فراغت لازم را برای توجه بیشتر ترکیه در نقش‌آفرینی ترکیه مهیا ساخت و این‌گونه بود که در سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه نیز تغییراتی ایجاد شد. 
سیاست خارجی ابتدایی دولت اردوغان بسیار مسالمت‌آمیز و دوستانه بود، طرح سیاست مشکلات صفر با همسایگان از جمله‌ این سیاست‌ها بود، طرحی که اکنون به سخنی مضحک شباهت دارد. جالب این‌که در مورد سوریه، ترک‌ها تا همین چند سال پیش جزء مهم‌ترین سرمایه‌گذاران خارجی در این کشور بودند اما به تدریج حزب عدالت و توسعه در سیاست خارجی خود تجدید نظر کرد. آنها علاوه بر ادعایشان در افزایش قدرت نرم، از رویکردی ستیزه‌جویانه در مورد سوریه استفاده کردند. ترکیه اردوغان حالا دقیقا سیاست‌های سلاطین عثمانی شکست خورده را دنبال می‌کند تنها با این تفاوت که خلیفه‌های وقت خود نقشه‌ها را طرح کرده و خود آن را پیش می‌بردند اما قدرتمندترین فرد کنونی ترکیه به فردی تبدیل شده است که به جای غرب، سیاست‌های آنها را در منطقه اجرا کند، سیاست‌هایی که بیشتر از این‌که با ترکیه‌ امروز قابل انطباق باشد، یادآور تاریخ دوره‌ عثمانی است.

با تمام این تفاسیر صحبت‌های گاه و بی‌گاه مقامات ارشد آنکارا به وضوح مشخص می‌کند که این کشور سوریه و برخی مناطق دیگر را یا جزئی از خاک خود یا حق طبیعی خود و یا در بهترین حالت ممکن حیات خلوت خود می‌داند، سیاستی که به مانند باتلاق، اردوغان و کشورش را در خود فرو خواهد کشید همچنان که شاهد بی‌ثباتی داخلی این کشور نیز هستیم.

عملیات سپر فرات و آغاز دوران پیچیده پسا‌داعش
خبرهای میدانی از سوریه حکایت از آن دارد که بخشی از نیروهای تحت فرمان ترکیه به شهر الباب رخته کرده و سومین شهر مهم داعش (‌بعد از موصل و رقه‌) در آستانه اشغال به‌دست مسلحین است. 
الباب شهر بزرگ و مهمی که در مرکز استان حلب در شمال سوریه است به لحاظ ژئوپلتیکی دارای اهمیت قابل توجهی است اما اهمیت آن زمانی بیشتر شد که با حمله ائتلاف کرد‌ها ‌ SDF ‌ به منبج در شمال شرق الباب، کانتون مستقل کردها در شمال سوریه و جنوب ترکیه در آستانه اتصال سراسری از حسکه به عفرین قرار گرفت. و این به معنای عبور از خط قرمز ترکیه یعنی عبور از فرات بود و با تصرف منبج، تنها یک قدم تا اتصال سراسری کانتون کردها به عفرین فاصله بود؛ الباب.

به همین دلیل در حالی که داعش به‌دلیل درگیری در موصل و رقه، عملا در شمال حلب تضعیف شده بود، ارتش سوریه که از یک سال پیش تنها ۱۰ کیلومتر با الباب فاصله داشت، اجازه داد تا محور ترکیه طی چند ماه ده‌ها کیلومتر پیشروی کند و حالا در آستانه تصرف الباب است. عده‌ای از ناظران سخن از معامله با ترکیه به میان آورده‌اند! مشخص نیست در مقابل اعطای سخاوت‌مندانه چنین برگه مهمی چه امتیازی می‌تواند جبران کننده باشد. در گذشته عنوان می‌شد که امتیاز، تعهد ترکیه به پشتیبانی نکردن مسلحین برای حمله به حلب و شکست محاصره است که شاهد بودیم دو عملیات عظیم برای شکستن محاصره حلب صورت گرفت که از بزرگ‌ترین عملیات‌های کل جنگ سوریه بود، آن هم با آتشبارهای جدید موشک‌های اهدایی ترکیه به نام گراد که بر سر غیرنظامیان حلب و نیروهای مقاومت فرود می‌آمد.

از طرفی این نکته را باید اشاره کرد که طرف دیگر یعنی ارتش سوریه و متحدانش هر جا که موفق جنگیدند، با پیروزی نظامی توانستند اراده خود را بر طرف مقابل دیکته کنند پس مشخص می‌شود اگر متحدین خواستار تسلط بر الباب با شرایط موجود بودند دیگر خبری از بده بستان‌های اینگونه در کار نبوده است، پس فرض چنین فرمولی برای الباب هم دور از انتظار است. 
نهایتا گفته می‌شود در مقابل الباب، ترکیه خروج مسلحین از محاصره شرق حلب را وعده داده که در مورد توانایی ترکیه در اجرای چنین وعده‌ای تردید جدیست اما در صورت صحت این ادعا و در خوش‌بینانه‌ترین حالت نیز اگر در روزهای آینده شاهد خروج مسلحین از محله‌های شرقی حلب هم باشیم باز توازنی بین این دو ماجرا نیست، چون پاکسازی محلات حلب دیر یا زود اتفاق می‌افتاد اما در ماجرای الباب، ارتش سوریه در ده کیلومتری الباب بود و اجازه داد مسلحین ده‌ها کیلومتر پیشروی کنند و به الباب برسند. اگر هم‌خوش بین نباشیم این حرکت ترکیه در شمال سوریه می‌تواند به‌صورت بالقوه جبهه جدیدی در شرق حلب باشد آن هم با لجستیک و امکانات مستقیم از ترکیه، همچنین اگر جلوی آنها گرفته نشود راهی به مرکزیت سوریه برای معارضین باز می‌شود. حالا سربازان ارتش ترکیه مستقیما با زرهی و توپخانه در عمق خاک سوریه حضور پیدا کرده‌اند و به همین نکته باید بسنده کرد که از فردا نیروهای ارتش سوریه و مقاومت در برد توپخانه آنها قرار خواهند گرفت. از همه اینها مهم‌تر به این نکته باید توجه داشت که نبرد فعلی و فاز پساداعش یک نبرد راهبردی با پارامترهای سیاسی-امنیتی منطقه  در جریان است. برعکس تصور عده‌ای این ادعاها و زیاده‌خواهی‌های اردوغان در مورد عراق و سوریه، لفاظی‌های بی‌مورد نیست و در این برهه حتی ادعاهای واهی هم نباید بی‌پاسخ گذاشت چه رسد به چراغ سبز دادن برای اقلیم تحت نفوذ به ترکیه اردوغان متوهم. 
به هرحال از فردای اشغال الباب، ترکیه روی میز گزینه مهمی به اسم الباب در کنار گزینه‌های دیگران دارد. امتیازی که ترکیه بهای کافی برای آن پرداخت نکرد... و مجموعا بررسی زوایای این عملیات ذهن را فقط به یک سمت هدایت می‌کند، آن هم زد و بندی پنهانی میان ترک‌ها و روس‌هاست.

نام:
ایمیل:
* نظر: