بامدادجنوب- الهام بهروزی:
بزرگترین بندر صیادی کشور دو روز گذشته (24 و 25 آبانماه) پذیرای خالق قصههای مجید بود. مرد خاطرهساز دوران کودکی ما که لحظات تلخ و شیرین فراوانی را برای ما در داستانهایش رقم زد. نویسندهای که هر بار در آثارش شخصیتی را ترسیم میکرد که نماینده گویا کودکانههای ما بوده و است. وی که هیچگاه کودک درونش پیر نشده، کوشیده است تا با خلق شخصیتهای کودک و نوجوان تمام اقشار جامعه را مسحور داستانهایی کند که برگرفته از دل جامعه و برخاسته از ادبیات و فرهنگ بومی و ناب مناطق متعدد کشور است. هوشنگ مرادیکرمانی جزء نادر نویسندههای ایرانی است که بیش از هر چیز فقر و نداری در داستانهایش جلوه میکند. وی شخصیتهایی را میآفریند که با جوهر فقر بالنده میشوند و آنقدر به در بسته میخوردند تا راه پیروزی و شکست سختیها را بیابند.
بدونشک حضور نویسندهها و چهرههای ادبی و فرهنگی مطرحی چون هوشنگ مرادیکرمانی در استان بهخصوص شهرستانها از یک سو نقش پررنگی را در معرفی استان و ظرفیتهای ادبی و فرهنگیمان ایفا میکند و از سوی دیگر موجب آشنایی بیشتر اهالی جنوب با این شخصیتها میشود که با سختکوشی مسیر را برای رشد و ترقی آیندگان هموار کردهاند و از تجربیات و دانستنیهای این چهرههای ادبی بهرهمند میشوند. سفر هوشنگ مرادیکرمانی به شهرستان دیّر به همت کانون رشد و توسعه نجیرم این شهرستان میسر شده است. این دیدار بهمنظور ترویج فرهنگ کتابخوانی در میان کودکان و دانشآموزان دیّری برنامهریزی شد. هوشنگ مرادیکرمانی در این سفر دوروزه به این شهر آرام که از ساحل بینظیری برخوردار است، از برخی از مدارس، کتابخانهها و کودکستانهای دیّر بازدید کرد و بسیار خوشحال بود که به این شهر بندری سفر کرده است. کانون رشد و توسعه نجیرم با همکاری اداراتی نظیر فرمانداری، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، اداره آموزش و پرورش و... دیّر دوشنبهشب آیینی را بهنام «سر در تنور قصه» بهمنظور دیدار اهالی فرهنگدوست این شهرستان با خالق قصههای رنگین و پرخاطرهای چون مربای شیرین، بچههای قالیبافخانه، نخل، خمره و... و بهمناسبت بزرگداشت هفته کتاب باحضور جمعی از مسوولان و فعالان فرهنگی این دیار در سالن فرهنگ برگزار کرد. اجرای این آیین را موسی درویشی، مجری خوشذوق و توانمند دیّری بر عهده داشت.
این مراسم با طنیناندازی نوای ملکوتی قاری نوجوان آغاز شد و بعد از آن، مجری برنامه بهصورت مختصر به معرفی این نویسنده مطرح و صاحبسبک پرداخت. سپس از محسن عمرانی، مدیرعامل کانون رشد و توسعه نجیرم دعوت کرد تا دمی به معرفی این شهر بندری بپردازد. وی در سخنان خود به شیوه ادبی از شعرا، نقاشان، طبیعت زیبا، دریا، جنگل حرا و... سخن گفت و بهشکل مختصر به معرفی این کانون و اهداف آن پرداخت.
موسی درویشی اجرای برنامه را بهشکلی هدایت میکرد تا حاضران کمتر احساس خستگی کنند اما در میان اجرایش از کاستیهای این شهر در حوزههای مختلف و از تلاشی که برای رفع آنها صورت گرفته، سخن میگفت. در بخشی از برنامه حسن سروری، نویسنده کهنهکار دیّری بخشی از جدیدترین اثر خودش را بهنام «سانسور نمیکنم» برای حاضران خواند که با استقبال روبهرو شد، سپس حسن مختارزاده روی سن آمد و بریدههایی از داستان زیبای بچههای قالیبافخانه را قرائت کرد و پایان غمآلود داستان با اجرای پراحساس وی بیشتر افراد حاضر را متاثر ساخت. بعد از آن موسی درویشی توضیح کوتاهی را در خصوص موسیقی بوشهری داد و از یونس مرادی، شروهخوان مطرح بردخونی دعوت کرد تا دوبیتیهای را از فایز دشتستانی و مفتون بردخونی بخواند. در قسمت بعدی برنامه از سعید بردستانی، نویسنده خوشنام و جوان دیّری که دو مجموعهداستان بهنامهای «هیچ» و «نهنگ تاریک» را روانه بازار نشر کرده است و آذرماه هم نخستین رمانش بهنام «تار مو» به کتابفروشیها میآید، دعوت شد تا لحظاتی از هوشنگ مرادیکرمانی برای افراد حاضر در سالن سخن بگوید.
نویسنده کتاب «هیچ» در ابتدا با بیان اینکه اگر هوشنگ مرادیکرمانی را جهانیترین نویسنده ایرانی بدانیم، گزاف نگفتهایم، گفت: ترجمه آثار مردایکرمانی به بیش از 15 زبان زنده دنیا و کسب افتخاراتی همچون جایزه جهانی هانس کریستین اندرسن، جایزه جهانی برلین و... و نیز حضور در جشنوارههای بینالمللی ادبیات کودک و نوجوان از وی و داستاننویسی مردایکرمانی جایگاه یکهای ساخته است.
سعید بردستانی در ادامه با بیان اینکه هر چند در تاریخ ادبیات داستانی ما نامهای بزرگی همچون صادق چوبک، صادق هدایت، سیمین دانشور، ابراهیم گلستان، احمد محمود و... وجود دارد اما از میان اینها حداقل یک نویسنده وجود دارد که که سبک داستاننویسیاش بیشتر از دیگران به مذاق خوش میآید، افزود: اما خاصیت مهجور بودن زبان ایرانی و ادبیات ایرانی موجب شده تا آثار انگشتشماری از آنها به زبانهای خارجی ترجمه شود و در آن سوی مرزها شناخته شود. از این رو نباید تعجب کرد که از حیث انتقال ادبیات ما به زبانهای دیگر و اقبالی که در دیگر فرهنگها و زبانها به آن شده، مرادیکرمانی در صف بزرگانی همچون حافظ، خیام، مولانا و... قرار بگیرد.
وی در بخش دیگری از گفتههایش با اشاره به اینکه مرادیکرمانی سادهنویس است و سادهنویسی وی ما را به یاد سعدی میاندازد، خاطرنشان کرد: در کارهای او زبان صاف، ساده و صیقلخورده است و اغلب اثری از بازیهای فرمی و زبانی در نوشتههایش به چشم نمیخورد اما همین سادگی بهراحتی با سادگی یک خاطرهنویس معمولی اشتباه میشود و ممکن است دیگران را به دام واهی تقلید بیندازد. مرادیکرمانی طناز است، طنازی او ما را به یاد دهخدا و چخوف میاندازد. وی این توان را دارد که از زیر خاکستر مردهترین کنشها و بیارزشترین صحنهها جرقه طنزی بیرون بکشد، طنز او گاهی به طنز زیر پوستی هم تنه میزند.
بردستانی در پایان گفتهایش با تاکید بر اینکه وقتی به درونمایه آثار وی نگاه میکنیم، بیش از همه کودکی را میبینیم که با سماجت به کودکی خود چسبیده است، یادآور شد: کودکی که ما را به تنور کودکیهای خود سرازیر میکند. کودکی آنچنان جهان نویسنده را پر کرده که فضا را برای دیگر درونمایهها و دستمایهها تنگ میکند. بهواقع مردایکرمانی در کودکیهای خود مانده و هر چه پیرتر شود، کودکتر میشود. بیایید ما هم همراه او کودک شویم و بهدنبال کودکیهای خود سر در تنور قصههای او کنیم، چراکه به باور او هر کس که کودکیاش را از دست دهد، جانش را از دست میدهد.
پس از آن مجری برنامه در بخش پایانی برنامه از هوشنگ مرادیکرمانی دعوت کرد تا به روی سن بیاید و افراد حاضر را میهمان کلام ماندگار و گوشنواز خویش کند. وی با استقبال مخاطبان خود پشت تریبون قرار گرفت و با ابراز خوشحالی از اینکه در این جمع قرار گرفته است، گفت: نام «سر در تنور قصه» که برای این آیین انتخاب شده، برایم بسیار جالب و هیجانانگیز بود، چون از درون فرهنگ عامه برخاسته است. تنور جای پخت نان است و برای پخت نان افراد سر در تنور میکنند اما اینکه تنور در ادبیات میتواند کارایی دیگری داشته باشد، بسیار عالی است و انتخاب این نام بسیار هوشمندانه بوده، بهطوری که تاکنون نشستهای بسیاری در تهران و شهرستانها داشتهام اما همه آنها نامهایی نظیر دیدار با خالق قصههای مجید و... میگذارند ولی انتخاب این نام برای من بسیار تازگی داشت و چنان دلانگیز بود که داغی تنور به ذهن متبادر نمیشود، یعنی مخاطب وقتی سر در قصههای من میکند، برایش چنان لذتبخش است که اصلا احساس سوزندگی به او دست نمیدهد و فقط از داستانهای من لذت میبرد.
هوشنگ مرادیکرمانی در خصوص دوران کودکیاش که در کتاب «شما که غریبه نیستید» بیان شده، توضیح داد: من دو یا سه ماهه بودم که مادرم را از دست دادم، پنج یا شش ساله بودم پدرم که در ژاندارمری بود، بیمار روانی شد و بههمین دلیل او را از محل کارش اخراج کردند، از آن پس پدربزرگ و مادربزرگم مرا بزرگ کردند و وقتی که آنها هم مردند، من از روستای سیرچ به کرمان رفتم، در حالی که یک پسر دوازدهساله تنبل با ظاهر ژولیده و نمرات بسیار بدی بودم، انضباطم 13 بود و هیچ مدرسهای هم پذیرای من نشد، در نهایت نام مرا در مدرسه شبانهروزی نوشتند و بهدلیل اینکه بچهها مرا بهخاطر پدرم مسخره میکردند، از مدرسه سخت گریزان بودم. بههر صورت هیچ چارهای نداشتم، جز درس خواندن... . موقعی که به صحرا میرفتم به تمام مظاهر طبیعت از ابر گرفته تا پرندهها نگاه میکردم ولی خبری از درس نبود، اصلا میلی به خواندن نداشتم، یک پسربچه تنها و بیکس و بیانگیزه بودم که هیچی نداشت و پشت سرش هم یک پدر روانی بود تا اینکه با کتاب آشنا شدم.
وی در ادامه افزود: از آن پس کاغذ سفید شد همه چیز من. پدر من، مادر من، برادر و خواهر من، خلاصه همه چیز من شده بود کاغذهای سفیدی که دردلهایم را رویش مینوشتم. خیلی تنها بودم، به کاغذ میگفتم من درددلهایم را روی تو مینویسم و تو آنها را حفظ کن و رازهایم را به مردم نگو. از آن پس در داستانهایی که خلق میکرد، خودم را در قالبهای شخصیتهای مختلف قرار میدادم و از زبان آنها حرفهایم را بیان میکردم. بنابراین از شصتسال پیش که نوشتن را شروع کردم، برای خودم و مردم نوشتم. همین نگارشدرمانی مرا زنده نگهداشت. نوشتن یک هنر است، قصهها من را نجات دادند. در زندگی آن چیزی که بیش از همه مرا آزار داد و رنجاند، بیکسی و تنهاییام بود. زندگی با من خوب تا نکرد اما این سختیها به من کمک کرد، استعدادهایم بالنده شود.
نویسنده کتاب «شما که غریبه نیستید» با بیان اینکه رنجهای زندگی موجب شکفتن تواناییها و استعدادهای انسان میشود، خاطرنشان کرد: الان که به سن 72 سالگی رسیدهام، احساس میکنم همه حرفهایم را گفتهام، همه شخصیتهایم را خلق کردهام و همان طور که ایدههایم روبه پایان است، خودم هم در مسیر پایانی زندگیام هستم.
بعد از پایان سخنان این نویسنده چیرهدست عرصه کودک و نوجوان، جشن امضای کتابهای وی با اقبال پر شور اهالی فرهنگدوست دیّر برگزار شد. روز دوم سفر وی هم به گشتدریایی و برگزاری یک کارگاه آموزشی بهنام «کتابخوانی و رشد مطالعه در میان کودکان دیّری» ویژه معلمان (مربیان مهدکودکها، دبیران ادبیات و...) و فعالان فرهنگی بهمنظور بهرهگیری از تجربیات و آثار هوشنگ مرادیکرمانی سپری شد.